جلسه سیزدهم از دوره بیست و پنجم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی شیروان به استادی مسافر یوسف، نگهبانی مسافر فرشید و دبیری مسافر مصیب با دستور جلسه "صورت مسئله اعتیاد " پنجشنبه 10 مهرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
.jpg)
سلام دوستان یوسف هستم یک مسافر.ابتدا از ایجنت محترم، گروه مرزبانی و راهنمای عزیزم تشکر میکنم که به بنده اجازه دادن تا در این جایگاه قرار بگیرم و از شما دوستان آموزش ببینم.
موضوع دستور جلسه کارگاه امروز، «صورت مسئله اعتیاد» است. به استحضار شما عزیزان میرسانم آنچه ما بیان میکنیم، تکهای از سفرهای است که در کنگره پهن شده و ما از آن برگرفته و آموختهایم. ممکن است برداشتها و مشارکتهای ما زاویههای متفاوتی داشته باشد، اما بنیان و مبدأ آن، علوم کنگره است.
جناب آقای مهندس، صورت مسئله اعتیاد را مطرح کردند تا مصرفکنندگان و معتادان جامعه، رنج کمتری بکشند. ایشان مبدأ صورت مسئله را حل کردند. در حالی که حدود ۷۰ یا ۸۰ سال بود که تمامی کشورها در صدد حل مسئله اعتیاد بودند و موفق نمیشدند، جناب آقای مهندس این دانش را حل کردند و به نظر من این یک کشف بسیار با ارزش بود. رنجی که میکشیدیم، به دلیل نبودن چنین دانشی بود.
صورت مسئله به گونهای حل شد که مبدأ اصلی و مقصد مسئله اعتیاد مشخص گردید:
مبدأ مسئله اعتیاد کجاست؟ مبدأ در سلولها قرار داشت؛ در هسته سلول، یعنی DNA و RNA. این ساختارها مانند یک چارت سازمانی برای بیان ژنها عمل میکردند و برای سلولها یک نظم تشکیل میدادند، مثلاً تعیین میکردند که سلول امروز باید چقدر اندورفین ترشح کند و وظایف تولیدیاش چیست. هنگامی که ما مصرفکنندگان مواد بیرونی را جایگزین مواد تولیدکننده طبیعی بدن میکردیم، ژنها از ردیف اصلی خود خارج شده و نیاز به نظمدهی مجدد داشتند.
به این ترتیب، مبدأ اعتیاد مشخص شد: بخشی از سلولها که مسئول ترشح موادی مانند انکفالین (که نوعی ماده افیونی طبیعی بدن است) بودند، دچار اختلال میشدند. سایر سلولهای بدن نیز که بهصورت طبیعی این مواد افیونی درونی را تولید میکردند، باید منظم میشدند تا نیاز بدن برطرف گردد. زمانی که بیوشیمی بدن تکمیل باشد و غدد درونی مواد لازم را ترشح کنند، ما به تعادل میرسیم و بدن میتواند خودش را بازسازی کند. هرگونه ایرادی در هر نقطه از بدن که از نظم خارج شود، همان نقطهای است که با مشکلات و بیماریهای مختلفی روبرو میشویم. این مبدئی بود که جناب آقای مهندس برای ما روشن ساختند.
.jpg)
سپس، مسیر درمان برای ما تعیین شد؛ بیان گردید که تنها روشی که میتواند این بیان ژنها را منظم کند، روش DST (درمان سیستماتیک سمزدایی) است. این روش به تدریج و گام به گام توانست بیان ژنها را منظم سازد و باعث شود غدد و سلولها، مواد افیونی لازم بدن را مجدداً ترشح کنند.
مقصد کجا بود؟ مقصد این بود که ما از مواد گرفتار کننده بیرونی (که جایگزین مواد درونی شده بودند) رها شویم و به یک هدف درست برسیم که آن رهایی از دست مواد بیرونی بود. مصرف این مواد بیرونی، تمام بیوشیمی بدن را به هم ریخته و بیان ژنها را تغییر داده بود و مواد افیونی داخلی دیگر ترشح نمیشدند. به همین دلیل جناب آقای مهندس بیان کردند که بیماری اعتیاد یک بیماری مزمن و جایگزینی است؛ ایشان با این روش، این حقیقت را به اثبات رساندند.
نتیجه این درمان چه شد؟ مقصد به چه انجامید؟ نتیجه، رهایی افرادی بود که با این روش درمان شده بودند. علم بر راستی و درستی دلالت دارد. این افراد که به رهایی رسیده بودند، اگر در تن تریاک میخوابیدند، دیگر هیچ حسی نسبت به مصرف تریاک نداشتند. آیا این خود دلالت بر راستی و درستی نیست؟ بله، دقیقاً همینطور است. در نتیجه، افرادی که به رهایی رسیدند، توانستند تغییرات بسیاری در زندگی، رفتار و شخصیت خود ایجاد کنند و ما نیز در کنگره به همین شکل تغییر کردیم و به رهایی رسیدیم.
مرزبان خبری : مسافر صادق
عکاس : مسافر مهدی لژیون پنجم
تایپ : مسافر مجتبی لژیون چهارم
ویراستاری : مسافر محمد
ارسال : مسافر محمد
- تعداد بازدید از این مطلب :
89