این مبحث مربوط به صفحه ۱۶۸ کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر میباشد؛ انسان وقتی دچار مصرف دائمی مواد مخدر میشود دیگر داستانش با اوایل مصرف فرق دارد و هیچ لذتی در کار نیست و مصرف مواد صرفاً به دلیل رسیدن به یک تعادل نسبی میباشد. یک مصرفکننده زمانیکه از مرحله تفنن خارج و دچار مصرف همیشگی مواد مخدر شد تعادل خود را از دست میدهد؛ دچار افسردگی میشود، خواب و تعادل ندارد، قادر به حرکت کردن، راه رفتن، فکر کردن و حتی غذا خوردن نیست و بنابراین دیگر شادابی هم در او وجود ندارد. این موضوع دقیقاً مانند شخصی است که مدام با یک چکش به سرِ خود میزند وقتی از او دلیلش را میپرسند میگوید اگر نزنم خیلی لذت میبرم یا ضربالمثل معروف میگوید: علف باید به دهن بزی شیرین باشد و در داستان لیلی و مجنون همه فکر میکنند لیلی بسیار زیبا و رعنا بوده، در صورتیکه میگویند لیلی دختر زشت و لاغری بوده؛ ولی باید از دریچه چشم مجنون لیلی را ببینی تا او را درک کنی. برای درمان این افراد، سفر دومیها و به خصوص راهنمایان باید از دیدگاه تازه وارد به مسائل نگاه کنند؛ طبیعتاً نوع نگاه آنها هم نسبت به روز اولی که وارد کنگره شدهاند بسیار فرق میکند.
اگر بخواهید از دیدگاه خودتان بنگرید به خطا میروید و باید خود را جای او ببینید؛ کسیکه تازه وارد کنگره شده اعتقادی به درمان ندارد و هیچکدام از حرفهایی که در کنگره زده میشود را قبول ندارد. او تصور میکند با مصرف مواد در شرایط خوب و ایدهآلی است و حتی ممکن است در جلسات مرتب حاضر نشود و غیبت کند. بنابراین برای برخورد با یک مصرفکننده باید از دریچه چشم او به مسائل نگاه کرد و راهنما او را حس کند و خود را جای او بگذارد تا بتواند از زاویه دید خود او را درک و به درمان او کمک کند البته این دلیل نمیشود که دائم به او آوانس بدهد؛ راهنما با توجه به تجربیاتی که دارد در مواردی که صلاح میداند او را توبیخ میکند و با او برخورد میکند و در مواردی هم با عقاید او موافقت میکند؛ حتی اگر درست نباشند؛ چون تصور تازه وارد این است که ادامه حیات بدون مصرف مواد مخدر برایش لذتی ندارد و امکانپذیر نیست؛ چون بدون مواد مخدر دچار مشکلات عدیدهای میشود. بنابراین راهنما باید با شناخت کامل با رهجو برخورد کند تا بتواند تازه وارد را پایبند کند. پارتی بازی و سفارش کردن شاید در مواردی مثل سفارش یک بیمار خیلی خوب باشد تا به وضعیت مناسبی برسد؛ اما اگر فرد مصرفکننده را حمایت کردی و او خیالش راحت شد به مرور در مصرف مواد مخدر پیشرفت میکند؛ پس در مسئله درمان نباید به رهجو امتیاز زیادی داد و یا خشونت بیش از حد داشت، بنابراین راهنما باید در این زمینه تعادل را حفظ کند.
