English Version
This Site Is Available In English

اعتیاد جایگزینی است

اعتیاد جایگزینی است

دهمین جلسه از دوره هجدهم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره‌۶۰، ویژه مسافران و همسفران نمایندگی ملایر، با استادی راهنما مسافر کمال، نگهبانی مسافر مجتبی و دبیری مسافر وحید، با دستور‌جلسه «صورت مسأله اعتیاد و تولد یک‌سال رهایی مسافر حیدر» روز پنجشنبه ۱۰ مهر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۳۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

از جناب مهندس و خانواده محترمشان تشکر می‌کنم از راهنمای خودم که همیشه در قلب من جا دارند تشکر می‌کنم آقای جامی و آقای آرش قاسمی که هرچه داریم از وجود این عزیزان است و وقتی به گذشته و حال نگاه می‌کنم اگر راهنماها نباشند ما هنوز در بیراهه‌ها بودیم.
به مجموع ناقل‌های عصبی، نوروترانسمیترها، غدد درون‌ریز و مواد شبه‌افیونی بدن که تمام حالات انسان بستگی به درست عمل کردن این ماده‌ها دارد مثلا اندروفین، انکفالین، دوپامین سروتونین و ... اگر این‌ها در بدن ما به درستی و به اندازه و به موقع ترشح نکند انسان دچار مشکل می‌شود و به گونه‌ای در جهنم قرار می‌گیرند، اگر این غدد درون‌ریز با ترشحات سر موقع و سر ساعت و دقیق انجام بگیرد خب انسان زندگی عادی و روال دارد و در کنار این چیزی هم داریم به نام آنتی‌ایکس که ما باید هم ایکس را بشناسیم که چه هست و چه کاری انجام می‌دهد هم چیزی که آن را خراب می‌کند آنتی‌ایکس از سدخونی مغز عبور می‌کند و انسان را از حالت تعادل طبیعی خارج می‌کند و ارتباط مستقیمی با صورت مسئله اعتیاد دارد. ما مصرف‌کننده‌ها چون از سیستم ایکس خودمان خبر نداشتیم و نمی‌دانستیم که چه نیروهای عظیم و بزرگی در بدن ما هست که هر کدام خودشان به درستی بر سر ساعت و به موقع کارشان را انجام می‌دهند. در کنگره تعریف اعتیاد با بیرون فرق می‌کند بیرون می‌گویند اعتیاد یک بیماری لاعلاج مرموز و پیش‌رونده است حالا بعضی‌ها می‌گویند مسمومیت است اما درواقع یک جایگزینی است که  شما از بیرون مواد مخدر مصرف کردید جایگزین مواد مخدر درونی شده است، راهکار روش دی‌اس‌تی، داروی اوتی، سر موقع آمدن در جلسات و... است. اگر بخواهیم بعد از اینکه قطع مصرف کردیم حالمان خوب باشد و به زندگی ادامه بدهیم باید مثلث درمان را به درستی انجام بدهیم که ما همیشه تکرار می‌کنیم جسم روان جهان‌بینی. به فرموده آقای حکیمی ترک‌کردن ساده است خیلی از ما چندین بار ترک کردیم ولی به نتیجه نرسیدیم پس موضوع این است که ما بخواهیم در ادامه به آن تعادل لازم برسیم و زندگی را با آرامش انجام بدهیم. آقای مهندس با روشن کردن و باز کردن صورت مسئله اعتیاد را حل کردند.

عزیزانی که تازه وارد هستند و یا عزیزانی که می‌گویند نمی‌شود شاید چندین ماه چندین سال به نتیجه نمی‌رسند این سه ضلع را انجام نمی‌دهند می‌گوید اگه شما با هر نوع مصرف با هر نوع ماده مخدر با هر اندازه‌ای که وارد کنگره بشویم با این ده یازده ماه و روش دی‌اس‌تی با داروی مناسب که اوتی است کارتان را انجام بدهید قطعا آن سیستم بیوشیمی و آن سیستم ایکس قطعا راه‌اندازی می‌شود.
عزیزانی که برگشت می‌کنند عزیزانی که به نتیجه نمی‌رسند تعریف اعتیاد و یا مثلث درمان در کنگره را اصلا یاد نگرفته‌اند اگر آموزش دیده‌ باشند به بهترین شکل و به راحت‌ترین شکل این اتفاق خواهد افتاد.

در مورد قسمت دوم دستورجلسه تولد یک‌سال رهایی آقای حیدر خدمت این عزیز و خدمت همسفرش، راهنمای همسفرش و خدمت آقای مهندس تبریک می‌گویم، در مورد حیدر بخواهم صحبت بکنم یک مسافری که با کلی به هم ریختگی کلی ناامیدی کلی سوال‌های بی‌جواب و مجهول وارد کنگره شصت شد و گوش داد و درمان شد. روز اول که گفتم چی مصرف می‌کنی؟ گفت سه گرم تریاک خوب، یعنی می‌خواست بگوید مثلا جنسش قوی است و چیز خوبی است، الحق گوش به فرمان بود خیلی پسر مودب و یکی از رازهای موفقیت حیدر وجود همسفر است، بسیار بسیار کمک می‌کند و من می‌دیدم حالا حیدر نمی‌آمد ولی همسفرش با سختی راهی که داشت همیشه در کنگره بود. حیدر خیلی سفر خوبی داشت اصلا زحمت به من نداد هیچ مشکلی با او نداشتیم خودش کار خودش را انجام می‌داد. دبیر لژیون بود عضو لژیون سردار شد، دو دوره دبیر بود و یک خصوصیت بسیار خوبش بخشنده بودن است. برای آزمون راهنمایی .می‌خواند، در امتحانات شرکت می‌کند و حتما مطمئنم که سال آینده هم خودش هم همسفرش انشاالله می‌توانند شال راهنمایی رو بگیرند.

آرزوی مسافر حیدر:
آرزو می‌کنم حال تمام اعضای کنگره خوب باشد و به آرامش کامل برسند.

آرزوی همسفر شکوفه:
آرزو می‌کنم همیشه در راه کنگره خدمت کنم.

سخنان مسافر حیدر:
حدود ده سال پیش تهران بودم دقیقا در سهروردی و روبروی آکادمی کار می‌کردم کار ساختمانی انجام می‌دادیم بعد بعضی موقع نیمکتی روبروی آکادمی بود آنجا می‌نشستم بعد خیلی برایم جالب بود که یک عده مسافرها با لباس سفید آنجا بودند من از حس آنها آن موقع خوشم آمده بود از یک نفر سوال کردم گفتم آقا اینجا چه خبر است؟ گفت اینجا برای درمان اعتیاد است؟ من درست متوجه نشدم و فکر کردم مثلا یک درمانگاه است مثل جایی که مثلا یک سرمی می‌زنند گفت اینجا کنگره شصت است، من آن زمان نمی‌توانستم استفاده کنم چون به شهرستان می‌آمدم و می‌رفتم تا یک جایی که من دیگر واقعا تخریبم بالا رفته بود و ده سالی گذشت از آن جریان و من دیگر هیچ راهی نداشتم حتی اصلا انقدر تخریب بالا بود که ریه‌های من مشکل پیدا کرده بود یک روز رفتم متخصص داخلی گفتم من هر دود که می‌زنم باید ده تا بیست تا سرفه بزنم گفت ریه شما مثل یک ساختمانی است که نشت کرده اگر بخواهی ادامه بدهی مشکل‌ساز می‌شود، حالا بعد از مدتی خانم هم پی برد که خیلی مصرفمان زیاد است، به برادر خانم گفت این را ببرید کمپ گفتم من به کنگره شصت می‌روم چون ده سال پیش در تهران فقط یک لباس سفید از این مسافرها را دیده بودم و چیز دیگری اصلا ندیده بودم ولی با نظم و مرتبی و لباس سفید یک پیامی گرفتم و این شد که وارد کنگره شدم و خدا را شکر درمان شدم، امیدوارم که گذشته‌ام هم فراموش نشود و بتوانم به کنگره خدمت کنم.

سخنان راهنمای همسفر:
خداوند را سپاسگذارم به خاطر این لحظات که باعث شد ما دور هم جمع شویم، من هم این تولد را در ابتدا خدمت جناب آقای مهندس و خانواده محترمشان، آقای کمال که قطعا سهم بزرگی در این تولد دارند تبریک عرض می‌کنم و خدمت آقای حیدر که یکی از خدمتگزارهای خوب کنگره هستند و ما واقعا می‌بینیم که چقدر در شعبه ما زحمت می‌کشند، امیدوارم که خیر زحماتشان به زندگیشان برگردد و اینکه تبریک عرض می‌کنم خدمت همسفرای عزیزشان خانم ثمین و آقای محمدامین و همینطور خام شکوفه عزیزم که واقعا در سفر اولشان با تمام مشکلاتی که داشتند تحمل کرد و همیشه مسافرشان در اولویت قرار می‌دادند بعضی مواقع بود که خانم شکوفه با حال خراب یعنی وقتی نگاهش می‌کردم من هم حالم بد می‌شد از اینکه چقدر مضطرب بودند با توجه به داروهایی که مصرف می‌کرد ولی همیشه مسافرش در اولویت بود و تحمل می‌کرد امروز خیلی خوشحال هستم و به او خیلی افتخار می‌کنم، امیدوارم که در این مسیر در سایه تلاش‌هایی که داشته به موفقیت دست پیدا کند و به آرزوی قلبی خود برسد.

سخنان همسفر شکوفه:
من هم خدا را شکر می‌کنم که در این جایگاه قرار گرفتم در راس از آقای مهندس و خانواده محترم تشکر می‌کنم از آقا کمال راهنمای مسافرم خیلی تشکر می‌کنم از خانم سمیرای عزیز که من را تحمل کرد تشکر می‌کنم من خیلی در سفر اول اذیت کردم اگر خاطرات را بگویم که از یک کتاب هم بیشتر می‌شود، موقع مصرف وقتی می‌رفتیم مهمانی جایی می‌کشید بعد در منزل هم دوباره می‌کشید و ما همیشه سر این موضوع مشکلات داشتیم، حیدر در کنگره خیلی منظم است و همیشه می‌گفت باید من ساعت چهار و نیم در کنگره باشم بعد یک ماه زمستان بود گفتم حالا یک دقیقه اشکال ندارد اصلا من دیگر به کنگره نمی‌آیم، یک دفعه با عصبانیت ترمز ماشین را کشید و گفت نیا، من هم رفتم پایین و دوباره پشیمان شدم و نشستم، به شعبه آمدم و به خانم سمیرا گفتم من دیگر نمی‌آیم مشغول صحبت بودیم که مسئول کارت عضویت آمد و گفت کارت کنگره شکوفه آمده است و خانم سمیرا گفت این کارت پیام می‌دهد که تو باید ادامه بدهی.  اگر من آن روز از ماشین پایین می‌رفتم دیگر شاید کنگره نمی‌آمدم خدا را شکر می‌کنم که از ماشین پایین نیامدم و در کنگره ماندگار شدم‌. از اینکه گوش دادید ممنونم.

عکاس و تایپ: مسافر ابراهیم لژیون چهارم
تنظیم و ارسال: مسافر وحید لژیون چهارم
مسافران نمایندگی ملایر

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .