جلسه هشتم از دوره سی و چهارم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره۶۰ ، ویژه مسافران و همسفران نمایندگی خواجو با استادی؛ راهنمای محترم مسافر حسین، نگهبانی؛ مسافر حسن و دبیری؛ مسافر محمد با دستور جلسه: "صورت مسئه اعتیاد" در روز پنجشنبه مورخ 10 مهرماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۶ آغاز بهکار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان حسین هستم مسافر.
سپاسگزار خداوند هستم که در این جایگاه قرار گرفتهام، از آقای مهندس و خانواده محترمشان بابت ایجاد این بستر مناسب و از راهنمایان گرامی کمال تشکر را دارم.
ابتدا به عزیزانی که برای دریافت شال پهلوانی از آقای مهندس اجازه گرفتهاند، تبریک میگویم.

دستور جلسه اول؛
اگر کنگره60 را ساختمان یا بنای عظیمی در نظر بگیریم، فونداسیون این ساختمان همان صورت مسئله اعتیاد است.
بیرون از کنگره گفته میشود؛ اعتیاد یک بیماری مرموز، لاعلاج، پیشرونده و غیر قابل درمان است ولی آقای مهندس با پیدا کردن صورت مسئله اعتیاد، راه درمان آنرا هموار نمود، ایشان فرمودند: اعتیاد یک جایگزینی مزمن است که مواد مخدر بیرونی جایگزین مواد مخدر درونی شده است.
در درون جسم ما سیستمی وجود دارد که وظیفه آن تولید مواد مخدر طبیعی درونی است، وقتی شخصی به تعداد دفعات زیاد مواد مخدر مصرف میکند، این سیستم از تعادل طبیعی خارج میشود و وقتی مواد مصرفی را قطع میکند دچار عکسالعملهای آشکار و پنهان میگردد.
عکسالعملهای آشکار شامل: عطسه، آبریزش بینی، اسهال، استفراغ، گرفتگی عضلات و ... است (در کتاب ۱۴ مقاله به آن اشاره شده) بعد از ۱۴ روز تا حدود زیادی برطرف میشود ولی همه اینها فقط ۵ درصد اعتیاد را در بر میگیرد، ۹۵ درصد مابقی عکسالعملهای پنهان است.
شخصی مواد مصرفیاش را قطع میکند، علائم ظاهری ندارد اما عدم میل به زندگی دارد، زود خسته میشود، از لحاظ روحی به هم میریزد و ناامید و افسرده است اینها بهخاطر از کار افتادن سیستم تولید کننده مخدرهای طبیعی بدن است، بنابراین تمام حالات روحی، روانی و جسمی ما بستگی به سیستم ایکس دارد.
آقای مهندس فرمودند: برای اینکه بتوانیم پرونده اعتیاد را ببندیم باید سه مولفه را با هم به تعادل برسانیم که شامل: جسم، روان و جهانبینی است.
در قسمت جسم با روش DST و داروی OT، سیستم X بازسازی شده و دوباره حتی بهتر از قبل شروع بهکار میکند.
(داروی مصرفی شربت OT میباشد که کاملترین و مفیدترین دارو و از راندمان بسیار بالایی برخوردار است).
در قسمت جهانبینی؛ با حضور بهموقع در جلسات، نوشتن سیدی، خواندن جزوات و کتابها و آموزش گرفتن از راهنمایان، کمک میکند تا نگرشمان به زندگی تغییر کند.
در مورد روان هم آقای مهندس فرمودند: روان بر دو پایهی فیزیولوژی (جسم) و دیگری افکار و اندیشه (جهان بینی) استوار است، در واقع با درست شدن جسم و جهانبینی قطعاً روان هم تغییر پیدا خواهد کرد.
آقای امین در اینباره بیان میکنند: وقتی میخواهیم به یک سفر برویم باید مبدا، مقصد و مسیر سفر مشخص باشد؛ در کنگره مبدأ، همان صورت مسئله اعتیاد است که مشخص میکند چه قسمتی آسیب دیده است، مسیر حرکت، روشDST و مقصد، رسیدن به رهایی، حال خوش و در نهایت تعادل است، آرزو میکنم همه سفر اولیها به آن دست پیدا کنند.

دستور جلسه دوم؛
یکمین سال رهایی مسافر محسن را به همهی عزیزان تبریک عرض میکنم.
او مثل خود من و خیلی از بچههای دیگر با کوهی از مشکلات وارد لژیون شد، اما خیلی مرتب، منظم و فرمانبردار بود و مزد زحماتش را با رهایی دریافت نمود.
یکی از خصوصیات مهم او این است که؛ با دیگران بهراحتی ارتباط برقرار میکند و با داشتن اخلاق و رویخوش دوستان زیادی دارد.
محسن با خدمت در قسمت OT، مبصری کلینیک، حضور در پارک و قسمت ورزشی انرژی لازم را کسب میکند.
انشاالله این تولد جرقهای باشد برای محسن و تمام سفر اولیها که با قدمهای محکمتر و استوارتر به حرکت خود ادامه دهند، امیدوارم با تلاش و پشتکار بیشتر به دریافت شال کمک راهنمایی نائل گردد.
اعلام سفر مسافر محسن:
آنتیایکس مصرفی؛ هروئین.
مدت سفر؛ 13 ماه.
مدت رهایی؛ 26 ماه.
نام راهنما؛ آقای حسین کرمانی.
ورزش در کنگره؛ والیبال.
آرزوی مسافر محسن:
امیدوارم اذن ورود به کنگره برای کسانی که خواستار رهایی هستند توسط خداوند هر چه زودتر صادر شود.
سخنان مسافر محسن:
سلام دوستان محسن هستم مسافر.
بنا به دلایلی، مدتی از کنگره فاصله گرفتهام و توفیق خدمت و حضور را نداشتهام، خداوند را شاکر و سپاسگزارم، به من قدرت و اجازه داد، تا یکمرتبه دیگر در این مکان مقدس قرار و آموزش بگیرم.
در زمان مصرف تنها یک مشکل داشتم اینکه؛ از شدت خماری صبح زود با درد و سرازیر شدن اشک، از خواب بیدار میشدم، مصرف موادم با گریه همراه بود. اما پس از گذشت چند ساعت و رفع خماری تمام این موارد فراموش میشد.
بهواسطه ازدواج، تصمیم به ترک مواد گرفتم، ابتدا از کمپ و سپس تکتک مکانهایی که معرفی شده بود را، امتحان کردم. هیچ کدام از این راهها به ترک ختم نشد، چه برسد به درمان.
ناامید و خسته به خانه برگشتم و به مصرفم ادامه دادم، تا اینکه یک روز پیام کنگره به من رسید. وقتی وارد شدم امید به درمان و حال خوش نداشتم و باور داشتم، این مکان هم، مانند سایر مکانهای دیگر کمکی نخواهد نمود. با صحبتهایی که راهنمای تازهواردین انجام داد دیدگاهم نسبت به این مکان تغییر کرد و امید در دلم زنده و شد همان که باید میشد.
بودنم در این نقطه را مدیون لطف و زحمات راهنمایان خودم هستم و در پایان از آقای مهندس خانواده محترمشان، راهنمایان خودم و همه خدمتگزاران کمال تشکر را دارم.
.jpg)
تایپ: مسافر محمد لژیون نهم و مسافر محمود لژیون بیست و یکم
عکس: مسافر سعید لژیون چهاردهم
تنظیم و ارسال: مسافر حجت لژیون شانزدهم
نمایندگی خواجو
- تعداد بازدید از این مطلب :
418