ما در کنگره به رهجوی سفر اولی امتیاز نمیدهیم؛ زیرا در طول سفر دچار مشکل میشود و همینطور یک سفر اولی هر چهقدر هم در زمینهای متخصص باشد نباید او را در امور دخالت داد؛ چون با همه صمیمی میشود و سفرش را خراب میکند. قانون و فلسفه راهنمایی در کنگره۶۰ بر این مبنا است که راهنما کارهایی را از رهجویش بخواهد که خودش توان انجام آنها را دارد، یکی از بالاترین موفقیتهای کنگره همین است که از رهجویان چیزی را میخواهد که آنها توان انجام آن را داشته باشند. برای مثال اگر راهنما توانایی پرش ۲۰ متری را ندارد نمیتواند از رهجو چنین چیزی را بخواهد.این گفتوگو مربوط به تاریخ ۱۳۷۶/۰۴/۲۷ میباشد و تقریباً ۵ ماه از سفر DST گذشته است و در شرایطی هستم که ۱۱ گرم تریاک را ۱۵ روزه مصرف میکنم. استاد سیلور: ما همه اعضاء کنگره خوب هستیم. ما برای خودتان در این حال، بسیار خوشحالیم. جهت فراگیری، از آنچه در توان دارید بکار ببرید تا این برنامه در جایی که باید، در اختیار انسانها قرار بگیرد. ابتدا همه مطالب را نمیشود در عمل، به یک شخصی که اختیار را از دست داده است واگذار کرد؛ مانند شخصی که خیلی نیازمند به آب باشد آیا میتوان یک ظرف پر از آب در اختیار او قرار بدهید؟
استاد میفرماید: تمام توان خود را به کار بگیرید و مطالب را طوری بنویسید که بتوانید آنها را در اختیار همه انسانها قرار دهید؛ نکته بسیار ضروری این است که فرد تازه وارد از سیستم کنگره آگاهی ندارد؛ بنابراین در همان جلسه اول نباید همه اطلاعات را به او داد؛ چون دچار بههم ریختگی میشود. بنابراین در طول سفر خودش به آرامی به آموزشهای کنگره دست پیدا میکند. به طور مثال اگر به شخصی که نیازمند پول است مقدار زیادی پول بدهیم دچار تخریب میشود و یا شخصی که مدتها آب نخورده اگر یکمرتبه به او مقدار زیادی آب بدهیم میمیرد و باید ذره ذره و به اندازهای به او آب بدهیم که تشنگی او رفع شود؛ پس برای انتقال اطلاعات و دانش باید ظرفیت پذیرش در فرد ایجاد شود و شخصیکه تازه وارد کنگره میشود حتماً باید سه جلسه تازه واردین را پشت سر بگذارد؛ چون تا سه جلسه برنامهای به رهجو نمیدهیم. استاد: حتماً میدانید که چهکار باید کرد، به اندازهای که تشنگی او را متعادل نماید به او آب بدهید. شما خود در حال این تجربه هستید و بهتر میدانید که در عمل، در مورد شخصی که از مواد مخدر استفاده مینماید، به رفتار درست دست یابد و ابتدا بسیار از عمل خود شاد است و حتی گاهی به کارهای دیگر هم میرسد و گاهی بیشتر از زمان پیشین؛ اما کم کم به علت عدم تعادل، از اوامر طبیعی خسته میشود و به نقطه رکود قدم میگذارد.
شما خودتان تجربه دارید و میدانید که یک مصرفکننده در آغاز مصرف از کار خود بسیار هم خوشحال و راضی است؛ چون در این زمان همه چیز خوب است، تعادل بالایی دارد، خوش اخلاقتر است، توان جسمی بیشتری دارد و در نهایت فعالیت بیشتری انجام میدهد و به همین دلیل است که فرد، مصرفکننده مواد مخدر میشود؛ اما همین که مصرفکننده دائمی شد دیگر همه چیز فرق میکند. تعادل بیوشیمی نوروترانسمیترها و هورمونهای مغز کم کم از بین میرود، توان جسمی؛ حتی برای سادهترین کارها هم وجود ندارد، خواب به هم میریزد و تا جاییکه به نقطه رکود میرسد و دیگر توان جسمی خود را از دست میدهد و خسته میشود. ما امروز متوجه شدهایم که مواد مخدر انرژی را از گوشت و پوست ما میگیرد و دلیلش چهرههای تکیده ماست و هرچه در مصرف پیش برویم ظاهر ما گواهی این را میدهد که مواد مخدر چهقدر از ما انرژی میگیرد نه اینکه به ما انرژی بدهد! البته در ابتدای مصرف شاید برای کار کردن مثلاً به جای ۸ ساعت با مصرف مواد مخدر بتوان ۱۶ ساعت کار یا رانندگی کرد؛ اما بعد از مدتیکه مصرف کردیم دیگر خبری از این شادابی و انرژی نیست و توان فیزیکی شخص تحلیل میرود.
کم کم در اثر مصرف مداوم مواد مخدر تعادل بیوشیمی هورمونهای به هم ریخته میشود یا به عبارت دیگر تعادل دوپامین، اندروفین، انکفالین، سروتونین همه بهم ریخته میشود؛ وقتی که بهم ریخته باشد چه اتفاقی می افتد؟ فرد خسته میشود؛ یعنی از راه رفتن، از کار کردن خسته میشود و خواب ندارد. مثلاً اگر در شرایط اول ۴ ساعت خانه را تمیز میکرد حالا نیم ساعت که نه پنج دقیقه هم نمیتواند خانه را تمیز کند و به نقطه رکود قدم میگذارد و دیگر وارد نقطهای میشود به اسم نقطه رکود مثلاً اگر بخواهد یک کاسه را بشوید باید بنشیند مواد مصرف کند تا بتواند این کار را انجام دهد. حالا از این موضوع میتوان بهرهای نیکو گرفت. همینقدر که به نقطه نقصان میرسد به نقطه بالا بردن یا بالا رفتن فکر کنید؛ یعنی برگشت نیروی فیزیکی مثبت که خوابیده بود. همین که شروع میکند به درمان تدریجی سر کلاس میآید پلههایش را کم میکند انرژی فیزیکی و قدرتش ذره ذره بیشتر میشود، و به نقطه بیداری میرسد؛ مثلاً فرد ۲۰ ساله دچار نقصان شده بود مانند آدم های ۹۰ ساله شده بود حالا باید آن نیرو که در بدنش اِستپ کرده و خفته است بیدارش کند و این نقطه خیلی مهم است.
وقتی این نقطه بیدار شد نگذارید متساعد شود. نیرو در بدن انسان مثل گاز است اگر گاز را در فضا بگذارید و اگر از آن استفاده نکردید بخار میشود یا مانند آبی است در سطح وسیع قرار گیرد زود تبخیر میشود و یا جذب زمین میشود. نیروی بیدار شده وقتی به توان برسد خواهید دید که احساس زمان را که از دست داده بودید و به شما برگشت داده میشود و همان حالت شور دوران گذشته را که فعال بودید کاملاً احساس میکنید یا احساس خواهید نمود. وقتی نیرو بیدار شد فرد ذره ذره باید از آن استفاده کند اگر استفاده نکند دو مرتبه دچار رکود میشود. اگر فرد فعالیت بدنی نکند، ورزش نکند و تحرک نداشته باشد دو مرتبه دچار همان بدبختی میشود. این نیرو که بیدار شد باید از آن کاملاً استفاده کند و دو مرتبه مثل ۲۰ سالهها میشود کاملاً میتواند احساس لذت و شادی شعف کند؛ زیرا بار الکترونهای موجود در هر سلول افزایش پیدا میکند. این موضوع را با رشد اشتباه نگیرید ؛ زیرا تمام قدرت بدن مربوط به سلولهای ماست اگر دستتان را از آرنج خم و راست کنید،هزاران هزار سلول وارد مرحله عمل میشوند.
سلولها بارشان را از الکترونها میآورند؛ وقتی که فکر و تعادل بیوشیمی درست باشد، بار الکترونها قویتر و نیرومندتر میشود و انسان هم نیرومندتر میشود! این را با رشد اشتباه نگیرید؛ مثلاً اگر قد ما یک متر و هفتاد سانت است میشود دو متر از نظر قدرت بالا میروند از نظر حجم نه و نکته بسیار شاهکار این جاست که تا بدن انسان زنده است خود به ساختن خویش ادامه میدهد این یک اصل است؛ یعنی چه ؟ یعنی وقتی میخواهد درمان کند اگر ۷۰ سالش است نمیتواند بگوید این بدن من بازسازی ندارد نه در ۹۰ سالگی هم بدن میتواند سازندگی داشته باشد؛ یعنی برای ساخته شدن هیچ زمانی مشخص نشده است حالا ممکن است در یک سنی سرعت آن بیشتر باشد در یک سنی سرعت آن کمتر باشد. اگر یک زخم در بدن انسان ایجاد شود خود بدن خودش را جوش میدهد و این بستگی به سیستم بیوشیمی و ایمنی بدن دارد و اگر میبینید شخصی که سنش بالاتر است احتمالاً کمتر جوش بخورد به دلیل اینکه تعادل شیمیایی آن بدن خوب و مناسب کار نکرده است. اگر تعادل بیوشیمی یک شخص ۹۰ ساله هم خوب کار کند و اگر استخوانش بشکند همین قدر زمان میبرد که یک جوان ۱۸ساله استخوانش شکسته و باید جوش بخورد اگر سیستم بیوشیمی و سیستم شیمیایی یکسان درست کار کند سن ملاک نیست اگر میبینید بد جوش میخورد یا دیر جوش میخورد بهخاطر اینکه یک شخص۹۰ ساله ممکن است اوره داشته باشد قند، کلسترول، چربی و بیخوابی داشته باشد و... که آن دیر جوش خوردن استخوان بهخاطر سن و کهولت نیست بهخاطر آن مشکلات که در جسم او وجود دارد است.
برای اینکه بدانید چگونه از این نیرو به وجود آمده در جهت خوب استفاده کنید میتوانید بهکار فیزیکی بپردازید؛ کار فیزیکی یکی از ضروریهای ماست و یکی از بدبختیهای بشر امروزی است کار فیزیکی است حالا میتواند پیادهروی باشد میتواند از پله بالا رفتن باشد به هر حال باید کار فیزیکی وجود داشته باشد توان جسمی ما فقط با انجام کار فیزیکی بالا میرود. کاری که من در سفر اول خودم انجام دادم اصلاً نمیدانم چگونه شد شاید علتش خماری بود. مثلاً شب مواد مصرف میکردم ۵ صبح بیدار میشدم حالا یا از خماری بیدار میشدم یا هر چیزی؛ ولی به هرحال عاملش هر چه بود من اولین وعده صبح ساعت ۵ و آخرین وعدهام ۱۱ شب بود من عادت کرده بودم هر صبح ساعت ۵ از خواب بیدار میشدم نسل امروزی تنبل است تا ۲ بعد از ظهر یا بیشتر میخوابند و اگر ۹ صبح بیدار شوند فکر میکنند شاهکار کردهاند. من اولین وعدهام را مصرف میکردم از خانه میزدم بیرون میدویدم، پیاده روی میکردم، برمیگشتم خانه حمام میکردم و صبحانه میخوردم و من کار فیزیکی را از اول شروع کردم و الآن ۱۴ سال از رهاییام میگذرد هنوز ۵ صبح بیدار میشوم و ورزش میکنم.
توانتان را بالا ببرید من خیلی روی این قضیه مخصوصاً به خانمها همیشه تأکید میکنم. من آنچه شرط بلاغ است با تو میگویم تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال.توان فیزیکی فقط با کار فیزیکی انجام میشود و با کار فیزیکی شما رابطه بسیار مستقیم دارد با بسیاری از بیماریهای شما در آینده و بسیاری از بیماریها، نوبت به نوبت ایستادهاند منتظر هستند که شما تشریف فرما شوید یا آنها تشریف فرما شوند! تنها چیزی که میتواند این مهمان ناخوانده را دور کند قدرت بدن است . سیستم هم خیلی خوب کارش را بلد است؛ یعنی هستی، خداوند یا بیکران هرچه بخواهید یا فکرش را بکنید کارش را خیلی خوب بلد است. یک سری از حیوانات درنده مثل گرگ، ببر و... گذاشته که حیوانات را کنترل میکنند هر حیوانی که تنبل و کاهل باشد آن را شکار کند و پخمهترین را شکار میکند و اگر این حیوانات وحشی نبودند در جنگلها مراتع این اسبها، گور خرها اینقدر میخوردند و حرکت نمیکردند انواع و اقسام مریضیها را میگرفتند و نسل آنها منقرض میشد و از بین میرفتند تنها چیزی که نسل آنها را پویا کرده است همین ببر ،گرگ، پلنگ است که همیشه قدرت بدنی در بالاترین مرحله قرار داده است.
