English Version
This Site Is Available In English

اخبار لژیون سردار_ نمایندگی رز تهران

اخبار لژیون سردار_ نمایندگی رز تهران

ششمین جلسه از دوره پنجم لژیون سردار خانم‌های مسافر و همسفر نمایندگی رز تهران، با استادی پهلوان مینا، نگهبانی راهنما مسافر اعظم و دبیری همسفر فریبا، با دستور جلسه «صورت‌مسئله اعتیاد»، روز یکشنبه ۷ مهر ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۱:۰۰ صبح آغاز به کار نمود.

سخنان استاد:

سلام دوستان، مینا هستم یک مسافر.

از نگهبان جلسه، خانم اعظم سپاسگزارم که مسئولیت اداره لژیون سردار را به من سپردند. همچنین از اسیستانت محترم، خانم پریسا، بابت حضورشان در این جلسه تشکر می‌کنم. ایشان هر هفته به تهران و دیگر نمایندگی‌ها سرکشی می‌کنند تا لژیون‌های سردار برقرار باشد.

دستور جلسه امروز «صورت‌مسئله اعتیاد» است. چهارشنبه گذشته، لایو آقای مهندس را گوش دادم. ایشان فرمودند: برای حل هر مسئله‌ای، ابتدا باید صورت‌مسئله آن را بشناسیم. اول باید بدانیم آن مسئله چیست تا بتوانیم به آن رسیدگی کنیم.

صورت‌مسئله اعتیاد شامل سه بخش است: جسم، روان و جهان‌بینی. ما که مسافر هستیم، با گوشت و پوست و استخوان این مسیر را درک کرده‌ و به درمان رسیده‌ایم.

می‌خواهم این موضوع را به لژیون سردار ربط بدهم. ابتدا باید ببینیم چرا این لژیون شکل گرفته است. خانم‌هایی مانند خانم پریسا از راه دور می‌آیند، یا مثل خانم نسرین یا همه شما عزیزان، با پس‌انداز شخصی خود، چه به‌عنوان سردار، چه دنور یا پهلوان، گذشت می‌کنند تا این لژیون برقرار بماند.

ما به یک NGO آمده‌ایم که با چشم خود آن را دیده‌ایم و حس کرده‌ایم. مسائلی مانند اعتیاد که هنوز در جهان می‌گویند درمانی ندارد، ما در کنگره به آن دست یافته‌ایم. حال باید ببینیم چگونه می‌توان آن را گسترش داد و جهانی کرد. تحقیقات گسترده‌ای که جناب مهندس انجام می‌دهند، پژوهش‌هایی که توسط دستگاه‌های میکرواَری روی سلول‌های بنیادی و ژن‌ها صورت می‌گیرد، همه این‌ها برای جهانی‌شدن نیازمند حمایت و پشتوانه است.

لژیون سردار مانند جبهه‌ای است که در پشت سنگر، ابزار و امکانات را برای این مأموریت آماده می‌کند. نوشتن یک مقاله یا درمان یک فرد، نیازمند هزینه مالی است. این هزینه از کجا باید تأمین شود؟ ما نمی‌توانیم از بیرون درخواست کنیم. اعضای خود کنگره باید آن را تأمین کنند. این اعضا چه کسانی هستند؟ من، خانم پریسا، خانم اعظم و همه شما عزیزانی که در این لژیون حضور دارید.

من، به‌عنوان رهجویی که در کنگره هستم و حدود ۱۰ سال است که به رهایی رسیده‌ام، خودم را موظف می‌دانم که مشارکت کنم. اگر بخواهم از خودم بگویم: در دو دوره، هر بار ۵۰۰ میلیون تومان واریز داشتم. برای دوره سوم، حدود دو یا سه ماه پیش خدمت آقای مهندس رفتم. با همراهی خانم مونا، تعهد پهلوانی دادم و ۲۰۰ میلیون تومان هم پیش‌پرداخت دادم. پیش‌تر نیز به‌عنوان دنور و سردار مشارکت کرده بودم.

اولین بار در سال ۱۳۹۹ لایو جناب مهندس را دیدم که درباره پهلوانی صحبت می‌کردند. با خودم گفتم: «چه کار سختی! مگر می‌شود چنین کاری انجام دهم؟» فکر می‌کردم کسی که سردار یا دنور یا پهلوان می‌شود، حتماً سرمایه بزرگی دارد یا در شرایطی است که تمام مشکلاتش حل شده است. ۶ میلیون در حسابی دارد که اصلاً فراموش کرده، و می‌گوید سردار می‌شوم، یا ۶۰ میلیونی دارد که می‌گوید دنور یا پهلوان می‌شوم.

اما وقتی وارد شدم، دیدم اصلاً این‌طور نیست. شاید از بیرون و از نظر ظاهری این‌گونه باشد که من وضعیت خوبی دارم، یا این بخشش به‌قدری بزرگ است که ممکن است بگویند: «خُب، پول را همسرت می‌دهد، تو که نمی‌دهی...» درست است که من بیرون از خانه شاغل نیستم، اما مدیریت خانه را بر عهده دارم! این خواسته را داشتم و باورم نمی‌شود که حالا سومین دوره‌ای است که شرکت می‌کنم.

پرداختی‌ام برای دوره اول ۱۰ میلیون تومان بود. بعد با پس‌انداز و خودداری توانستم ادامه دهم و تعهد پهلوانی خود را پرداخت کنم. برای عروسی خواهرم رفتم جواهرفروشی. وقتی گردنبند را انداختم، فروشنده گفت: فاکتور کنم؟ گفتم: بگذارید فکر کنم! این یعنی گذشت، یعنی خودداری.

شاید بگویید: «خب، طلا نخریدی!» اما من وام و قرض هم دارم. این، شرایط اولین دوره پهلوانی من بود. شرایط اقتصادی جامعه خوب بود. اما پهلوانی دومم سخت‌تر بود. آقای مهندس پرسیدند: «مطمئن هستید؟» محکم گفتم: «بله، پول دارم.» در صورتی که نمی‌دانستم شرایط اقتصادی چه خواهد شد. آقای مهندس گفتند: «مبارک است.»

پهلوانی اولم یک سال و نیم طول کشید، پهلوانی دوم در شش ماه انجام شد. حالا هم برای گلریزان امسال، از پارسال فکر کرده‌ام و با همسرم مشورت کردم. چون این تعهد، تعهدی است که من داده‌ام، برایم بسیار ارزشمند است. من اصلاً منتظر نمی‌مانم که همسرم بگوید: «این مبلغ را بگیر و در پهلوانی شرکت کن»؛ چون من تعهد داده‌ام و وظیفه من است.

می‌خواهم بگویم: همان‌طور که برای درمان و رهایی‌مان ارزش قائل هستیم، برای تعهداتی که می‌دهیم نیز باید ارزش قائل باشیم. از اینکه به من وقت مشارکت دادید، بسیار سپاسگزارم.

تایپ و ویرایش: مسافر سمیرا – نمایندگی رز تهران
بازبینی و ارسال: همسفر سولماز

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .