در هستی، کلمهای که بیش از همه درباره آن صحبت شده، عشق و محبت است؛ داستانها و فیلمهای بسیاری نیز در این زمینه ساخته شده است؛ عشق مانند انسانی است که در سرمای شدید در حال یخ زدن باشد و منبعی از گرما بتواند به او حیات ببخشد یا همچون آب خنکی در گرمای سوزان که انسان مشتاقانه به سوی آن میرود تا خود را سیراب کند؛ عشق را میتوان اینگونه تشبیه کرد، عشـق بر سه پایه؛ سایه، حس و جاذبه استوار است.
سایه چیست؟ برای اینکه چیزی نباشد، ابتدا باید چیزی وجود داشته باشد، ما نمیتوانیم چیزی را که وجود ندارد حس کنیم؛ امروزه بسیاری از افراد تنها به «سایه» میپردازند؛ با هزاران عمل جراحی، بیآنکه به حس و جاذبه توجهی داشته باشند؛ سایه لازم است درست باشد؛ رعایت بهداشت، ورزش، آراستگی ظاهری کافی نیست؛ همانگونه که ما خداوند را نمیبینیم اما صفات و قدرت او را حس میکنیم.
وقتی چیزی وجود دارد، دو ویژگی دارد؛ گیرندگی و فرستندگی؛ گیرندگی یعنی دریافت امواج، همچون گلی که نور خورشید و آب را میگیرد و سپس رنگها و زیباییاش جاذبه ایجاد میکند اما اگر کسی بیان نامناسب، زبان تلخ، حسادت و بدگویی داشته باشد، جاذبهاش منفی میشود و پیامش نفرت و کینه است؛ چنین فردی عشق را از بین میبرد و همواره در پی آن است که چرا به او توجهی نمیشود.
جهان هستی بر مبنای عشق بنا شده است؛ ذرات به سوی یکدیگر جذب شدهاند؛ مانند اتمهای طلا و مس که گرد هم آمدهاند تا طلا و مس شکل گیرد؛ عشق آسان نیست، نمیتوان به سادگی کسی یا هستی را دوست داشت؛ اغلب اگر کسی حرفی بر خلاف میل ما بزند، بلافاصله جبهه میگیریم، در حالی که شاید او شرایط روحی مناسبی ندارد یا درگیر مشکلات حقوقی، مالی، بیماری یا مسائل عاطفی است.
عشق باید بلاعوض باشد؛ اگر کسی کمکی میخواهد و ما دریغ میکنیم یا از ناراحتی دیگران متأثر نمیشویم، چگونه میتوانیم معنای عشق را درک کنیم؟
عشق آنقدر عظیم است که بشر هزاران سال تلاش کرده تا تنها ذرهای از این اقیانوس الهی را بشناسد و به دیگران انتقال دهد؛ همچون راهنمایان و خدمتگزاران کنگره که میکوشند، قطرهای از این دریای بیکران را به دیگران ببخشند و به همین دلیل است که عشق به رهایی و درمان میانجامد؛ ما نیز باید بیاموزیم اگر چیزی بخشیدیم، دنبال پس گرفتن آن نباشیم.
هیچ چیز در جهان ثابت نیست؛ همه چیز در حال تغییر و تبدیل است، مانند قطاری که بر آن سواریم؛ تنها دارایی واقعی ما عشق و محبت است؛ باقی چیزها امانتاند و ماندگار نیستند؛ خداوند نعمتی را که عطا میکند، پس نمیگیرد مگر آنکه خطایی از بنده سر بزند؛ باران وقتی میبارد، به همه جا میبارد؛ خداوند نیز هر بندهای را که در راه درست گام بردارد، یاری میکند و بهشت را در همین حیات زمینی به او نشان میدهد.
انسان عاشق، منتظر تعریف و تأیید دیگران نیست؛ همهچیز برای او الهی است؛ اگر عشق در مسیر مستقیم باشد، هرچه بیشتر ببخشیم، عشق و محبت نیز بیشتر خواهد شد؛ مال دنیا هم همینطور است، هنگام بخشش کمتر میشود اما اگر این بخشش همراه با عشق باشد، هرچه داده شود افزونتر میگردد؛ غوطهور شدن در دریای محبت، همان خداشناسی و رسیدن به حق است.
برای رسیدن به عشق و محبت حقیقی، باید روی حس، سایه و جاذبه کار کنیم و به مرحله پالایش و تسویه درونی برسیم.
منبع: سیدی عشق
نویسنده: همسفر سارا رهجوی راهنما همسفر مولود (لژیون یازدهم)
رابط خبری: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر مولود (لژیون یازدهم)
ویرایش و ارسال: همسفر سما رهجوی راهنما همسفر مولود (لژیون یازدهم) دبیر دوم سایت
همسفران نمایندگی اروند آبادان
- تعداد بازدید از این مطلب :
56