برای انسانها هم این قضیه دقیقاً هست، انسانهای کاهل و تنبل انواع میکروبها، ویروسها، چربیها، قندها در صف ایستاده است، تا اگر حرکت فیزیکی کم داشته باشید تحرک نداشته باشید به شما حمله کنند. همه اعضاء کنگره۶۰ باید تحرک داشته باشند. شما اوایل ۲۰۰متر ۳۰۰ متر پیاده روی کنید یک مرتبه ۵ کیلومتر پیاده روی نکنید؛ چون در بدن نیرو به اندازه ۳۰۰ متر پیادهروی تولید شده است یا به ورزش ذره ذره اضافه کنیم؛ زیرا نیروی بیدار شده در بدن هم به همین صورت تولید میشود در نتیجه موقع کار کردن به شما سخت نخواهد گذشت که از توان انجام باز بمانید؛ وقتی که نیرو خودش به نفع مطلوب در بدن تولید شود شما از انجام کار باز نمیمانید خسته نمیشوید؛ ولی زمانی انرژی فروکش کرد نیرو ندارید و خسته میشوید. در آخر لژیون خسته میشوید، چرا؟ چون انرژی ندارید؛ چون سوخت شما تمام شده است نکته مهم این است که همه چیز نیاز به حفظ و نگهداری دارد؛ زیرا در جسمیت هستند و آسیبپذیر. ما در بُعد جسمیت هستیم و بُعد جسمیت آسیبپذیر است، شما یک اتومبیل دارید باید از آن حفظ و نگهداری کنید به موقع روغن عوض کنید، فیلتر عوض کنید.
جسم انسان هم احتیاج به حفظ و نگهداری دارد شما ممکن است از ماشین خود نگهداری کنید یا شوفاژ خانه خود را سرویس کنید؛ ولی خیال میکنید جسم احتیاج به نگهداری ندارد!تنها چیزی که میتواند این جسمیت را شاداب، قبراغ و قابل قبول نگه دارد تحرک فیزیکی است. اگر شما تحرک فیزیکی داشته باشید هر چهقدر سن شما بالا رود باز هم شاداب خواهید بود و آن زیبایی را خواهید داشت و باعث میشود شادابی یک انسان مخصوصاً خانمها را حفظ کند و یا حتی آقایان فرق نمیکند و تنها چیزی که انسان را فرتوت و شکسته میکند ورزش نکردن است. به غذاهایی که میخورید توجه کنید، غذاهای حجیم نخوردید، غذاهای پرانرژی و پر پروتئین بخورید. یک بدبختی در فرهنگ ما وجود دارد غذاهایی که مانده است آن را میخورند و میگویند حیف است؛ انگار شکم انسان سطل زباله است. اینها بعد برای شما چربی، اوره، قند و هزاران مریضی میآورد اینها چیزهایی هستند که باید به آنها توجه کنید تا جسمی شاداب و خوب داشته باشید. در بعضی از کشورها ۱۰۰ تا ۱۹۰ سال عمر میکنند و بعضی از آدمها هم هستند ۳۵ سال دارند؛ ولی احساس پیری و شکستگی و فرتوتی میکنند . این است که همان جوری در کنگره ما بارها روی تفکر، اندیشه و جهانبینی کار میکنیم نباید این قضیه باعث شود که ما روی فیزیک خودمان کار نکنیم؛ چون در بعضی انسانها خیال میکنند وقتی که مسئله معنویات مطرح شده؛ یعنی باید فیزیک بدن و مادیات را خاک کرد! نه، کنگره۶۰ اعتقاد دارد؛ اگر کسی بخواهد به معنویات بپردازد و فیزیک بدنش را خاک کند در انحراف کامل به سر میبرد و جسم انسان یک ودیعه الهی است که در اختیار ما قرار داده شده تا موقعی زنده هستیم باید در حفظ آن کاملاً کوشا باشیم.
نویسندگان: همسفر سهیلا و همسفر مریم رهجویان راهنما همسفر سلیمه (لژیون چهارم)
رابط خبری: همسفر الهه رهجوی راهنما همسفر سلیمه ( لژیون چهارم )
ویرایش: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر سلیمه (لژیون چهارم) دبیر اول سایت
ارسال: همسفر توران رهجوی راهنما همسفر نجمه (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی گنجعلیخان
- تعداد بازدید از این مطلب :
65