جلسهی اول از دورهی هفتم کارگاههای آموزشی عمومی نمایندگی پردیس با استادی مسافرپرویز ، نگهبانی مسافرمصطفی و دبیری مسافر علی با دستور جلسهی «صورت مسئله اعتیاد»چهارشنبه 9 مهرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
ابتدا از نگهبان و دبیر جلسه تشکر میکنم که به من فرصت دادند در این جایگاه قرار بگیرم. همچنین خوشحالم که میتوانم از تجربیات شما دوستان استفاده کنم. کمی استرس دارم، اما سعی میکنم راحت صحبت کنم.
حدود پانزده سال پیش، زمانی که مشغول کار برای خودم بودم، به تدریج گرفتار اعتیاد شدم. دوران مصرف بسیار سخت و طاقتفرسا بود. در ابتدا شاید کمی لذت داشت، اما خیلی زود همه چیز تغییر کرد و زندگیام به سراشیبی افتاد. دیگر هیچ کاری از من بعید نبود.
یادم میآید بارها تلاش کردم مصرف را کنار بگذارم. میگفتم این بار دیگر نمیکشم، راههای مختلف را امتحان کردم. به توصیه دیگران، تریاک را خوراکی کردم، اما به جای کم شدن، مصرفم روزبهروز بیشتر شد. بعد به سراغ متادون رفتم، بعد قرص؛ اما باز هم اوضاع بدتر شد. به جایی رسید که روزی ۸۰ قرص مصرف میکردم. اعتیاد مثل زندانی بود که هر بار دیوارهایش بلندتر میشد و من بیشتر فرو میرفتم.
تا اینکه به لطف خداوند و با اذن او، راه کنگره ۶۰ برایم باز شد. وقتی برای اولینبار وارد شدم، اصلاً فکر نمیکردم روزی بتوانم در این جایگاه صحبت کنم. تصورم این بود که کسانی که در جایگاه استاد مینشینند، سالها سابقه حضور دارند. اما خدا را شکر، خیلی زود به من هم این فرصت داده شد.
.jpg)
یکی از توصیههای مهمی که از راهنمای عزیزم شنیدم این بود که: کلت را با کله راهنما عوض کن. من هم همین کار را کردم. هر چه گفتند، بدون چونوچرا انجام دادم؛ نه برای کسی، بلکه برای خودم. دارویم را دقیق و منظم مصرف کردم، کوچکترین کم و زیادی نکردم و هیچوقت هم گریز نزدم. باور نمیکردم بتوانم ترک کنم، چون همیشه از خماری میترسیدم. مواد همیشه در دسترسم بود، اما درونم خالی شده بود؛ از زن و بچهام دور افتاده بودم و دیگر حتی خودم را هم دوست نداشتم.
به لطف خداوند و به برکت وجود آقای مهندس، توانستم در مدت ۱۰ ماه و ۲۰ روز سفر کنم و رهاییام را بگیرم. در طول سفر همیشه یک ساعت زودتر در جلسات حاضر میشدم و هیچوقت غیبت نکردم. حتی کارم را هم کمتر کردم تا تمام تمرکزم روی درمان باشد.
امروز خوشحالم که با حال خوب در جمع شما دوستان نشستهام. اعتیاد روزی برای من کوهی بزرگ بود، اما حالا با آموزشهای کنگره و کمک راهنما و آقای مهندس، مثل مگسی بیارزش شده است. خدا را شکر میکنم که در این مسیر هستم و امیدوارم همیشه قدر این سفر و فرصتی که در اختیارمان قرار گرفته را بدانیم.
شما را به گزارش تصویری از بازدید اسیسانت محترم از نمایندگی پردیس و سی دی خدمت گزاران دعوت می نماییم:




.jpeg)


سایت نمایندگی پردیس
- تعداد بازدید از این مطلب :
150