English Version
This Site Is Available In English

صورت مسأله اعتیاد؛ دستورجلسه‌ی بنیادین کنگره ۶۰

صورت مسأله اعتیاد؛ دستورجلسه‌ی بنیادین کنگره ۶۰

سیزدهمین جلسه از دوره دوازدهم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره‌۶۰ ویژه مسافران نمایندگی ملایر، با استادی دیده‌بان محترم آقای احمد حکیمی، نگهبانی مسافر مهدی و دبیری مسافر منصور با دستور‌جلسه «صورت مسأله اعتیاد» روز سه‌شنبه ۹ شهریور ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

صورت مسأله اعتیاد یک دستورجلسه بسیار بنیادین است که هر فردی که وارد کنگره می‌شود در بدو ورود راجع به صورت مسئله اعتیاد برای فرد توضیح داده می‌شود و تمام سوالاتی که یک مصرف‌کننده می‌تواند برای عدم موفقیت که تا حالا اقدام کرده برای اینکه مصرف نکند و به حال خوب برسد در صورت مسئله اعتیاد نهفته است و بستگی به فرد از مطالب از موضوعاتی که در واقع بهش انتقال داده می‌شود دارد که چه تفسیری داشته باشد خیلی از انسان‌ها که مصرف‌کننده هستند مسئله اعتیاد را اصلا خیلی جدی نگرفته و نمی‌گیرند ته ته تصورشان این است که حالا یک موادی مصرف می‌کنند ترک کنند و مصرف نکنند و همه چیز درست شود این خیلی خیلی نگاه ساده لوحانه است به مصرف و اعتیاد. همین‌طور که خیلی ساده لوحانه به مصرف سیگار نگاه می‌شود چون سیگار قبحش در تمام جوامع بشری ریخته است و به خودشان زحمت نمی‌دهند که ببینند این کاری که انجام می‌دهند آیا درست است یا نادرست. در آینده چه تبعاتی برای او دارد؟ خب عموم انسان‌ها اینجوری فکر می‌کنند یک روز متولد شدیم یک روزی هم از دنیا می‌رویم و تمام، حالا اگر به آن انسان بگویند که تو تمام نمی‌شوی خب باور نمی‌کند با اینکه هر شب در واقع ناتمامی را تجربه می‌کند اصلا اگه شما در نظر بگیرید ما برای چه خواب می‌بینیم و در این خواب دیدن چه نهفته است در این خواب دیدن این نهفته است که اگر قرار باشد ما یک روزی متولد شویم و یک روزی هم از این دنیا برویم دیگر هیچ موجودیتی نداریم تا یک جوری دمیده بشود و یه حسابرسی بشود اصلا خواب دیدن برای ما یک چیز مسخره‌ای می‌شود اصلا آن انسان آن موجود اصلا نیازی به خواب دیدن ندارد خواب ببیند که چه بشود؟  وقتی یک انسان در طول زندگیش هر کاری که فکر می‌کرده خواسته‌ای داشته در مسیر آن خواسته حرکت کرده پس دیگر خواب دیدن و افراد را دیدن و ساختمان را دیدن و انسان‌ها را دیدن اصلا کاملا بی‌مفهوم و بی‌معنا می‌شود به انسان این را منتقل می‌کند که ای انسان تا هستی هست من و شما همینطور که الان چشممان باز است حتی اگر این جهان را هم ترک بکنیم خب در یک جای دیگر باز هم چشممان باز است در یک جای دیگر حضور داریم در یک جای دیگر موجودیت داریم.

مشکلات انسان از عدم آگاهی است، من قوانین زندگی را بلد نیستم که با انسان‌های دیگر در تضاد هستم با انسان‌های دیگر مشکل غذایی پیدا می‌کنم چند وقت پیش یک نفر گفت من ورشکست شدم، گفتم ببین هیچ‌کس پول من و تو را نمی‌برد ما خودمان دو دستی تقدیم می‌کنیم برای اینکه آگاهی نداریم برای اینکه نسبت به آن کاری که انجام می‌دهیم نقشه راهی نداریم فقط می‌خواهیم یک کاری را انجام بدهیم، گفتم اگر برگردی متوجه می‌شوی که تو طمع کردی تو قوانین ارتباط در تجارت را رعایت نکردی تو محکم کاری نکردی محکم کاری نکردیم، آره پول من را بردند، چرا بیرون از خودش مشکلات را جستجو می‌کند؟ برای اینکه توان تحمل اینکه به خودش بگوید مقصر خودت هستی را ندارد، هیچ انسانی با من و شما دشمن نیست من با رفتارم برای خودم اصطلاحا دشمن درست می‌کنم، برای اینکه من قوانین ارتباط را بلد نیستم و بدون تفکر و نسنجیده هر کاری را انجام می‌دهیم، هر کاری که می‌خواهیم بکنیم صورت مسئله را باید بدانیم، خب چرا یک انسان ده بار پونزده بار کمپ می‌رود برمی‌گردد دوباره مصرف می‌کند؟ چرا یک فردی موادش را قطع می‌کند پرش پا می‌گیرد اسهال می‌گیرد خمیازه می‌کشد سیم کشی دارد؟ منشاء کجاست؟ در صورت مسئله اعتیاد این را مطرح می‌کند که ای مصرف‌کننده اشکال در کجاست و چون این اشکال را خودت با دست‌های خودت، با تفکر و اندیشه و جهان‌بینی خودت برای خودت فراهم کردی باید چکار کنی، خودت با دریافت آموزش و عمل‌کردن به آن آموزش در یک مسیر درست باید طی طریق بکنی در آن مسیر حرکت بکنی و خودت دوباره این اشکال را در خودت برطرف کنی، راهنما راه را نشان می‌دهد به جای رهجو که کاری انجام نمی‌دهد، حالا هر فرد مسئله مصرفش را و اعتیاد را جدی بگیرد یا نه، تفسیر درستی از نظر درونی و فکری داشته باشد، خب قدر این مسیر را می‌داند متوجه می‌شود اشکالش کجاست ؟شما الان از افرادی که کمپ دارند یا گروه‌های دیگر یا پروفسورها و پزشکانی که در حوزه اعتیاد سال‌های درازی کار می‌کنند بپرس من یک مصرف‌کننده هستم اشکال من در کجا است؟  آیا کلیدی که می‌دهد توانایی دارد قفل را باز کند؟ ما تجربه‌ی این قضایا را داریم سم‌زدایی کردیم یو آر دی کردیم، قرص عطاری خوردیم، خودمان قطع مصرف کردیم، قرص‌های جورواجور خوردیم، سوزن درمانی رفتیم، همه جا هم می‌گویند اعتیاد یک بیماری است خب بیماری که دارو می‌خواهد چه بیماری سراغ دارید که برای خوب شدنش دارو نخواهد؟ شما ساختمانی را سراغ دارید که بدون مصالح این را بازسازی کنند؟

الان جامعه جهانی تعریفی که در ارتباط با اعتیاد مطرح می‌کند این است که اعتیاد یک مسمومیت مزمن است، یعنی ببینیم سیستم چقدر پرت است ولی فردی می‌گوید سیستم مخدرهای طبیعی بدن که فرماندهی کل فیزیولوژی را در اختیار دارد این از کار افتاده و برای بازسازی یازده ماه طول می‌کشد تا ترمیم صورت بگیرد یک جایگزینی و بازسازی باید صورت بگیرد و این یک شب و دو شبه نیست. در جامعه مصرف‌کننده‌ها می‌گویند گل که اعتیاد ندارد حشیش اعتیاد ندارد چرا برای اینکه مثل تریاک و ماده‌های دیگر که مورفین و کدئین دارن علائم آن‌ها را ندارد، اسهال ندارد، پرش پا ندارد، سیم‌کشی ندارد چرا؟ برای اینکه ماده‌هایی که در حشیش و گل از  خانواده تی اچ سی هستند در یک سری از مخدرهای طبیعی بدن تاثیر می‌گذارند به انکفالین و دینورفین کاری ندارد به اندروفین کاری ندارد بیشتر بر آدرنالین و سروتونین و استیل کولین و این‌ها کار دارد.

در صورت مسئله اعتیاد این را داره مطرح می‌کند که فردی که در این حوزه قدم برداشته باید بداند مشکل کجاست و راه درمان چیست تمام علائم را توصیف کرده و عکس العمل‌ها را در صورت مسئله اعتیاد مطرح کردیم، یک سری عکس‌العمل‌های آشکار که ظرف بیست روز تا یک ماه برطرف می‌شود، یک سری عکس‌العمل‌های پنهان هم هست، این مال افرادی که قطع مصرف می‌کنند و نه افرادی که با دی اس تی کار می‌کنند، افرادی که قطع مصرف می‌کنند در مواجه با این دو عکس‌العمل هستند افرادی که دی اس تی کار می‌کنند این عکس‌العمل‌ها را آنقدر خرد خرد خرد می‌کنند که در وادی سوم گفته انگار یک سنگ بزرگ در مسیر جوی آب قرار گرفته و جلوی این حرکت این آب را گرفته حالا می‌خواهند این سنگ را از جوی آب در بیاورند، آن فرد توانایی این کار بزرگ را ندارد یک قلم و چکش دستش می‌دهند و می‌گویند طی یازده ماه از گوشه گوشه تیکه تیکه سنگ خرد کن همه چیز قانون خود را دارد کسی که سنگ را خرد می‌کند سنگ را می‌شناسد که رگه کجاست کجا ضربه می‌زند تا این سنگ چکار کند جدا بشود و آن اندازه که یک قلم و چکش دستش می‌دهند بعد این سنگ آنقدر کوچک می‌شود که راحت کنار می‌گزارند و این راه باز می‌شود این تمثیل روش دی اس تی است. حالا یک فرد وارد کنگره می‌شود می‌گویند آقا این قلم چکش چیست این قلم چکش سیدی نوشتن، مطالعه کردن، به موقع رفتن کلینیک و دارو گرفتن به موقع مصرف کردن، به موقع شب خوابیدن، به موقع بیدار شدن و کار به اندازه است. تغییر جهان‌بینی، قضیه درمان اعتیاد شوخی نیست، می‌گوید نه من وقت ندارم من سیدی نمی‌نویسم نمی‌شود من دارو آزاد بگیرم؟ من فلان شهرستان هستم.

راهنمایی که به ننوشتن سیدی منظم نیامدن رهجو، چشمش را ببندد، به آن رهجو خیانت می‌کند، کمک نمی‌کند، دستش را بگیر ببر مرزبانی، بابا باید چطور برای شما قسم بخورم یک فردی که سیگار می‌کشد درمان نشود بهتر از درمان شدن است، این اصلا خوب نمی‌شود این اگر مصرف‌کننده باقی بماند باور کنید ارزشش خیلی بالاتر از این است که مصرف سیگار داشته باشد ما اصلا نمی‌خواهیم کنگره شلوغ باشد ما دنبال شلوغی نمی‌گردیم ما دنبال رهجوی زیاد نمی‌گردیم، فردی که بیدار باشد، بفهمد، درک بکند، حسش کار کند، فکر بکند، اجازه نمی‌دهد که در سفرش خللی وارد شود، یک بار می‌گویند آقا سیدی بنویس، بنویسد، از این سیدی نوشتن چه کسی بهره می‌برد؟ یادگرفتن قانون زندگی، این که شما چم و خم قانون زندگی را یاد بگیری، با خودت در صلح باشی با دیگران در صلح باشی، گاهی انسان‌ها فکر می‌کنند که چون ریشم سفید شده موهام سفید شده الان شصت هفتاد سالمه هشتاد سالمه پنجاه سالمه دو تا بچه دارم عروس دارم داماد دارم، من همه چیز زندگی را می‌دانم، این یک توهم است عزیزم که من سنم بالا رفته، عقلم هم بالا رفته، این توهم است که من از روزگار آموختم خب من انقدر از سنم گذشته آیا می‌بینم با خودم در صلح هستم آیا ببینم با اطرافیانم محیط کارم محیط خانواده‌ام سر یک متر جا و ارث و بدهی کم و زیادی با کسی سرشاخ هستم با کسی دعوا دارم پرونده قضایی دارم؟ به این جوان‌ها و به این سن‌های کمتر می‌گویند آره بابا ما پنج تا پیراهن از شما بیشتر پاره کردیم تو می‌خواهی به ما یاد بدهی؟ راهنما و استاد هر چه گفت باید چشم بگویی حالا با هر سن و سالی، چون تو راه را اشتباهی رفتی و توهم بلد بودن را داری، اصلا نشستن روی این صندلی یک پیامی برای من و شما دارد که ما راه را اشتباه رفتیم اگر یک انسان می‌خواهد پولدار بشود باید قدرت عقلش را بالا ببرد، باید حسش خوب کار کند، باید اندیشه درست داشته باشد تو کارش یک انسان صادق باشد اگر به خداوند   ایمان داریم که یک نیرویی بر این هستی حاکم است، آفتاب الهی که طلوع بکند معلوم می‌شود چه کسی الماس است چه کسی کرم شب‌تاب؟ ما در جایگاهی نیستیم کسی را قضاوت کنیم هر کس هر چه دارد نوش جان خودش اگر راه درست به دست آورده که فبهالمراد اگر نادرست هم باشد خودش پاسخ‌گو است به من و شما ربطی ندارد من باید ببینم درون خودم چیست من تفسیرم از خودم به عنوان انسان و زندگی خودم در در ارتباط با انسان بودنم تفسیرم چیست در کجا قرار دارم من همین یک پله را می‌خواهم کم بکنم عزا می‌گیرم دنبال چه می‌گردم؟ بنابراین باید صورت مسئله مشکل را مطرح کنید تا راه بیرون آمدن از مشکل پیدا شود، آقای مهندس کشفشان از درون خود اعتیاد راه درمان اعتیاد را پیدا کردند. افرادی که سقوط آزاد قطع می‌کنند دائما خواب مصرف می‌بینند.

بنابراین خیلی خیلی به راهنما توصیه می‌کنم خیلی روی مسئله سیگار تاکید داشته باشید خیلی روی مسئله نوشتن سیدی، منظم بودن، مرتب بودن اهمیت بدهید، تصور نکن که این می‌رود، من جواب زن و بچه این را چه بدهم؟ جواب خدا را چه بدهم؟ شما این کار را بکن اگر ثوابی داشت مال خودت، اگر گناهی داشت پای من، یک فرد اگر درست درمان بشود هم به درد خودش می‌خورد هم به درد خانواده‌اش، ما اینجا کار زوری که نداریم یک فردی می‌گوید آقا من دوست دارم سیگار بکشم خب اگر منظم است، مرتب سیدی بنویسد عیبی ندارد مدارا کنید بیاید گل رهایی را هم بگیرد ولی الان که می‌خواهیم خودمان را اصلاح بکنیم و درست کنیم، بازی در آگاهی می‌شود، باید آگاهی کسب کنیم تا این توانایی پیدا بشود تا ما بتوانیم بر این قضیه غلبه بشویم و خودمان را درمان کنیم و درمان سیگار هم داشته باشیم اگه می‌گویند ورزش، ورزش کنیم برای اینکه ما در کهنسالی جسم سالمی داشته باشیم و کارمان رابتوانیم خودمان انجام بدهیم و نیاز نباشد کسی زیر بغل ما را بگیرد و شخصیت انسان پایین بیاید نیاز نباشه که پرستار بگیرند که از انسان نگهداری کند، یعنی انسانی که مسیر درست زندگی را طی کند تا روز آخری که می‌خواهد از این حیات برود و حیات دیگری را آغاز بکند سرپا است.  بنابراین باز هم از راهنماها درخواست می‌کنم کاملا پافشاری کنید کاملا با احترام با رهجوها صحبت کنید که آقا راه این است، ما هیچ موقع در کنگره انسان‌ها را تهدید نمی‌کنیم ما تهدید نداریم که آقا بیرون می‌کنیم اینا این آقا این کاری که کنگره می‌گوید اگر می‌توانی انجام بدهی ما هستیم، اما نمی‌توانی ما نمی‌توانیم اگر وقت برای شما ارزش ندارد برای ما ارزش دارد، پس برای همه اعضای سفر اولی همین است با خودت صادق باش و ببین چه می‌خواهی و اگر می‌خواهی تمام مشکلاتت حل شود باید فرمانبردار باشی و نسبت به کاری که باید انجام بدهی راهنما به تو می‌گوید هیچ‌گونه اظهار نظر در درونت نکنی کار ساده ای نیست ولی شدنی است.

