English Version
This Site Is Available In English

صورت مسئله اعتیاد و صورت‌مسئله‌ی لژیون سردار

صورت مسئله اعتیاد و صورت‌مسئله‌ی لژیون سردار

اولین جلسه از دوره شانزدهم کارگاه‌های آموزش خصوصی همسفران آقا، نمایندگی شادآباد؛ به استادی مسافر رضا، نگهبانی همسفر سجاد و دبیری همسفر افشین؛ با دستور جلسه "صورت مسئله اعتیاد" پنجشنبه 10 مهرماه ۱۴۰۴، ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد: 

سلام دوستان رضا هستم یک مسافر. تشکر می‌کنم از همسفران شعبه شادآباد که به من فرصت خدمت دادند و من را قابل دانستند تا این جایگاه را تجربه کنم. از همه‌ی شما ممنونم و به ایجنت و مرزبان عزیز خدا قوّت می‌گویم.
واقعاً آقای مهندس درست می‌گویند که همسفران بال پرواز هستند. من هم دو همسفر کوچک دارم و همسرم؛ در حقیقت سه همسفر در خانه‌دارم که خیلی به من کمک می‌کنند در مسیری که قدم برداشته‌ام. هر جایگاهی که خواستم خدمت کنم، ابتدا خواست خودم بوده و در مرحله‌ی بعد کمک همسفرم. از همه‌ی شما ممنونم که به ما مسافران دلگرمی می‌دهید، کمک‌حال ما هستید و در این مسیر همراهی‌مان می‌کنید.
در مورد دستور جلسه صورت‌مسئله‌ی اعتیاد، اگر بخواهم فلش بک بزنم و به عقب برگردم، یادم می‌آید زمانی که مصرف می‌کردم، خماری با من دوست بود؛ یعنی هرروز با عذاب مواد مخدر سروکار داشتم. هر وقت می‌خواستم ترک کنم، یا می‌رفتم باشگاه ثبت‌نام می‌کردم یا تصمیم می‌گرفتم یک‌باره قطعش کنم و شروع به تمرین کنم.
یادم می‌آید یک‌بار تصمیم گرفتم شب ترک کنم؛ صبح که بیدار شدم، رفتم پشت‌بام. وسیله‌ای نداشتم، فقط یک نردبان فلزی داشتیم. با همان شروع کردم به دمبل زدن، سنگین هم بود و اذیتم می‌کرد. هرروز دنبال راهی می‌گشتم که بتوانم این مواد را از خودم جدا کنم. سرکار با یکی از دوستان خوبم صحبت می‌کردیم که: «یه روزی تموم میشه؛ حالا یا من تموم میشم یا این مواد تموم میشه.» و زارزار گریه می‌کردیم.
خدا را شکر مهندس، صورت‌مسئله را پیدا کرد و خیلی راحت و رایگان در اختیار من گذاشت. این صورت‌مسئله چه بود؟ اینکه مواد مخدر بیرونی جایگزین مواد شبه افیونی یا داخلی بدن شده‌اند. خداوند بهترین نوع این مواد، مثل ضد دردها و مواد شادی‌آور طبیعی را به من هدیه داده، اما من قدرش را ندانستم و به سراغ مواد بیرونی رفتم. آقای مهندس صورت‌مسئله را پیدا کرد. من فکر می‌کنم برای پیدا کردن صورت‌مسئله باید به صور پنهان مسئله هم دقت کنیم؛ اینکه پشت پرده‌ی آن مسئله چه خبر است.
خوب امروز می‌خواهم کمی این موضوع را به لژیون سردار وصل کنم. اینکه «صورت‌مسئله‌ی لژیون سردار» چیست؟ من فکر می‌کنم صورت‌مسئله‌ی لژیون سردار همان بخشش است؛ یعنی بخشش برای بخشش. اگر آن بخشش نباشد، آن گذشته هم‌معنا ندارد و هیچ‌چیز در این دنیا جور درنمی‌آید.
چند دقیقه پیش با یکی از دوستان صحبت می‌کردیم. می‌گفت: «بعدازاینکه در لژیون سردار دنور شدم، همه من را دوست دارند، همه به من احترام می‌گذارند.» خب من هم همین‌طور هستم؛ بعدازاینکه وارد شدم و عضو لژیون سردار شدم، همه دوستم دارند؛ اما یک‌لحظه با خودم فکر کردم: چرا باید دوستم داشته باشند؟ مثل همان درختی که در طبیعت دارد خدمت می‌کند؛ یا گیاهی که در طبیعت زندگی و خدمت می‌کند؛ یا حیوانی که در چرخه‌ی هستی نقش خودش را ایفا می‌کند. همه‌ی ما آن‌ها را دوست داریم، چون به ما خدمت می‌کنند و ما هم از آن‌ها بهره می‌بریم.
وقتی من می‌بخشم و درون بخشش قرار می‌گیرم، نگاه اطرافیان به من هم‌تغییر می‌کند. مثل همان درخت یا گیاه می‌شوم که در حال خدمت است. چون وارد دل هستی می‌شوم و جزئی از آن می‌گردم. وقتی می‌بخشم، وقتی عضو لژیون می‌شوم، آن‌وقت است که وارد بازی بخشش می‌شوم.
جالب است که همسفران ما، قبل از اینکه عضو لژیون سردار بشوند، خودشان اهل بخشش‌اند. آن‌ها به خاطر مسافرشان، باوجود همه‌ی مشکلات و فشار های اقتصادی، از وقت وزندگی‌شان می‌زنند، می‌آیند اینجا آموزش می‌گیرند تا انتقالش بدهند به مسافرشان و همراه او باشند و این همان لژیون سردار هست. به نظر من، لژیون سردار می‌خواهد به من یاد بدهد که چطور ببخشم و چطور محبت کنم. درست است که این مسیر از من خواسته یک مبلغی بپردازم تا وارد بازی بخشش بشوم، اما همسفران از قبل در این مسیر بوده‌اند.
خدا را شکر می‌کنم که در کنگره قرار گرفتم و به من فرصت داده شد تا بتوانم خسارت‌هایم را جبران کنم و در مسیر تسویه گام بردارم. از آقای مهندس، خانواده‌ی مهندس و تک‌تک شما عزیزان سپاسگزارم. ممنونم که به صحبت‌هایم گوش دادید.

تایپ و ویراستاری: همسفر احسان

سایت همسفران آقا نمایندگی شادآباد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .