جلسه نهم از دوره پانزدهم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی چرمهین ویژه مسافران با استادی راهنما تازه واردین مسافر ناصر، نگهبانی مسافر جمال و دبیری مسافر حسین با دستور جلسه " سیستم ایکس، صورت مسئله اعتیاد " پنجشنبه 10 مهر 1404 ساعت 16 آغاز بکار نمود.
خلاصه سخنان استاد :
سلام دوستان، من ناصر هستم، یکی از مسافران کنگره. خداوند را شاکرم که امروز فرصت حضور در جمع دوستان محبت و خدمت کردن را به من داد. قدردان زحمات دانشمند فرزانه و عالم، آقای مهندس دژاکام هستم که دلیل حال خوش امروز من هستند. امیدوارم که جلسهای پربار و پرنشاط را در کنار یکدیگر داشته باشیم. آقای مهندس به ما آموختند که در هر کاری، ابتدا باید «صورتمسئله» آن را بیابیم. زمانی که صورتمسئله شناسایی شد، مجموعهای از سؤالات در کنار آن مطرح میگردد و پاسخ به این سؤالات، ما را به حل دقیق مسئله قادر میسازد.
ایشان در سال ۱۳۷۸، با دانش عمیق خود، واقعاً صورتمسئله اعتیاد را کشف کردند. به گفته خودشان، با این کشف، پرونده اعتیاد بسته شد و کنگره ۶۰ پایهگذاری گردید.
اگر دقت کنید، من خود، انسانی بههمریخته و نامتعادل بودم و با چهرهای بسیار نامناسب وارد کنگره شدم. شکر خدا را که در کنگره ماندم و امروز، پس از سه سال، وقتی به رفتار، گفتار و کردارم نگاه میکنم، میبینم چه تحولاتی رخ داده است.
به این فکر میکنم که آقای مهندس با مدرک مهندسی خود از دانشگاه شریف تهران، انسانی بسیار باهوش، باذکاوت و دانا بودند. اگر پس از درمان خود، به دنبال زندگی شخصیشان میرفتند، امروز من کجا بودم؟
حالا یک سؤال دارم: اگر امروز آقای مهندس از شعبه چرمهین بخواهند یک لیوان آب را با پای پیاده به تهران بیاوریم، کدام یک از ما این کار را نخواهیم کرد؟ این سطح از احترام و اطاعت از محبت ایشان ناشی میشود.
آقای مهندس در سیدی «عشق» فرمودند که ما روحی مشترک با هم داریم؛ همدیگر را نمیشناسیم، اما اینهمه احترام و محبت بین ما وجود دارد که همه اینها به کشف صورتمسئله اعتیاد برمیگردد: «اعتیاد چیست؟» اعتیاد، یک جایگزینی است.
زمانیکه ایشان سیستمی به نام «سیستم ایکس» را برای ما توضیح دادند، متوجه شدیم که در این سیستم، هورمونهایی از طریق غدد درونریز و برونریز ترشح میشوند تا ما بتوانیم زندگی کنیم. وقتی ما مواد مخدر را از بیرون وارد بدن میکنیم، کار این سیستم را مختل میسازیم.
به همین ترتیب، زمانی که ما نفرت، بدبینی و سوءظن داریم، باعث میشویم سیستم ایکس مختل شود و هورمونهای لازم به درستی ترشح نگردند. اگر دقت کنید، گاهی صبح از خواب بیدار میشویم و احساس میکنیم حالمان چقدر خوب است و میخواهیم به همه انرژی بدهیم؛ و روز دیگر، حوصله هیچکس را نداریم، چون هورمونهای سیستم ایکس به درستی ترشح نشدهاند. این هورمونها مستقیماً به اعمال روز قبل ما بازمیگردند: من با چه کسی کینه داشتم؟ از چه کسی نفرت پیدا کردم؟ بدخواه چه کسی بودم که سیستم ایکس من دچار مشکل شده است؟
به همین دلیل، ما در کنگره یاد میگیریم که نفرت و کینه را با عشق و محبت جایگزین کنیم.
آقای مهندس فرمودند صورتمسئله اعتیاد در یک دانشگاه بزرگ آموزش داده میشود تا بیاموزیم که هدف ما فقط کار بر روی جسم و روان نیست؛ بخش عمده کار ما در «جهانبینی» است. اگر رهجو روی برنامه باشد، داروی OT (اگر نیاز باشد) به موقع مصرف کند و گوش به فرمان راهنما باشد، ظرف ده تا یازده ماه به رهایی میرسد، اما بخش سوم، همان جهانبینی است.
جهانبینی به ما چه میآموزد؟ آقای مهندس میفرمایند ما میخواهیم به آرامش، آسایش و صلح برسیم. من اینجا هستم تا به تعادل برسم. زمانی که آموزشها را گرفتم، انسان متعادلی شدم. حالا آقای مهندس میخواهند ما را از این تعادل، به درجات بالاتر ببرند. با جرئت میگویم، چه کسی میتواند این حجم از عشق و محبت را به رایگان به ما بیاموزد؟

تایپ : مسافر مسعود لژیون سوم
ارسال : مسافر عسگر
- تعداد بازدید از این مطلب :
118