وقتی راهنما می‌گوید این کار را انجام بده تفسیر نکن نه اینجوری نیست که بگویی راهنما که نمی‌داند من در چه مشقتی هستم راهنما نمی‌داند که من کارم چیست راهنما نمی‌داند که در زندگی من چه می‌گذرد؟ پس این این تصورات شما است و غلط است اتفاقا او می‌داند چون صورتت را نگاه می‌کند آینه درون انسان‌ها صورتشان است، راهنما می داند کاملا راهنما اشراف دارد انجام بده بهره‌اش را خودت می‌بری من انجام دادم بهره را خودم بردم، درمان شدم. به آقای مهندس گفتم آقای مهندس انقدر این رهایی برای من عظمت دارد و انقدر خدا را شکر می‌کنم و انقدر این را ارزشمند می‌دانم و انقدر ایمان دارم به روش دی اس تی و راه دی اس تی که من من با شما پیمان می‌بندم تا روزی که توفیق داشته باشم در کنگره باقی بمانم هر لحظه به من بگویید که احمد حکیمی وسط کویر لوت یک صندلی آنجا برو بنشین در ضلع آفتاب تازه‌وارد به آنجا می‌آید مشاوره بده شک نکنید من همان لحظه راه می‌افتم  از این پیمان الان بیست و دو سال می‌گذرد گفتند برو اصفهان گفتم چشم دوازده سال رفتم، هشت سال هفته‌ای سه بار رفتم، حالا یکی به تهران می‌رود و برمی‌گردد دو روز باید استراحت کند، من با شما فرقی ندارم، فکر نکنید من دارم خودم را از شما جدا می‌کنم که من یک تافته‌ی جدا بافته‌ام، نه من با شما فرقی ندارم من هم مثل شما یک روزی نشسته بودم به عنوان یک تازه‌وارد، قدر این روش را بدانید قدر این رحمت خداوند که شامل حالمان شده را بدانید شما نمی‌دانید در کشورهای دیگر چطور خواهان روش کنگره هستند ولی دارو نیست اوتی نیست که بهشان بگوییم بابا اینجوری بخورید مگر آنها انسان نیستند ما در مرکز اوتی قرار داریم، کلینیک هم داریم دارو داریم، راهنما داریم، کنگره داریم، فضا داریم، همه چی داریم، من به خودم زحمت نمی‌دهم به کلینیک بروم درمانم را وسط کار رها می‌کنم این یعنی خواب بودن انسان و اینکه یک سفر اولی فقط به خودش خسارت می‌زند. از این‌که به صحبت‌های من توجه کردید سپاسگزارم.

عکاس و تایپ: مسافر ابراهیم لژیون چهارم
تنظیم و ارسال: مسافر وحید لژیون چهارم
مسافران نمایندگی ملایر

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .