جلسه سیزدهم از دوره دوم سری جلسات لژیون سردار کنگره ۶۰ نمایندگی دزفول، با استادی مسافر داوود، نگهبانی دنور مسافر مهرداد، دبیری دنور مسافر رامین و خزانهداری دنور مسافر امین، با دستور جلسه «صورت مسئله اعتیاد» در روز سهشنبه 08 مهرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۳۰ آغاز به کار نمود
سلام دوستان داوود هستم یک مسافر
خداوند را شکر میکنم که در جمع شما قرار دارم. از آقا مهرداد نگهبان لژیون سردار و آقا پژمان ایجنت محترم و لژیون مرزبانی که این اجازه را امروز به من دادند تا در این جایگاه بشینم تا آموزش بگیرم تشکر میکنم . ممنون دار آقای مهندس و خانواده محترمشان هستم که واقعا هرچی رو به جلو میروم از آموزشها و صحبت های آقای مهندس احساس بهتری در من ایجاد میشود و خداروشکر که میتوانم حضور داشته باشم تا در ادامه بتوانم تاثیر گذار واقع شوم . در مورد دستور جلسه ( صورت مساله اعتیاد ) در واقع من داوود قبل از اینکه وارد کنگره شوم برای ترک اعتیاد به خیلی جاها مراجعه کردم ولی متاسفانه همیشه با روش های نادرست ، باعث میشد حال من بدتر شود و چیزی دستگیرم نشد ، وقتی وارد کنگره شدم در لژیون تازه واردین ، کاملا برای من صورت مساله اعتیاد را شکافتند و آن جا من متوجه شدم که جاهایی که من قبلا رفته بودم در مورد اعتیاد اطلاعاتی نداشتند و به قول آقای مهندس همه فکر میکردند که اعتیاد را میشود با یک جو غیرت و مردانگی و یا با اراده میشود حل کرد ، ولی کنگره آمد گفت : که در قسمت جسم ، روان و جهان بینی من از تعادل خارج شده است و مدت ۱۰ الی ۱۱ ماه زمان میبرد که با روش DST به حالت طبیعی و تعادل بازگردد. در واقع جسم به واسطه داروی OT در این مدت به تعادل میرسد و در قسمت جهان بینی هم آموزشها و وادی ها باعث میشود که نگرش من نسبت به خود و جهان اطرافم تغییر کند و با به تعادل رساندن این دو ، میتوانم از روان خوبی برخوردار باشم و تعریفی هم که روان شده است یعنی خلق خو، و خدا را شکر میکنم که توانستم با به تعادل رساندن این سه مقوله از حال نسبی و خوبی برخوردار باشم .
استاد فرمودند : در مورد لژیون سردار ، به اعتقاد من با توجه به دستور جلسه ، من باید برای هر کاری و هر مشکلی بتوانم صورت مساله را پیدا کنم . اگر میخواهم وارد لژیون سردار شوم ، اگر میخواهم خدمت گذار باشم و اگر میخواهم هر کاری انجام بدهم اگر بتوانم صورت مساله رو پیدا کنم به راحتی میتوانم قدم بردارم و حرکت کنم و آن مساله را حل نمایم و از حال خوشی برخوردار باشم .

من سفر اول که بودم همیشه چشمم به این لژیون بود و شش ماه سفر بودم که از آقا پژمان اجازه گرفتم و وارد لژیون سردار شدم و در همان موقع دریافت داشتم ، من در دوران قبل و مصرفم یک بدهی کمی داشتم و آن را پرداخت نکرده بودم و به دلیل بی تفکری و بیخیالی آن بدهی خیلی زیاد شده بود و درست قبل از کنگره یکسری چک کشیده بودم و وارد کنگره شدم و وارد لژیون سردار هم شدم ولی در پایان ، باور کن اصلا متوجه نشدم که چطوری این چک های من وصول شد و نفهمیدم که چه اتفاقی افتاد و همان جا بود که به کنگره و لژیون سردار ایمان آوردم و تصمیم گرفتم که اعلام دنور کنم که اجازه به من ندادند ولی در درون خود متوجه شدم که در لژیون سردار چه اتفاقی دارد می افتد و آن صحبتی که آقای مهندس میفرمایند باید بذری کاشته شود سپس برداشت کرد ، من باید بتوانم ذره ذره بذر نیکو بکارم و آن را با جان دل آبیاری کنم ، سپس برداشت نمایم ، امسال هم برای من یکسری اتفاقات خوب افتاد و خیلی من فکر میکردم و متوجه شدم که لژیون سردار ، فقط برکت است .
استاد در ادامه فرمودند :کنگره ۶۰ همواره بر اساس سه عامل به راه خود ادامه میدهد ، یکی علم و دانش است که توسط آقای مهندس به ما آموزش میدهند و یکی نیروی انسانی است که این آموزشها را انتقال بدهند و دیگری نیروی مالی است که بتواند مکان ها را فراهم سازند ، در واقع من دارم اینجا آموزش میگیرم و صاحب علم ، دانش میشوم . حالا در ظاهر من دارم اینجا خدمت میکنم و علم و دانشی که به من داده شده به دیگران انتقال میدهم ولی در پنهان من دارم بخشش انجام میدهم و این باعث میشود که حس من ذره ذره پالایش شود و بتوانم بخشش را یاد بگیرم . در لژیون سردار هم به همین ترتیب است که آقای مهندس میفرمایند ، خود زکات یعنی هرس کردن ، یعنی علف های هرز را زدن و من یاد گرفتم که همان طور که دانش به داده تا من انتقال بدهم ، مال هم در اختیار من قرار گرفته است و من یک وسیله هستم برای این که یک کاری باید بکنم و من در ظاهر دارم خدمت مالی میکنم ولی در پنهان دارم بخشش رو یاد میگیرم . در سی دی عبور استاد امین میفرمایند : که اگر میخواهی از جهنم به بهشت بروی ابتدا باید بیای یکسری سختی ها را متحمل شوی و یکسری کارها انجام بدهی تا بهت اجازه داده بشود که وارد بهشت شوی و من فکر میکنم آن سختی ها را که کشیدی تازه باید بخشش و محبت را داشته باشی که اجازه داده شود وارد بهشت شود. من حدود پنج سال بود که در کارم دنبال یک نمایندگی بودم و نمیتوانستم بگیرم و در خرداد ماه بود که به یک نمایشگاه رفتم و خیلی صحبت شد ولی هیچ نتیجه ای حاصل نشد ولی بعد از این که اعلام دنوری کردم حدود یک ماه پیش مدیرعامل آن شرکت با من تماس گرفت و به من گفتند که شما دارید آنجا خدمات شرکت مارا میدید و ما میخواهیم یک برند مختص شما برا آنجا تولید کنیم و من خیلی هیجان زده شدم و برادرم گفت که به واسطه ی پیگیریها بود ولی من در درون خود یک لبخند زدم و متوجه شدم که در لژیون سردار چه اتفاقی دارد برای من رخ میدهد و ایمان دارم و باور قلبی من این است که لژیون سردار ، لژیون دریافت است .
استاد در اخر فرمودند : به اعتقاد من سفر دوم به نقل از آقای زرکش آن جایی شروع میشود که من بتوانم از آن چیزی که در اختیار من قرار داده است عبور کنم و بخشش را یاد بگیرم و همواره باید هوشیار باشم که نیروهای منفی در کمین هستند تا من ساکن باشم و نگذارند من حرکت کنم .
از این که به صحبتهای من گوش کردید از همه شما متشکرم .
- تعداد بازدید از این مطلب :
105