تا قبل از آشنایی با کنگره ۶۰، نگاه من به اعتیاد فقط به ظاهرش محدود میشد. فکر میکردم اعتیاد یعنی مصرف مواد، بدون اینکه بدانم در پشت این ظاهر، چه ساختار پیچیدهای وجود دارد. من همسفر بودم؛ همسفر پدر و برادرانی که هرکدام درگیر این مسئله بودند. اما چیزی که همیشه همراهشان بود، وقار، احترام و عشق به خانواده بود. هیچوقت رفتارشان باعث رنج یا آزار من نشد، اما باز هم ناآگاهی باعث میشد نتوانم عمق مسئله را درک کنم.
سالها تصور میکردم اگر مصرف نباشد، مشکل هم حل میشود؛ اما نه من و نه اطرافیانم نمیدانستیم که اعتیاد فقط مربوط به جسم نیست، تا اینکه وارد کنگره شدم و با مفهوم صورتمسئله اعتیاد آشنا شدم که مسیر فکری و احساسی من را تغییر داد. آنجا بود که فهمیدم اعتیاد تخریب در سه بخش جسم، روان و جهانبینی میباشد.
برای اولینبار متوجه شدم چرا ترکهای مکرر جواب نمیدهد. چرا بعضی افراد حتی با نیت و اراده قوی، باز هم به چرخه مصرف برمیگردند؛ زیرا ما فقط دنبال خاموش کردن آتش بودیم، بدون اینکه بفهمیم آتش از کجا روشن شده است.
برادرم با ورود به کنگره توانست به رهایی برسد. تغییراتی که در او دیدم، نه فقط در ظاهر، بلکه در نگاهش به زندگی، در آرامشش، در نوع حرف زدن و انتخابهایش، برای من درس بزرگی بود. پدرم هم وارد سفر شد و روز به روز داشت به تعادل و شادابی واقعی نزدیکتر میشد، اما متأسفانه درست در آستانه رهایی، از میان ما رفت. این اتفاق برای من تلخ بود، اما چیزی که آرامم میکرد، این بود که پدرم در مسیر درمان واقعی قرار گرفته بود. مسیری که شاید دیر شروع شد، اما نورش هنوز در دل من روشن مانده است. رفتنش باعث شد دوباره با جدیت به کنگره برگردم. قبل از آن به کنگره آمده بودم آما رها کرده بودم، اما این بار فرق میکرد. دلم شکسته بود، اما ایمانم قویتر شده بود.
برادر دیگرم هم همزمان با من، وارد مسیر کنگره شد و من فهمیدم که این بار تنها نیستم. یاد گرفتم که درمان فقط برای مصرفکننده نیست؛ ما همسفرها هم باید درمان بشویم، بفهمیم، آموزش ببینیم و در نهایت نگاهمان را نسبت به زندگی و مشکلات عوض کنیم.
صورتمسئله اعتیاد، به من نگاه تازهای داد. نگاهی که درونش قضاوت نیست، ترس نیست، فقط درک و صبوری هست. الان دیگر به دنبال معجزه لحظهای نیستم. فهمیدم معجزه یعنی حرکت تدریجی، همراه با آگاهی و عشق. پدرم شاید به رهایی نرسید، اما راه را به ما نشان داد و من با افتخار همان مسیر را با صبر، ایمان و نوری که از آموزشهای کنگره گرفتم، کنار برادرهایم ادامه میدهم.
نویسنده: همسفر آتنا رهجوی راهنما همسفر هانیه (لژیون سوم)
رابط خبری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر هانیه (لژیون سوم)
ویرایش و ارسال: همسفر الهام دبیر سایت
همسفران نمایندگی یوسُف تهران
- تعداد بازدید از این مطلب :
35