بیشترین لغت در بین انسانها و در هستی کلمه عشق و محبت است. همه انسانها کم و بیش درگیر عشق و محبت هستند و با آن زندگی میکنند. عشق و محبت مایه حیات است. این کلمه بیان هستی و آنچه در آن اتفاق افتاده است و با تمام سختیها و دشواریها به انسان میآموزد که چه بوده و چه هست و چه خواهد شد. بعضی از کلمهها هستند که مفهوم آن را بتوان تعریف کرد، وجود ندارد و تعریفی برای آنها نمیتوان پیدا کرد و عشق از جمله آن کلمهها است.
معرفت در جهت خیر میشود؛ همان عشق و محبت و از اوج محبت عشق پدیدار میشود. عشق مانند گرمایی است که به انسانی که در سرما است حیات میدهد، عشق خیلی میتواند در حیات انسان مؤثر و مفید باشد و در وادی چهاردهم گفتیم که عشق بر سه پایه استوار است؛ «سایه، جاذبه، حس» عشق برای کل هستی است، ما هم عشق خاص داریم و هم عشق عام، عشق جنس مذکر به مونث از جنس عشق خاص است که خیلی هم ارزشمند است و این نوع عشق در کل تمام هستی است و فقط مخصوص انسان نیست و به طور مثال؛ مانند عشق پدر و مادر نسبت به فرزند و یا فرزند نسبت به پدر و مادر و یا دو تا دوست به همدیگر و یا خواهر و برادر که به همدیگر عشق میورزند.
ضلع سایه، باید یک چیزی وجود داشته باشد تا چیزی وجود نداشته باشد؛ شما نمیتوانید عاشق باشید چه در صور پنهان باشد و چه در صور آشکار، حتماً باید وجود داشته باشد. مسئلهای که در مورد خداوند گفتگو میکنیم؛ اینکه ما نمیدانیم خداوند کیست؟ همه جا قدرت خداوند را میبینیم؛ ولی خودش را نمیتوانیم ببینیم که چه شکلی و چه ظاهری دارد؛ ولی میتوانیم صفاتش را ببینیم. قدرت و آفریدههایش را ببینیم، وقتی چیزی وجود داشته باشد دو تا خاصیت دارد؛ یکی خاصیت گیرنده و دیگری خاصیت فرستنده دارد. خاصیت گیرنده، کارش دریافت امواج است و جذب میکند، مانند یک گل که نور خورشید را جذب میکند و هم انتقال میدهد و جاذبه دارد.
جاذبه؛ یعنی همان زیبایی که دارد و هر چیزی که وجود دارد، یک سایه دارد و حس دارد که دریافت میکند و سوم جاذبه دارد. سایه، حس و جاذبه نقش اصلی در عشق دارند؛ ولی چیزی که امروز انسانها فقط آن را دنبال میکنند، فقط سایه است و نه کاری به جاذبه و نه به حس دارند؛ ولی حس خیلی مهم است، خصوصیتهای کسی که فقط سایه را در نظر میگیرد، کینهتوزی، نفرت، ناامیدی، خشم و کینه با خودشان دارند. ما میتوانیم خدا را حس کنیم و آفریدههایش را ستایش کنیم و خیلی ارزشمند است.
هر چیزی در هستی بر مبنای فرمان خودش در حرکت است و هر چیزی باید جاذبه و حس خودش را نشان بدهد تا آن مفهوم عشق را برساند. جای دیگر از سیدی بیان میکند، خوش به حال کسانی که میبخشند و دنبال برگشت آن نیستند. خداوند میبخشد و باز پس نمیگیرد، مگر اینکه خطایی مشاهده کند. خداشناسی؛ یعنی غوطهور بودن در ژرفای محبت، یعنی توحید و رسیدن به حق، این چیزی است که ما باید بتوانیم به آن برسیم.
منبع: سیدی عشق
نویسنده: همسفر بتول رهجوی راهنما همسفر نازنین (لژیون یازدهم)
رابطه خبری: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر نازنین (لژیون یازدهم)
ارسال: همسفر شیدا رهجوی راهنما همسفر مهتاب (لژیون یکم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی رودهن
- تعداد بازدید از این مطلب :
57