جلسه یازدهم از دوره سیزدهم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰، در نمایندگی شهباز، با استادی مسافر اکبر، نگهبانی مسافر احمد و دبیری مسافر عباس با دستور جلسه: (سیستم ايکس و صورت مسئله اعتیاد) در روز پنجشنبه تاریخ ۱۴۰۴/۷/۱۰ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد
سلام دوستان اکبر هستم یک مسافر
از نگهبان عزیز، احمد آقا، تشکر میکنم که این فرصت را به من دادند. بسیار خوشحالم که یک بار دیگر نصیبم شد تا این جایگاه را تجربه کنم. از جناب آقای مهندس دژاکام و خانواده محترمشان تشکر میکنم که این بستر را برای ما فراهم کردهاند، و همچنین از آقا مسعود تشکر میکنم که شعبه شهباز که محلی برای برگزاری جلسات فراهم نمودهاند. از راهنمای خوبم، محمد آقا، تشکر میکنم که اجازه دادند خدمت کنم.
شال راهنمایی همسفران را تبریک میگویم؛ شال راهنمایی احمد آقا، سید محمد، و آقای سعید را تبریک میگویم. همچنین به همسفران عزیز که شال مرزبانی دریافت کردند، تبریک میگویم.
دستور جلسه امروز، «صورت مسئله اعتیاد» بود. موضوعی که آقای مهندس دژاکام درباره آن صحبت کردند، بسیار عمیق بود. فرمودند که چون خود ایشان درگیر اعتیاد بودند و غرق در آن، توانستند در سال ۱۳۷۸ مقالهای در مورد صورت مسئله اعتیاد ارائه دهند که مورد توجه قرار گرفت. پیش از آن، درمان اعتیاد ناشناخته بود و درمان آن پیدا نشده بود، زیرا مبدأ، مقصد و هدف مشخص نبود. اگر هم مشخص بود، به قول معروف غلط بود. یا ما را به جاهای اشتباهی میفرستادند، یا میگفتند اعتیاد یک عادت است و فرد مصرفکننده را فردی بیاراده میدانستند، چون فرد نمیتوانست عادتش را ترک کند و منِ معتاد هم خودم را فردی بیاراده تصور میکردم.
در مورد خودم بگویم، زمانی که در تاریکیها بودیم، شخصاً حدود سه یا چهار بار ترکهای ناگهانی و «یابویی» انجام دادم. اما واقعاً درمان نشده بودم؛ دو یا سه ماه بعد، روح و روانم به هم میریخت و دوباره شروع میکردم. خدا را شکر که آقای مهندس چنین جایی و بستری را برای ما فراهم کردهاند.
وقتی روز اول وارد کنگره شدم، به قول معروف اینجا به من چسبید و حال خوبی به من داد. جای بسیار خوبی است. آقای مهندس این راه را برای ما پیدا کرده و مسئله را حل نمودهاند، اما ما خودمان هم باید بخواهیم؛ اگر خودمان نخواهیم، به رهایی نمیرسیم. گاهی اوقات، ما حتی به حرف راهنما گوش نمیدهیم و کارهایی را انجام نمیدهیم. اگر این کارها را انجام ندهیم، به رهایی نمیرسیم. اگر منِ اکبر سر ساعت آمدم، سیدی را نوشتم، سر ساعت دارو را خوردم، باید خودم هم بخواهم که در این مسیر قدم بردارم و کارهایم را انجام دهم.
کارهایی برای ما انجام شده است؛ ما مواد بیرونی را به درون بدنمان وارد کرده بودیم. اکنون که سفر اول ما تمام شد و کارها را انجام دادیم، باید سفر دوم خود را ادامه دهیم تا جهانبینیمان درست شود. جسم ما آزاد شده، اما جهانبینی و روان ما هنوز درست نشده است. درست است که مواد را رها کردیم، اما باید روی روح و روان کار کنیم. باید آموزشها را از راهنمایانمان بگیریم. پس از آموزشها، اگر در جایگاهی قرار گرفتیم، باید آن را به دیگران آموزش دهیم. جناب آقای مهندس فرمودند هر کس در کنگره آموزشی یاد میگیرد، باید آن را به دیگران بیاموزد.
ما کارهایی را انجام میدهیم و برخی آموزشها را نادیده میگیریم. اگر فرد خودش نخواهد، دراین مسیر باشد درمان نخواهد شد. مسائلی که تجربه کردهام، شامل خدماتی است که باید انجام دهیم. بهترین مکان برای این کار، همین کلاسهاست. اگر چند جلسه نیاییم، آموزشهایمان عقب میماند و برخی کارها انجام نمیشود که باعث میشود به رهایی نرسیم. آقای مهندس چنین بستری را فراهم کردهاند، ما خودمان نیز باید تلاش کنیم و کارهایی را که لازم است، انجام دهیم.

ما مواد بیرونی را وارد بدنمان کردیم که سیستم بدنی خودمان را خراب کرده بود. اکنون میخواهیم با موادی که جایگزین کردهایم، به درمان بپردازیم. درمان به این راحتیها اتفاق نمیافتد. ما همگی یک روزه معتاد نشدیم. جناب آقای مهندس میگویند اگر در سفر ده ماهه، حتی یک روز کم باشد، ما رهایی نمیدهیم؛ چون علت این است که تا ده ماه کامل نشود، درمان به طور کامل اتفاق نیفتاده است. اگر کسی بگوید ده ماه و یک روز کم است، واقعاً درمان نمیشود.
از همه شما که به صحبتهایم گوش دادید،سپاسگزارم
تایپ: لژیون سوم
تهیه و تنظیم: مسافر احمد کاربر سایت.
- تعداد بازدید از این مطلب :
83