هشتمین جلسه از دوره چهل و هفتم جلسات آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی خمین با استادی راهنما مسافر محسن، نگهبانی مسافر حمید و دبیری مسافر اسماعیل با دستور جلسه "سیستم ایکس و صورت مسئله اعتیاد" در روز پنجشنبه ۱۰ مهرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ شروع به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان محسن هستم مسافر؛ خدا را شکر میکنم بابت وجود آقای مهندس و خانواده محترم ایشان، وجود کنگره ۶۰ و مسافران و همسفران محترم که در جمع حضور دارند تا آموزش بگیریم و حال خوبی داشته باشیم. ابتدا تبریک میگویم دریافت شال راهنمایی قسمت مسافران و همسفران را که جایگاه با ارزشی است. در مورد دستور جلسه سیستم ایکس و صورت مسئله اعتیاد که طی هفته صحبت شد بچهها مشارکت کردند در مورد جسم و روان و جهان بینی و جایگزینی مواد مخدر بیرونی به جای مواد مخدر درونی و طبیعی بدن. ولی من از دیدگاه حس خودم صورت مسئله اعتیاد وقتی که حل شد توسط آقای مهندس یعنی رسیدن از دردها به درکها، یعنی رسیدن به صورت مسئله اعتیاد و باز شدن سیستم ایکس و مشخص شدن شخص مصرف کننده به عنوان یک بیمار. من دردهایی داشتم که در کنگره ۶۰ با حل شدن صورت مسئله اعتیاد آنها را سر و سامان داد تا من به آرامش برسم، باعث شد که من خودم را بشناسم، باعث شد که من توی مسیر قرار بگیرم و سرافکنده نباشم هم خودم و همسفرم و اطرافیانم و مسیر برای من باز شد در مسیر قرار گرفتم و به جایگاهی برسم که احترام گذاشتن به جایگاهها را یاد بگیرم، وقتی که یک فرد مصرف کننده نه امیدی دارد و نه اعتقادی ولی وقتی صورت مسئله اعتیاد حل میشود من آمدم اینجا و یاد گرفتم که باید به ایجنت شعبه، مرزبانها، راهنماها و پیشکسوتان احترام بگذارم تا حال خودم خوب بشود. اگر صورت مسئله اعتیاد حل نمیشد شاید هیچ همسفری اینجا حضور پیدا نمیکرد، اصلاً اعتقادی نداشت که بیاید یک همسفر بین مصرف کنندگانی بشیند که تاریکی های خیلی بدی را گذراندند! به این باور رسیدند که یک فرد مصرف کننده آمده و دست برده در کار خداوند و یک چیزهایی جابجا شده. در صور پنهان یک مصرف کننده اتفاقاتی میافتد که میتواند به نحو احسن زندگی کند و کاری کند که دیگران به او احترام بگذارند. من به این باور رسیدم وقتی صورت مسئله اعتیاد حل شد یک مصرف کننده میتواند بیاید و وارد بخشندگی بشود نه اینکه بگویم فقط از وقتش بزند باید بیاید اینجا از وقت و زمان و کارش و یک همسفر از تفریحات و خانواده و کارش و خیلی چیزها بگذرد و اینجا حال خوب را دریافت کند و اول به خودش خدمت کند و بعد به دیگران، همه اینها را ما مدیون حل شدن صورت مسئله اعتیاد و باز شدن سیستم ایکس توسط آقای مهندس هستیم. برداشتی که من دارم در کنگره ۶۰ ما مدام میگوییم عشق و محبت ولی یک سری قوانین آقای مهندس گذاشته که من باید آنها را اجرا کنم تا به عشق و محبت برسم، یک مسافر سفر اول باید با لباس سفید بیاید و بعد از دو ماه به سفر سیگار برود ولی من باید بدانم که عشق و محبتی در این دستورات هست که اگر به آن نرسم ممکن است رهایی من سخت بشود. شاید رها بشوم ولی آزاد نمیشوم، اگر صورت مسئله اعتیاد حل نمیشد شاید من محسن درگیر غل و زنجیر بودم، درگیر تاریکیها بودم و در دنیایی که اعتیاد بیداد میکند نمیتوانستم زندگی کنم؛ ولی وقتی گوش به فرمان راهنما میدهم که سرشار از محبت است میتوانم به حال خوش برسم. وقتی انسان درمان میشود راههای زیادی باز میشود، شاید من محسن ایرادات زیادی داشته باشم و مثل آن سنگ آسیابی که گفت ناخالصیها آسیاب میشود و دیگر مرا دچار مشکل نمیکند. امروز لژیون سردار خدمتگزار است و گلریزان نزدیک است و من محسن به کنگره ۶۰ بدهکار هستم، دوستان وقتی که من برای شال پهلوانی خدمت آقای مهندس رفتم خیلی میترسیدم و آقای مهندس در گوش من گفت آماده هستی؟ چون مشکلات سختی به سراغ شما خواهد آمد! ولی چون ایمان داشتم به راه آقای مهندس به ایشان گفتم بله آماده هستم و دقیقاً وقتی نصف پول را پرداخت کردم مشکلات به سوی من آمدند ولی من همیشه به راهم ایمان داشتم به جلو پیش میرفتم و خدا را شکر همه قسطهای پهلوانی را در سختترین مشکلات پرداخت کردم، مانند یک سفر اولی که وقتی به راه آقای مهندس ایمان دارد بدون هیچ چون و چرایی پله داروی خود را کم میکند و اگر به صورت مسئله اعتیاد ایمان داشته باشد این سفر مثل آب خوردن به پایان میرسد و دوست دارم با تمام قدرت در گلریزان شرکت کنم چون اگر الآن در کنگره ۶۰ نبودم به پایان رسیده بودم. به افتخار آقای مهندس دست بزنید.

عکاسی و پیادهسازی مطلب: مسافر میلاد
ویراستار: مسافر حمید
تنظیم و بارگذاری: مسافر حجت
مرزبان خبری: مسافر محمد
گروه سایت مسافران نمایندگی خمین
- تعداد بازدید از این مطلب :
121