در ژرفای نور، جایی که کلمات به آسمان پل میزنند و نغمهها، روح را به پرواز در میآورند به صدای متولد شده از دل گوش میسپاریم، شاید در لابهلای این نغمهها صدایی، صدایمان کند.
این هفته برآن شدیم گفتگویی دلنشین و آموزشی در کنار زوج خدمتگزار کنگره۶۰ مسافر داود و راهنما همسفر فاطیما داشته باشیم. همانگونه که این گفتگو شیرین و ناب بر دلوجان من همسفر نشست امیدوارم بر دلوجان شما هم بنشیند. این گفتگو را تقدیم نگاه قشنگتان میکنم، انشاءالله چراغ راهی برای در راه ماندگان باشد.
همسفر فاطیما و مسافرشان داود با آنتیایکس مصرفی تریاک و قرص وارد کنگره۶۰ شدند. به روش DST با داروی OT، به راهنمایی مسافر محمد و همسفر منصوره ۱۳ ماه و ۱۵ روز سفر کردند. در حال حاضر ۱۰ سال و ۱۰ ماه است که با دستان پرتوان آقای مهندس آزاد و رها هستند. ورزش همسفر در کنگره۶۰ تنیس روی میز و مسافر شنا است. در ادامه مسافر داود سفر ویلیام به راهنمایی مسافر آرش داشتند و در حال حاضر ۱۰ ماه و ۴ ماه است که آزاد و رها هستند.
چه جایگاهای خدمتی را تجربه کردید و کدام دلچسبتر و آموزش بیشتری برایتان داشته است؟
راهنما همسفر فاطیما:
راهنمای تازهواردین، صدور کارت، ورزشبانی و نگهبانی، دبیری لژیون سردار، نگهبان و دبیر کارگاههای عمومی و جلسات راهنمایان و اکنون در جایگاه راهنمای DST و خزانهدار لژیون سردار خدمت میکنم. راهنمای DST دلچسبتر و آموزش بیشتری برایم داشته است.
مسافر داود:
تاکنون در جایگاههای دبیری، نگهبانی، مسئول سایت، صدور کارت، راهنمایی تازهواردین، ۸سال راهنمای درمان مواد در شعب حسنانی و شهرری، نگهبان لژیون سردار، دنور و در حال حاضر در واحد OT ساختمان سیمرغ مشغول به خدمت هستم و مسلماً جایگاه راهنمایی از همه دلچسبتر و آموزش بیشتری برایم داشت.
با توجه به اینکه هردو خدمتگزار هستید، این خدمت چه تأثیری در زندگی خانوادگی شما داشته و به چه صورت بوده است؟
مسافر داود:
از آنجاییکه هر دو در مسیر آموزش از یک منبع مشترک هستیم، این قضیه باعث نگاه یکسان به مسائل شده و خیلی از اختلاف سلیقهها در نوع و نحوه زندگی برطرف میشود و عاملی برای این است که حس تفاهم در زندگی مشترک جاری شود.
راهنما همسفر فاطیما:
خدمت کردن با عشق باعث شد گرههای خودمان را بشناسیم و در صدد رفع آنها تلاش بیشتری کنیم که در روند زندگی مشترکمان تأثیر بسیار زیادی داشت.
با توجه به مسئولیتهایی که در خانواده بهعنوان پدر و مادر دارید، به نظرتان مادر بودن یا پدر بودن سختتر است یا راهنما بودن؟
مسافر داود:
زندگی بر مبنای سختیها و لذتها بنا شده و هرکاری هر چهقدر سختتر باشد، وقتی به انجام برسد، لذت و شعف آن بیشتر است و مطمئناً کمک به یک انسان بیمار و دربند اهریمن در وهله اول شاید سختتر باشد؛ ولی وقتی آن شخص به درمان و تعادل میرسد، شادی درونی و لذت آن بسیار بیشتر خواهد بود.
راهنما همسفر فاطیما:
هر مسئولیتی که داریم، هم سختی دارد و هم شیرینی و فقط داشتن عشق و محبت میتواند سختی مسئولیت را آسان کند.
آیا شما مراسم پیمان را انجام دادهاید؟ اگر بله، بهطور خلاصه چه تجربهای یا آموزشی از اجرای آن داشتید و زندگیتان از قبل و بعد از آن چه تفاوتی کرد؟
مسافر داود:
بله، حالوهوای پیمان برای هر شخص منحصر به خود آن شخص میباشد و یک حس درونی است که هر شخص باید خودش تجربه کند؛ اما بعد از پیمان اگر خالصانه باشد، اتفاقی که میافتد این است که تو در لحظه آخر از کار ضدارزش دور میشوی، انگار نیرویی تو را حفظ میکند، یک سپر دفاعی برایت شکل میگیرد و جلوی لغزش تو گرفته میشود.
راهنما همسفر فاطیما:
بله، مراسم پیمان انجام شده است. در این پیمان با خدای خود عهد بستم در راه صراط مستقیم مستدام باشم و از هر تلاشی کوتاهی نکنم و این پیمان باعث شد، هرجا در تنگنای شدید قرار میگرفتم بهیاد عهد و پیمانم باشم و مقاومت کنم در مسیری که انتخاب کردم. خدا را شکر در این مسیر تحت حمایت نیروهای الهی بودن را درک کردم.
ورزش و آموزش جهانبینی چگونه بر ژرفای وجود مسافران و همسفران از نظر صور پنهان و آشکار تأثیر عمیق میگذارد و کدام بر دیگری پیشی میگیرد؟
مسافر داود:
مثلث درمان در کنگره۶۰ شامل جسم و روان و جهانبینی است. تا این سه ضلع بهطور هماهنگ و باهم رشد نکنند، شخص به درمان و تعادل لازم نمیرسد و ورزش یکی از مهمترین عوامل است که در کنار داروی درمان قسمت جسم را بازسازی میکند. ورزش بازسازی سیستم ایکس را سرعت میبخشد و آنرا به تعادل نزدیک میکند و صد البته که جهانبینی درست باعث آرامش و تعادل ضلع روان میشود که اثر آن در جسم کاملاً نمود پیدا میکند و برعکس جهانبینی اگر درست نشده باشد، روی ضلع روان تأثیر خود را میگذارد و آنرا تخریب میکند و تخریب روان باعث تخریب جسم و در نهایت سیستم ایکس میگردد؛ پس هم ورزش و هم جهانبینی هردو مهم هستند.

راهنما همسفر فاطیما:
ورزش کردن باعث میشود به زوایای صور پنهان خود بیشتر آشنا شوم و با شناخت این نقاط ضعف تلاش کنم با رفع آن به پالایش درونم کمک کنم، همچنین آموزشهایی که در این مسیر گرفتم، خدا را شکر به موفقیتم در زمینه ورزشی کمککننده بوده و در صور ظاهر باعث بهدست آمدن سلامتی جسمی در بنده شده است.
خدمت در جایگاه راهنمای تازهواردین برای شما دلچسب بود یا راهنمای DST و کدام بار آموزشی بیشتری برایتان داشته است؟
مسافر داود:
خدمت در هر جایگاهی بار آموزشی خود را دارد و این دو جایگاه از این جهت بسیار عالی هستند. خدمت در تازهواردین از آن جهت لذت دارد که شما یک تازهوارد را مشاوره میکنید، او را به راهنما میسپارید و دیگر کاری با او ندارید و بعد از یکسال آن شخص به درمان میرسد و در هنگام اعلام رهایی شما را هم بهعنوان عامل جذب شدن و به درمان رسیدن معرفی میکند و این خیلی لذتبخش است که خود را در رهایی او سهیم میبینید و جایگاه راهنمایی هم از این جهت عالی است که تو مستقیماً درگیر رهجو میشوی و یک حس پدر و فرزندی بین راهنما و رهجو ایجاد میشود و وقتی رهجو به رهایی میرسد، انگار فرزند خودت به رهایی رسیده و لذتی وصفناشدنی دارد.
راهنما همسفر فاطیما:
خدمت در جایگاه راهنمایی شال نارنجی برای من عالی بوده و از آقای مهندس بینهایت سپاسگزارم که این بستر خدمت را برای من فراهم کردند تا با خدمت در این جایگاه هم جبران خسارات کرده باشم و هم گرههای خودم را بشناسم و در صدد رفع آنها و بهدنبال کلیدش بودم. خدا را شکر در این مسیر موفقیتهای زیادی برای بنده بهدست آمده که این موهبت را مرهون لطف و فضل الهی میدانم.
آیا راهنما بودن و تجربه لژیون داشتن هر دو بزرگوار در اداره لژیون و استفاده از تجربیات همدیگر کارگشا بوده است؟
مسافر داود:
همسفر در کنگره۶۰ بال پرواز مسافر است. زیباترین حالت همسفر این است که خودش راهنما باشد و این باعث میشود که در انجام وظایف راهنمایی یک حس و هدف مشترک داشته باشی و انجام این خدمت برایت لذتبخش و وراحتتر خواهد شد.
راهنما همسفر فاطیما:
بله، از آنجاییکه بنده بعد از مسافرم راهنما شدم، تجربیات ایشان (آزمون و خطاها) در لژیونداری بسیار برای من کمککننده بود.
آیا یک مسافر قیمت اصلی و تمام شده یک سیسی OT را پرداخت میکند یا خیر؟
مسافر داود:
بله، قیمتها توسط کلینیکها تعیین میشود و رهجو برای گرفتن شربت، باید آنرا پرداخت کند.
چه عواملی باعث شده که خدمتگزار و ادامهدار باشید و چه حالوهوا و حسی را برایتان رقم زده است؟
مسافر داود:
انسان برای دو هدف پا به این جهان میگذارد، یکی آموزش دیدن و دیگری خدمت کردن و وقتی انسان وارد این دو عرصه میشود، انرژی و لذتی را در این مسیر تجربه میکند که تا قبل از آن ذهنیتی در مورد آن نداشته و کیفیت زندگی برای او بهتر و عالیتر میشود و هر چه آموزش و خدمت بیشتری انجام میدهد این تغییرات مثبت درونش بیشتر میشود. وقتی با خدمت کردن از درد و رنج انسانی کم میکنی، چنان عزت نفس و شعفی را تجربه میکنی که قابل وصف نیست و احساس میکنی بودنت در این جهان بیهوده نیست، همین عوامل باعث میشود که از خدمت خسته نشوی و تا جاییکه به تو اجازه میدهند، دوست داری در این عرصه فعالیت کنی و با اینکار اول از همه به خودت و بعد به دیگران خدمت میکنی.
هر خدمت در کنگره۶۰ از نظر لغوی یک کلمه یا بیشتر است؛ اما از نظر عملی فرسنگها راه باید طی شود، کدام جایگاه بیشترین پیمایش راه را برای شما داشت؟
مسافر داود:
در هر جایگاه خدمتی که قرار میگیری، آموزش خود را دارد و با یکسری از صفات منفی خودت روبهرو میشوی و میفهمی از کجا داری ضربه میخوری، از ترس، منیت یا ناامیدی، اما مسلماً جایگاه راهنمایی، جایگاهی است که تو تکتک صفات خودت را با رهجویانی که وارد لژیونت میشوند میبینی و آنها همه ظاهری از صفات باطنی تو هستند که تو اگر خودت را در جایگاه شاگرد و رهجو ببینی و نه استاد و راهنما و کسیکه همه چیز بلد است، آنموقع میتوانی روی آن صفات خودت کار کنی و یکییکی از خودت جدا کنی، در اینصورت جایگاه راهنمایی، بالاترین جایگاه آموزشی برای شما میشود.
خدمت در جایگاه OT را برای ما همسفران قدری توضیح میدهید؟ اینکه oT، کجا تولید میشود و چگونه بین شعب عرضه میگردد؟
مسافر داود:
یکی از مهمترین و اصلیترین پارامترها در درمان کنگره۶۰ داروی OT است که توسط چندین شرکت داروسازی تولید شده است و در اختیار کلینیکها و پزشکان مسئول این کلینیکها قرار میگیرد. راهنما میزان شربت را با نامه مشخص کرده است. در قسمت OT این میزان در دفاتر راهنما و صفحه مربوط به آن رهجو ثبت میشود، در قسمت پرتال هم این ثبت نامه بهصورت سیستمی انجام میشود. نامه در اختیار رهجو قرار میگیرد و از کلینیک شربت خود را طبق دستور راهنما گرفته و مصرف میکند.
اینکه شما یک همسر، همسفر و یک راهنما هستید؛ چگونه تعادل را بین این سه نقش اعمال میکنید؟
راهنما همسفر فاطیما:
سعی میکنم در هر جایگاهی قرار میگیرم، نقش همان جایگاه را داشته باشم؛ یعنی در لحظه باشم. با در نظر گرفتن اولویتها که باعث تعادل در زندگی شخصی و خدمتم شده است، سعی کردم اول یک همسفر و همسر متعادل و بعد راهنما باشم.
خدمتگزاران کنگره۶۰ با خدمتی خالصانه و عشق بلاعوض با گذشتن از منطقه سرد کوهستانی خود را به وادی ۱۴ رساندند، این رسیدن گوارای وجودتان، تشکر میکنم که وقت گرانبهاتر از طلا را در اختیار ما گذاشتید تا بتوانیم از شما آموزش بگیریم. امیدواریم خیر خدمت هزاران هزار بار در زندگیتان جاری باشد.
طراح سؤالات: همسفران وجیهه و سمیه رهجویان راهنما همسفر زهره (لژیون هفتم)
مصاحبهکننده: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون هفتم)
عکاس: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون سوم)
ویرایش و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون ششم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شهرری
- تعداد بازدید از این مطلب :
152