در سیدی ایستاده، در ابتدا آقای مهندس مثل همه سیدیها از گذر عمر صحبت میکنند که همیشه خیلی سریع زمان میگذرد. این سیدی شاگرد با استاد صحبت میکند؛ یعنی خود آقای مهندس و استاد سردار صحبت میکنند و آقای مهندس متذکر میشوند که تمام این مسائل جهانبینی، آموزشها، سیدیها برای این نیست که ما یکسری از شما را عارف و دیندار درست کنیم، همه اینها برای این است که بتوانیم زندگی کنیم و از زندگی برخوردار باشیم.
باید چیزهایی را که بلدیم را به کار ببندیم. باید ببینیم میتوانیم بخشش داشته باشیم و یا در راه بهروزی دیگران از خودمان مایه بگذاریم، از وقتمان و از جانمان و از مالمان بگذریم؟
آقای مهندس میفرمایند: ما راجع به ماورا، قرآن، فرمان، تقدیر صحبت میکنیم و همه اینها به خاطر این است که ما از زندگی برخوردار باشیم و به روزنه موجودیت نزدیک شویم. همان حقیقت؛ یعنی مسیرمان اگر درست باشد همه چیز در آرامش است. اگر ما به روزنه موجودیت نزدیک شویم همه چیز برای ما قوی و روشن است و همه چیز را تشخیص میدهیم، همه چیز را میبینیم و میشنویم.
اگر ما حالمان خوب نیست به خاطر این است که، کارمان مشکل دارد. اگر دائماً در فکر و خیالیم و تفکرمان درست نیست به خاطر آن است که به روزنه موجودیت نزدیک نیستیم.
آن شعر قشنگ که آقای مهندس در بیشتر سیدیها به آن اشاره میکنند: «فردوس دمی ز وقت آسوده ماست، دوزخ شرری ز رنج بیهوده ماست.»
اینکه ما همین الان میتوانیم هم در جهنم باشیم و هم در بهشت. وقتی که حالمان خوب است و همه چیز برای ما مهیا است؛ یعنی در بهشت قرار داریم و اگر حالمان بد است؛ یعنی در جهنم خودمان هستیم.
مهم نیست که ما چه چیزی داریم و چه چیزی نداریم. مهم این است که چگونه با موضوعات برخورد کنیم. در دنیا همیشه هر شاگردی یک روزی استاد میشود اگر تلاش و کوشش کند و همیشه این داستان ادامه دارد. در کنگره ما در مکانهای مختلفی هستیم ولی هدف ما یکی است و آن خارج شدن از ظلمت و وارد شدن به روشنایی و صلح است. تأکید کردند که از غافله عقب نمانید. کنگره ۶۰ تنها سیستمی است که همه چیز در آن یکجور است و اینکه فرمودند: برای اینکه انسان به چیزی برسد باید از سختیها عبور کند، مثل روزه گرفتن، سیدی نوشتن در کنگره و کلاً باید جهانبینی ما تغییر کند با سیدی نوشتن ما.
مهم نیست که ما دارای چه مدرکی هستیم، مهم این است که چقدر ما از آن استفاده میکنیم و از زندگی برخوردار هستیم و چقدر دیگران از ما راضی و خوشنود هستند و باید همیشه کار کنیم.
آقای مهندس فرمودند: ما از جسم شما بیشتر از خود شما اطلاع داریم؛ یعنی مصرفکنندگانی که وارد کنگره میشوند از جسم خود بی اطلاع هستند و نیروهای آنها از دست رفته؛ یعنی شکسته و فرسوده شدهاند. همینطور همسفران آنها هم نیروی خود را از دست دادهاند، اما در کنگره فیزیولوژی را میشناسند و کمک میکنند با آموزش و آگاهی که نیروی آنها برگردد.
سخنچینی و کارهای بیهوده باعث از بین رفتن این نیرو میشود. اگر انسان آگاه باشد باید کارهای خود را درست انجام دهد، نه حواسش به دیگران باشد.
انرژی مثل پول میماند و اگر ما انرژی خودمان را بیهوده مصرف کنیم یعنی پولمان را دور میریزیم.
آقای مهندس بارها و بارها به سحرخیزی تأکید میکنند که سحرخیزی باعث میشود که ما به بیماریهای مختلف دچار نشویم و باعث کوتاهی عمر ما نشود و انرژی خودمان را از دست ندهیم.
آقای مهندس از اهمیت نخل صحبت میکنند که مثل یک ستون استوار است و درخت نخل را با نفر میشناسیم، به خاطر اهمیت فوقالعادهای که دارد و ما باید در مقابل مشکلات مانند نخل ایستادگی کنیم. باید ایستاده بمیریم، حتی در مورد اعدام باید ایستاده بمیریم.
وقتی در مقابل مشکلات صبر داشته باشیم و تفکر درست داشته باشیم، یعنی در مقابل مشکلات ایستاده باشیم میتوانیم از قدرت تفکر و تعقل بیشتری برخوردار باشیم و به یک راهکار مناسبی برسیم. و اینکه ترس تفکر را میخورد و تفکر خورده شده مثل غذای مسموم میماند و آدم را میکشد.
آقای مهندس فرمودند: جسمها همه وسیلهاند، مثل یک ماشین. روح و نفس از هم جدا هستند و انسانها از نظر جسم شبیه هم هستند ولی از نظر روحی با هم متفاوت هستند.
در نهایت ما به دنبال روح مشترک هستیم که خویش تن یعنی نفس، یا اصطلاحاً روح است. خویش خویشتن کسی که واقعاً با روح و نفس و تن یک ارتباطی داشته باشند. خویش خویشتن فامیلی است ممکن است هیچ ارتباط خونی با شما نداشته باشد ولی به یاری ما میآید، مثل راهنماها در کنگره که به یاری ما میآیند تا ما را از ظلمت بیرون بیاورند و به روشنایی برسانند.
نویسنده : همسفر سمیه.م (عضو لژیون سردار)
رابط خبری: همسفر عفت (عضو لژیون سردار)
ارسال: همسفر فهیمه رهجوی راهنما همسفر مهتاب (لژیون دوم)، نگهبان سایت
همسفران نمایندگی خمین
- تعداد بازدید از این مطلب :
87