هفتمین جلسه از دور بیست و پنجم کارگاه های آموزش عمومی کنگره60 نمایندگی باباطاهر همدان با استادی پهلوان مسافر حامد و نگهبانی مسافر مرتضی و دبیری مسافر رضا با دستور جلسه ( سیستم ایکس و صورت مسله اعتیاد ) پنجشنبه 10 مهر 1404 ساعت 17 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان حامد هستم یک مسافر؛ قبل از اینکه به دستور جلسه بپردازم از همه شما تشکر میکنم از دبیر و نگهبان محترم جلسه و از ایجنت محترم و همه خدمتگزاران و مرزبانان که توی این شعبه خدمت میکنند. تشکر می کنم که به من این اجازه را میدهند که به اینجا بیاییم و از این مکان استفاده کنیم و آموزش بگیریم و بتوانیم بسترساز باشیم و در آینده افراد بتوانند به این مکان بیایند و اعتیاد خود را درمان کنند. ما همه کنگره را دوست داریم آقای مهندس را دوست داریم و به این علت است که از آقای مهندس از کنگره بخشندگی دیدهایم. به این دلیل است که این کار بسیار بسیار عظیم درمان اعتیاد را متوجه و کشف کردن و تمام کسانی که به کنگره آمدند و در آینده خواهند آمد به این کشف آقای مهندس گره خورده است. اگر این بخشندگی از طرف ایشان به ما نمیشد و برای کنگره شرط و شروطی میگذاشتند آینده و سرنوشت من حامد معلوم نبود. در واقع هیچ من و مایی وجود نداشت و هیچ شعبه ای در سراسر کشور ایجاد نمیشد و به این سبب من خود فرزند بخشندگی آقای مهندس و کنگره ۶۰ میدانم. ما همه آقای مهندس را دوست داریم. بخشنده بودن یک فرد میتواند به قول گفته آقای مهندس جذابیت یک فرد را تغییر بدهد. من امروز به لطف و بخشش آقای مهندس جایگاههایی را تجربه میکنم ولی اگر خوب فکر کنم و از نظر خودم بگذرانم که چه شد و چگونه این شرایط برای من رقم خورد و چه بود و چگونه به اینجا رسیدن نتایج خیلی خوبی بدست می آورم و مسلم است که امروز خیلی کارها باید انجام بدهم و وظایف سنگینی دارم یک سری مسئولیتها برایم به وجود میآید و اگر خوب تجزیه و تحلیل بکنم که آن شرایطی که داشتم ادامه پیدا میکرد، الان چه جایگاهی توی خانواده و جامعه داشتم وچه از نظر مالی و اجتماعی الان چه جایگاه و احترامی دارم به واسطه بخشش آقای مهندس و کنگره الان به راحتی میتوانم تصمیم بگیرم و توانایی انتخابی که دارم را در جهتی بکار بگیرم. همان طور که یک نفر به من کمک کرد من هم بتوانم یاری کنم یک نفر از روی خاک بلند شود و از مرگ حتمی شاید بالاتر از مرگ باشد احیا شود.
.jpg)
در جمعیت احیای انسانی کنگره ۶۰به حیاط خودش ادامه بدهد بهتر میتوانم تصمیم بگیرم واگر الان منی وجود دارد و حتی دست توی جیب میکنم و یک عددی توی جیبم وجود دارد یا یک مسائلی توی زندگی من جاری شده یک برکتی به وجود آمده بدانم این از کجا آمده و به کجا تعلق دارد. بخشی از آن به من تعلق ندارد، که بخواهم روی آن برنامهریزی انجام بدهم. آقای مهندس فقط صورت مسئله اعتیاد را کشف نکردند، صورت مسئله انسانیت را کشف کردند صورت مسئلهای که با صورت مسئله اعتیاد شروع شد و با وادی چهاردهم بحث عشق و محبت رسید و تکمیل شد من خودم را این جایگاه نمیدانم، که بخواهم از وادی چهاردهم عشق و محبت و یا بخشش صحبت بکنم و سعی میکنم که از عظمت صحبتهای با عشق آقای مهندس سر در بیاورم از کجا شکل میگیرد و اینکه خواسته ی یک نفر وقتی تصور میکند و تصویر ذهنی میگیرد، برای خواستههایش فقط خانواده و خودش نیست، برای تمام انسانها تصویر میگیرد و به جز درمان و رهایی و سعادت آنان خواستهای ندارد. این بزرگی از کجا میآید. فکر می کنم چطور می شود که من هم به این رهایی و حال خوش برسم. در تصورات خودم یا خواسته ای دارم فقط خودم را نبینم در این دایره ای که همه افراد داخل جمع هستند، خواسته و دعاهای آنان را در نظر بگیرم قطعا عشق و محبت بیشتری تجربه می کنم قطعا یک دلیل پیدا میکنم که چرا افرادی که توی کنگره در جهت درست و الهی حرکت می کنند اینقدر دوستشان دارم و انها هم من را دوست می دارند. این پیوند محبت از کجا می آید همه ما برای یک هدف که در این شعبه و یا تهران و یا شهرهای دیگر و چه فردا همه برای یک هدف دور هم جمع میشویم اینکه اول درمان بشویم و این رهایی را برای بقیه افراد به ارمغان بیاوریم من اندازه رها میشوم یا این اندازه نهایی است که برای رهایی اشخاص دیگر تلاش میکنم از خود گذشتگی مینمایم. همان قدر که آن میل و اشتیاق در من وجود دارد که من فردا یک راهنما باشم یک یک سردار دنور یا پهلوان باشم، اندازه آن مهم نیست مهم این است که آن اندازه برای من مهم باشد. من فکر میکنم این جماعتی که در این جمع نشستند لایق این باشند که مکانی که هستند متعلق به خودشان باشد و این امر با یاری و همیاری شما اتفاق خواهد افتاد من امروز به واسطه لژیون سردار در شعبه خوب شما حضور دارم از دیدبان سردار آقای زرکش تشکر میکنم از آقای مهندس تشکر میکنم که راه درست پول درآوردن را به من یاد دادند کنگره به من یاد داد که چطور پولم را خرج کنم خیلی مهم است که بدانم پولم را کجا خرج کنم طوری خرج کنم فرصتهایی هست که بعضی وقتا دیگر نیست.اگر جای خیری تصمیم دارم کمکی بکنم از دست بدهم فردا خرج یک چیزهای دیگری میشود چیزهایی که آن را دوست نداریم وچیزی در گوش من زنگمیخورد که تو که تو می توانستی این کار را انجام بدهی آنچه بدست خود بخشش نکردی هستی به زور از تو می گیرد که اسمش خسارت است و خوشایند نیست. آقای مهندس می فرمایند؛ اگر ارزش خدمت کردن را بدانیم فرش زیر پای خودمان را می فروشیم و از طرف دیگر خیلی از کسانی نزد ایشان میآیند که اجازه بگیرند که به کنگره کمک کنند اجازه نمی دهد. از اینکه به یکی اجازه می دهد به یکی اجازه نمی دهد من متوجه نمی شوم و نمی دانم ولی امروز در کنگره برای من یک پیام دارد که خیلی مهم است. در ضمیر تمام جاهایی که در کنگره سعی می کنیم تزکیه و پالایش انجام بدهیم فقط در مغز آن یک چیز نهفته است که من بتوانم به این درک برسم که باید از خودم بگذرم و یک چیزهایی که متعلق به من هست بگذرم و از آن ببخشم. بحث جایگزینی مخدرهای بیرونی به جای مخدرهای درونی شده فقط مخدرهای بیرونی آمده و جایگزین شده؟ یا خودخواهیهای تاریکیها و نفرت امده و تار پود من رابه خودش گره زده که امروز برای این هم باید جایگزینی انجام دهم که بجز محبت و عشق و بخشش من وجود نداره بستن من باید بستر امنی بشود. شهر وجودی من باید شهر وجودی امنی بشود روی این دیوار خیلی قشنگ نوشته خداوند ولی کسانی است که ایمان آوردند آنها از تاریکیها به سوی روشنایی بیرون میآیند خداوند دست ما را گرفت. کار من در یک جا کنگره گیر کرده بود. وجود خداوند را در سفرم دیدم که چه جوری به من کمک کرد و ما خداوند را به صفاتش میشناسیم. اینگونه ما را کمک کرد و دست ما را گرفت انشاالله ما هم لیاقت داشته باشیم و این فرصت را داشته باشیم که از نظر مالی و چه جانی به دیگران کمک کنیم به هر وسیله و هر ابزاری که در اختیارمان هست فکر نمیکنم در زندگی هیچ فرصتی بهتر و بالاتر و ارزشمندتر از این وجود داشته باشد. از اینکه به صحبتهای من گوش دادید متشکرم
.jpg)
تایپ و عکس: مسافر مجتبی (لژیون سوم)
تنظیم و ارسال: مسافر سعید مرزبان خبری
- تعداد بازدید از این مطلب :
133