English Version
This Site Is Available In English

هر مسئله‌ای نیاز به یک صورت‌مسئله‌ دارد

هر مسئله‌ای نیاز به یک صورت‌مسئله‌ دارد

سومین جلسه از سی و هفتمین دوره کارگاه‌های آموزش عمومی کنگره ۶۰ شعبه نیما یوشیج بهشهر به استادی مسافر مصطفی، نگهبانی مسافر اکبر و دبیری مسافر منوچهر با دستور جلسه (صورت مسئله اعتیاد) در روز پنج‌شنبه مورخ۱۴۰۴/۰۷/۱۰رأس ساعت 16:30 آغاز به کارکرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان مصطفی هستم یک مسافر. خدا را شکر می‌کنم که در کنگره هستم و آموزش می‌گیرم، سپاسگزار آقای مهندس هستم که این بستر را برای ما فراهم نمودند. همچنین از راهنمای محترم آقا بهرنگ تشکر می‌کنم که هر آنچه دارم به خاطر زحمات ایشان است.دستور جلسه ما دو قسمت دارد،یکی صورت مسئله اعتیاد و قسمت دوم تولد یک سال رهایی آقا مجتبی، به‌رسم کنگره از ایشان خواهش می‌کنم بلند شود تا با ایشان بیشتر آشنا شوید.

در مورد دستور جلسه اما؛ برای هر مسئله‌ای نیاز به یک صورت‌مسئله‌ای داریم تا بتوانیم آن را حل کنیم. و اگر ما در مورد یک موضوعی اطلاعات غلط داشته باشیم، بدون شک صورت مسئله‌ی ما غلط می‌شود. اگر اغلب افراد در موضوعات مرتبط با اعتیاد به پاسخی نمی‌رسند بدین معناست که تعریف درست اعتیاد را نمی‌دانند. ولی در کنگره ۶۰ خدا را شکر جناب مهندس به این دستاورد رسیدند و تعریف درستی از اعتیاد ارائه دادند و به‌سادگی توانستند اعتیاد را درمان کنند.

یکی از حلقه‌های گم‌شده در درمان اعتیاد زمان است که در صورت‌مسئله آمده ولی در جای دیگر مطرح نشد. و موارد زیاد دیگری که باید در درمان اعتیاد لحاظ شود که متأسفانه کمرنگ و یا به دلیل لاینحل بودن صورت‌مسئله برای آن‌ها بدون راه‌حل باقی‌مانده بود. خیلی‌ها می‌گویند اعتیاد یک بیماری جسمی است و فقط به جسم ارتباط دارد. و یا مدعی این هستند که موضوع روان است و فقط در آن قسمت کار می‌کنند. ولی کنگره ۶۰ هم جسم هم روان و جهان‌بینی را ملاک می‌داند.

سعی می‌کنم دیدگاه سازمان‌های (ngo) دیگر در این مورد را با مثالی بازکنم، از فیلسوفی می‌پرسند نظرت در مورد جهان چیست؟ گفت دایره‌ای است چهار ضلعی  مثل مربع سه ضلع دارد عشق و محبت! هر چیزی را لحاظ نمود جز آنچه را که باید باشد.

کنگره ۶۰ سه ضلع را در نظر گرفته و این باعث شد که درمان اعتیاد راحت‌تر اتفاق بیفتد. در لایو هفته قبل مهندس که در مورد صورت‌مسئله اعتیاد صحبت می‌کردندعنوان نمودند که ما موش‌ها را به مواد مخدر معتاد کردیم و با همان داروی اوتی درمانشان کردیم درحالی‌که جهان‌بینی برای آن‌ها در کار نبود. منظور این است که فقط جسم نیست، فقط جهان‌بینی نیست یا فقط روان نیست، همه‌ی این‌ها باید در کنار هم باشد تا بتوانیم به نتیجه برسیم. اگربه ما دارویی می دادند، مانند دوران مصرف، روش‌هایی را خودمان اجرا می‌کردیم با این امید که می‌خواهیم  به‌صورت آرام و آهسته ترک کنیم . ولی به نتیجه نمی‌رسیدیم همه کار می‌کردیم تا بتوانیم ترک کنیم ولی نمی‌شد. به‌هرحال در کنگره ۶۰ این اتفاق افتاد و خدا را شکر می‌کنم از اینکه در مسیر کنگره ۶۰ قرارگرفتم.و به‌واسطه اعتیاد وارد کنگره ۶۰ شدم. معتاد شدن شکر کردن ندارد ولی از اینکه از نعمات کنگره استفاده کردم خداوند را شکر می‌کنم.

در مورد تولد آقا مجتبی: من در رأس به آقای مهندس این تولد را تبریک می‌گویم به همه اعضای کنگره ۶۰، به راهنمای همسفرشان. امیدوارم این تولدها باعث شود آن‌هایی که تازه‌وارد کنگره می‌شوند نور امیدی حاصل شود تا  از این تولدها برای مسیر خودشان بتواند استفاده کنند.

آقا مجتبی از رهجوی هایی بود که هر راهنمایی آرزو دارد همچنین رهجویی داشته باشد. گاهی اوقات فکر می کردم مجتبی مصرف‌کننده نیست و بی‌جهت به کنگره آمد این‌قدر که این رهجو مرتب و منظم بود و سر ساعت در کنگره حاضر بود. اگر هفته‌ی بعد تولدش بود خیلی مناسب‌تر به حالش بود.و با دستور جلسه کاملا منطبق بود. نظم و انضباط عالی و در همه موارد شرایط بسیار مطلوبی داشتند. من هیچ آزار و ناآرامی از مجتبی ندیدم.

یک خاطره از مجتبی دارم، در پارک آن زمان مسئول پارک ما آقا مجتبی بود یک‌بار اتفاق افتاد که پنج‌دقیقه‌ای دیر رسید و به همسفرش گفت امروز من دیر رسیدم آقا مصطفی نشسته و دستانش را روی شکم قرار داده و عصبانی مرا نگاه می‌کند. گفتم بسیار خب، ایرادی ندارد این باعث می‌شود ما کمی به فکر کوچک کردن شکم خود بیفتیم. به‌هرحال رهجوی بسیار منضبط و مرتبی هستند مزد زحماتش را گرفت. در جایگاه اوتی خدمت کرد. دنوری را تجربه کرد و اکنون هم مرزبان هستند امیدوارم که امتحان راهنمایی آتی بر شال نارنجی‌رنگ آراسته شوند و آرزوی موفقیت برای ایشان دارم. از اینکه به صحبت‌های من گوش کردید از همه شما سپاسگزارم.

 

درادامه...

مجتبی عزیز:

اکنون خوب می دانید وقتی باورها با محبت واقعی عجین می شوند،واقعیت محبت را لمس خواهید کرد و دیگرانی که هرگز حضور نداشتند همان ظروف تهی هستند.

اولین سال رهایی بر شما پرشگون باد

 

مشارکت مسافر مجتبی :

سلام دوستان مجتبی هستم یک مسافر.ممنونم که با حضورتون این جشن را قشنگ تر کردید.از آقای مهندس و خانواده محترمشان تشکر می کنم که این بستر را فراهم کردند که امثال من بتوانند به رهایی برسند .من بیست سال تخریب داشتم .با حشیش و سیگار شروع شد و بعد مصرف تریاک .به اصرار خانواده به روش سنتی و سقوط آزاد ترک کردم .به سختی سپری شد تا دو سالی این ترک ادامه داشت و مجدد وارد اعتیاد شدم .و این بارمشروب شروع دوباره ی اعتیاد را برایم به ارمغان آورد.باز هم این چرخه تکرار شد .سه سال بعد .مواد مخدر با تخریب بالاتر و مدام این مخدر ها را جایگزین می کردم.در اوج تاریکی ها که هرچه گفته می شد شنیده نمی شد.

همسفرم در این راه هیچ گاه مأیوس نشد.با وجود اینکه مواد با پوست و گوشت من عجین شده بود رهایم نکرد.در مهمانی ها همیشه آخرین نفر بودم .در سر سفره آخرین لقمه ها را بر می داشتم  .و پاسخم این بود که سر کار بودم دیر رسیدم .بهانه های که همه می دانستند دروغ است جز خودم.همسفرم از این اتفاقات در رنج زیادی قرار می گرفت.با همه این اوصاف از من ناامید نشد،در کانالی به دنبال مشاوره ی یک پزشک با کنگره آشنا شد،تا مدت ها عقب می انداختم با عناوین مختلف که تابستان است گرم.زمستان است و سرد،یک‌روزی بالاخره آمدم و در جلسه نشستم و  این شد که جذب کنگره شدم و این اتفاق زیبا برای من و خانواده ام افتاد.دو همسفرم در این راه خیلی یاری ام دادند.

اگر شخصی به کنگره می آید در کنار رهایی،خدمت می کند به مرحله ای خاص از حال خوب خودش رسیده و حس نابی را تجربه کرده که دیگرانی که خدمت را لمس نکردند متوجه نمی شوند.اولین چیزی که برای من از جانب راهنمایم اتفاق افتاد این توصیه بود که  دروغ نگو.امکان نداشت به منزل بروم و دروغ نگفته باشم.الان تنها چیزی که وجود ندارد دروغ است .همان لحظه که انسان صداقت را سرلوحه خودش قرار می دهد به بهشت درون خودش وارد شده است،و هربار دروغی که می گوید حال خرابی دارد که جهنمی در درونش به پا می کند.

در کنگره تولد گرفتن در واقع اعلان پیامی است برای رهجویانی که سفر می کنند که مبین بی نقص بودن سندی است که در درمان اعتیاد ارائه شده است.هرکسی ابتدا به کنگره می آید با ترسی که ممکن است برایش ایجاد شود تصور می کند درمان برایش اتفاق نمی افتد.ولی تکرار و استمرار در عملکرد و آموزش ها و حضور در کنگره  عاملی در جهت موفقیت در این امر است.اولین چیزی که کنگره از رهجو می خواهد نظم است.بقیه چیز ها سرجای خودش قرار می گیرد.

ابزار سفر اول اپیوم و در ادامه ای که رهجو در مسیر سفر دوم قرار می گیرد  کیفیت سفر اولش ابزاری مطلوب برای طی کردن سفر دومش خواهد بود.بنابراین یک سفر دومی باید برای حضور در کنگره بهانه ای داشته باشد و این با خدمت میسر می شود.توصیه می کنم به دوستان حتما برای جایگاه خدمتی خودشان قدم محکمی بردارند تا رهاییشان از جنس طلا و ناب باشد.آموزش باید ادامه دار و مستمر باشد و مدام اعلان حضور در کنگره داشته باشیم .وقتی من خودم را باور نکنم بقیه هم مرا باور نمی کنند.

کسی که در تاریکی غرق شده باشد و حال خرابی را تجربه کرده باشد می فهمد که روشنایی و حال خوب چقدر ارزشمند است.در پایان جا دارد تشکر کنم از راهنمای خودم آقا مصطفی،تلاش کردم که همیشه رضایت ایشان را جلب کنم.از تمامی خدمتگزاران شعبه و راهنمای سفر اول و همچنین راهنمای حال حاضر همسفرم تشکر می کنم.تشکر ویژه ای دارم از همسفرم که با منطق و پشتکار فراوانی که داشتند،صبوری کردند و باعث شدند این اتفاق قشنگ برای من بیفتد.امیدوارم برای همه شما این اتفاق بیفتند و حال خوب نصیب خودتان و خانواده تان شود .ممنون از اینکه به صحبت های من گوش کردید.

 

مشارکت راهنمای گرامی خانم معصومه:

بابت این رهایی‌ها خدا رو شکر‌ می‌کنم؛ چون هر کدام از این رهایی‌ها نشانه نجات یک انسان از اهریمن اعتیاد است و همه این اتفاق‌های قشنگ را مدیون این سیستم و علم کنگره۶۰ هستیم.
قدردان و سپاسگزار آقای مهندس هستیم که با دانش خودشان گره زندگی ما را باز کردند تا طعم زندگی واقعی را بچشیم.
این رهایی را به مسافر مجتبی و راهنمای ارزشمندشان مسافر مصطفی، همسفر خوب، فوق العاده مودب، فرمانبردار و منظم همسفر زهرا تبریک می‌گویم که از ایشان انرژی می‌گیرم.


همسفر زهرا وقتی وارد لژیون من شدند با غم زیاد از جدایی راهنما قبلی اومد و اصلاً تصور نمی‌کردم که زهرا بتواند با لژیون ارتباط برقرار کند؛ ولی خیلی زود با راهنما و لژیون ارتباط برقرار کرد و طبق قانون  لژیون ادامه دادند.
همسفر زهرا در مشارکت‌ها و حضور در شعبه و خدمت‌ها بسیار قوی عمل کردند، آرزوی بهترین‌ها برای آن‌ها دارم.


امیدوارم در ادامه مسیر زندگی هم‌چنان شاهد اتفاق‌های قشنگ باشم و موفقیت فرزندان خود را در زندگی ببینند.

 

مشارکت همسفر زهرا:

بابت این بستر و حس‌و‌حال خدا خودم خودم را شکر می‌کنم.
از استاد بزرگ عشق و محبت آقای مهندس و خانواده محترم‌شان تشکر می‌کنم و مدیون روشDST و راهنمای خودم هستم. از راهنمای توانمند مسافرم، مسافر مصطفی تشکر می‌کنم که مسافرم را هم‌یاری کردند در این مسیر  الگو، نظم و انضباط بودند، آرزوی سلامتی برای ایشان خواستارم .
از راهنمای خودم همسفر معصومه تشکر می‌کنم؛ از این‌که علم کنگره را خیلی قشنگ برای ما می‌شکافند و آموزش می‌دهند تشکر می‌کنم.
از راهنما قبلی خودم همسفر فرشته، الگو عشق و محبت هستند و از راهنمای تازه‌واردین همسفر معصومه تشکر می‌کنم که به من امید دادند در این مسیر باشم.


از بچه‌های عزیزم همسفر کیمیا و همسفر محمد تشکر می‌کنم در خانه ماندند تا ما در کنگره مستدام بمانیم.
از مسافر خودم تشکر می‌کنم و افتخار می‌کنم که سعی و تلاش از خودشان بود.
مسافرم دو سال طب سوزنی انجام دادند؛ دارو و دمنوش مصرف می‌ کردند دو سال پاکی داشتند و چه دردهایی می‌کشیدند و ما با آشنا شدن در سایت که باعث شدند من راه کنگره را پیدا کنم.از من سوال کرده‌ بودند که با اعتیاد همسرتان چیکار می‌کنید؟ گفتم: بهترین راهی که به مقصد می‌رسید کنگره ۶۰ است.


در گوگل کنگره۶۰ را سرج کردم با شماره سایت تهران تماس گرفتم که شعبه نیمایوشیج رامعرفی کردند.
با خواسته قلبی مسافرم باعث شد اذن ما صادر شد.
ممنون از همه دوستانی که تبریک گفتند، که باعث دلگرمی ما شد و به ما امید دادند تا در این مسیر باشیم.
و در آخر؛ دعا می‌کنم ان‌شاءالله هیچ همسری اعتیاد همسرش و هیچ پدر مادری اعتیاد فرزندش و هیچ فرزندی اعتیاد پدر مادرش را نبیند و اگر گرفتار شد، ان‌شاءالله راه ورود به کنگره برایشان بازشود و راه نمایان شود.


مشارکت همسفر کیمیا:
اول از آقای مهندس و خانواده محترم‌شان تشکر می‌کنم و از راهنمای پدرم، مسافر مصطفی و از راهنمای مادرم، همسفر معصومه و همسفر فرشته تشکر می‌کنم ‌.
از پدرم تشکر ویژه می‌کنم که در این راه ثابت قدم مانده‌اند؛ و این روز قشنگ را به ایشان تبریک می‌گوییم.


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ویرایش و بارگذاری:مسافر محمد جواد لژیون هشتم و مسافر علی لژیون پانزدهم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .