English Version
This Site Is Available In English

اعتیاد، جایگزینی مواد شبه افیونی بیرونی به جای مواد شبه افیونی درونی است

اعتیاد، جایگزینی مواد شبه افیونی بیرونی به جای مواد شبه افیونی درونی است

اولین جلسه از دوره پنجم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی ارگ با دستور جلسه "صورت مسئله اعتیاد "با استادی ایجنت محترم مسافر محسن و نگهبانی مسافر امین و دبیری مسافر حمیدرضا روز سه‌شنبه مورخ 8 مهر 1404 ساعت 17 آغاز به کار نمود :

خلاصه سخنان استاد :

سلام مجدد خدمت شما عزیزان. دستور جلسه امروز به موضوع صورت مسئله اعتیاد اختصاص دارد. یکی از بنیادی‌ترین مفاهیمی که در کنگره ۶۰ به آن می‌پردازیم و تمایز اساسی ما را با سایر مراکز ایجاد می‌کند، تعریفی است که از اعتیاد ارائه می‌دهیم.

پیش از ورود به بحث اصلی، لازم می‌دانم اعلام کنم که روز پنجشنبه، سالگرد رهایی یک سالگی راهنمای محترم، آقای امیرهادی است و همچنین راهنمای محترم آقا سعید از سیرجان تشریف می‌آورند. همینجا به ایشان تبریک عرض می‌کنم و امیدوارم جشنی باشکوه برگزار کنیم. ممکن است صحبت‌های من کمی به طول بینجامد، اما دستور جلسه بسیار مهمی است.

شاید در ظاهر این تعریف اهمیت چندانی نداشته باشد؛ اعتیاد را می‌توان بر روی کاغذ به هر شکلی معنا کرد: عادت، مسمومیت و هر تعریف دیگری. اما چه ارتباطی به زندگی ما دارد؟ پدیده اعتیاد سال‌هاست که پابرجاست و بسیاری از افراد، به دلیل درک نادرست از این مفهوم، جان و زندگی خود را از دست داده‌اند.

تقریباً در تمامی مراکز، اعتیاد نوعی مسمومیت تلقی می‌شود. با این دیدگاه، فرض بر این است که با خروج سم از بدن، اعتیاد به سادگی و به همین راحتی پایان می‌یابد. اساساً فلسفه وجودی کمپ‌های ترک اعتیاد نیز بر همین مبنا شکل گرفته است؛ اینکه فردی را به مدت بیست و یک روز در محیطی محصور نگه دارند تا سموم از بدنش خارج شود و او بتواند "به زندگی عادی و معمولی خود ادامه دهد." این دقیقاً همان تعریفی است که حتی علوم پزشکی و سیستم وزارت کشور نیز آن را می‌پذیرند. آن‌ها می‌گویند: "بسیار خب، از او آزمایش می‌گیریم؛ اگر تست مرفینش مثبت نبود، او یک آدم معمولی و عادی است و می‌تواند به کار خود برگردد." حتی دادگاه‌ها نیز بر همین اساس عمل می‌کنند و می‌گویند: "اگر تست او منفی شد و اثری از مواد در بدنش نبود، دیگر معتاد نیست و یک فرد عادی محسوب می‌شود."

در مقابل این دیدگاه، تفکری افراطی دیگر وجود دارد که فرد معتاد را تا پایان عمر "معتاد" می‌داند؛ جملاتی نظیر "سلام دوستان، محسن هستم، یک معتاد." این تعریف نیز، با وجود عدم پذیرش گسترده، تأثیری فوق‌العاده بر سرنوشت افراد دارد. بر اساس این تعاریف، گاهی اعتیاد به افرادی نسبت داده می‌شود که فاقد اراده و غیرت دانسته می‌شوند. حال به این نگرش‌ها و رویدادها توجه کنید:

به عنوان مثال، اخیراً با شخصی صحبت می‌کردم که روایت ایشان را نقل می‌کنم: "در سال ۹۸، کلینیکی را در تهران پیدا کردم که ۹۰ میلیون تومان از من گرفت تا خونم را عوض کنم و سم و اعتیاد از بدنم خارج شود و درمان شوم. به قول خودش، من عمودی به تهران رفتم و در آمبولانس تا کرمان برگشتم، اما افقی برگشتم (یعنی وضعم بدتر شد). پس از بازگشت به خانه، دکتری آنجا شربتی به من داد و گفت: «باید این شربت را هر ماه از ما بگیری و استفاده کنی. اگر استفاده نکنی، عوض کردن خون هیچ فایده‌ای ندارد.» من چند ماهی آن را تهیه و استفاده کردم، اما بعد از مدتی، تهیه آن به دلیل مشکلات ارتباطی (زنگ زدن به اتاق برای ارسال) برایم دشوار شد. یکی از نزدیکانم، با توجه به علائمی که در من به وجود آمده بود، گفت که باید این شربت را آزمایش کنیم تا ببینیم اصلاً چه موادی در آن وجود دارد.""یک آزمایش انجام دادم و دیدم آمفتامین داخل آن است. آمفتامین که می‌دانید چیست؟ همان شیشه است. گفت: «آن را کنار گذاشتم و گفتم خب، دوباره می‌روم تریاک می‌کشم.» در واقع، دوباره به سراغ همان بدبختی قبلی رفتم.

گفت: «یکی دو سالی مصرف کردم، اما بعد از مدتی دچار عارضه‌ای شدم؛ پاهایم فلج شد و زانوهایم دیگر خم نمی‌شدند.» در سال ۱۴۰۲ یا ۱۴۰۳ به کرمان مراجعه کردم. برای اینکه او را بستری کنند، آزمایش‌هایی گرفتند و ناگهان گفتند: «سرب موجود در خون شما صد برابر حالت عادی است!» سرب از کجا صد برابر شده بود؟ این اتفاق مربوط به سال گذشته است. دو یا سه هفته او را در بیمارستان بستری کردند و به دنبال علت گشتند.

سرانجام متوجه شدند که علت، تریاکی است که او به خاطر شغل و کارش مجبور به مصرف آن بوده است. فروشنده برای سنگین‌تر شدن وزن تریاک، به آن سرب اضافه می‌کند. وقتی قیمت دلار بالا می‌رود، این امر بر همه چیز تأثیر می‌گذارد؛ یا باید مواد را گران‌تر بفروشند یا جنس آشغال ارائه دهند. این براده‌های سرب را به خاطر سنگین شدن، صد درصد وارد تریاک می‌کنند و صد در صد باعث افزایش سرطان می‌شود.

ببینید، این اتفاقات فقط به خاطر یک «ترک» رخ می‌دهد!

موردی را در همین شعبه داریم که ۳۵۰ میلی‌گرم متادون را به‌یک‌باره قطع کرده است. ترک کردن او ۲۵ روز بستری شدن در بیمارستان‌های کاشانی و پیامبر اعظم را به دنبال داشته است. اگر از آن دنیا حساب کنیم، زنده برگشته است. قطع ناگهانی ۳۵۰ میلی‌گرم متادون، تقریباً معادل یک «جسد متحرک» است.

این‌ها اتفاقاتی است که تحت تأثیر تعریف نادرست از اعتیاد رخ می‌دهد. می‌گویند: «آقا، کمی اراده می‌خواهد! اراده‌ات را به کار بگیر و نکش!»

هفته گذشته، یک آزمایش کبدی برای من آوردند. حداکثر آنزیم‌های کبدی (آلکالین فسفاتاز و...) در حالت عادی باید بین ۳۵ تا ۴۰ باشد. آزمایشی که برای من آوردند، نشان می‌داد که آنزیم کبدی او نزدیک به ۳۰۰ است. وقتی آنزیم کبدی ۴۰ باشد، یعنی یک یا دو درجه از گِریدهای کبد چرب را گرفته‌اید، حالا وقتی عدد ۳۰۰ است، دیگر چه خبر است؟! امیدوارم این آدم جان سالم به در ببرد.

از او پرسیدم: «در این دو یا سه نوبت چه کار کردی؟» او به من گفت که می‌خواسته ترک کند و داروی گیاهی خریده است. خرید داروی گیاهی چنین بلایی سرش آورده است و احتمالاً چهار پنج میلیون تومان هم از او پول گرفته‌اند. رساندن آنزیم کبدی به ۳۰۰ در حالی که حداکثر آن ۳۵ است (در بعضی منابع تا ۴۰ می‌زنند) فاجعه است.

ببینید، وقتی تعریف درستی از اعتیاد نداشته باشید، این فجایع و بلاها رخ می‌دهند. می‌گویند: «بگذارید سم از بدن او دفع شود و هر وقت اذیت بود، کمی آب‌درمانی‌اش کنید. شلنگ آب رویش بگیرید، بیندازیدش در آب یخ؛ نه زمستان، بلکه تابستان.» این‌ها مرگ انسان‌هاست، به خاطر تعریفی که از اعتیاد داریم.

شاید دفعاتی که افراد ترک کرده‌اند، بی‌شمار باشد. هر کس را می‌بینی، چندین بار ترک کرده است. برای عده‌ای، دکتر تبدیل به کسی شده که می‌گوید: «دارو را بگیر تا سم از بدنت خارج شود و به زندگی عادی‌ات برسی.» حتی در تعریف پزشکان نیز فکر نکنید چون مدرک دکتری دارند، تعریف درست را ارائه می‌دهند.

حال، کنگره ۶۰ چه می‌گوید؟ تعریف کنگره از اعتیاد چیست؟

کنگره می‌گوید که در داخل بدن یک سیستمی به نام سیستم ایکس وجود دارد که مجموعه‌ای از مواد شبه افیونی (یا اندورفین‌ها) را تولید می‌کند. مقالات علمی نشان می‌دهند که سروتونینی که در بدن تولید می‌شود، دویست برابر قوی‌تر از مرفین است و دوپامین هفتاد برابر قوی‌تر از مرفین است. بدن حتی آمفتامین نیز تولید می‌کند؛ مثلاً در تصادف‌هایی که فرد بدون اینکه ضربه‌ای بخورد بیهوش می‌شود، نوعی از آمفتامین دقیقاً در خون ترشح می‌شود که فرد را وارد مرحله بیهوشی می‌کند.

این شبه‌افیونی‌ها سیستم کنترل‌کننده گوارش، کنترل‌کننده‌های جنسی، و کنترل‌کننده‌های خواب را ترشح می‌کنند. آن حس شادی از کجا می‌آید؟ تمام این‌ها را همین سیستم تولید می‌کند.

وقتی منِ مصرف‌کننده، این مواد را به‌صورت رایگان از بیرون وارد بدن می‌کنم، تولیدات بدن را پایین می‌آورم؛ یعنی تولید این مواد را تقریباً به صفر نمی‌رساند، بلکه آن را به پنج درصد می‌رساند."برسد به نقطه‌ای که من می‌خواهم ترک کنم. مواد شبه افیونی که وارد بدن شده‌اند، دیگر خارج نمی‌شوند. در زمان ترک، بدن با کمبود این مواد مواجه می‌شود، زیرا خودش قادر به تولید آن‌ها نیست؛ تولید مواد شادی‌آور در بدن کاهش می‌یابد، در حالی که در حالت مصرف، فرد با کشیدن مواد به "نعشگی" یا حس لذت و شادی می‌رسید.

به همین دلیل است که فرد مصرف‌کننده رنج افسردگی و پرخاشگری‌های انفجاری را تجربه می‌کند؛ زیرا بدن دچار کمبود ماده شادی‌آور است. گاهی اوقات حال فرد آنقدر خراب می‌شود که به آن "کارت قرمز" می‌گویند؛ یعنی کنترل خود را از دست داده و ناگهان از کوره در می‌رود.

تعریف اعتیاد از دیدگاه کنگره ۶۰:
ما باید در کنگره ۶۰ تعریف درستی از اعتیاد داشته باشیم. آقای مهندس آن را در دو کلمه خلاصه می‌کنند: اعتیاد، جایگزینی مواد شبه افیونی بیرونی به جای مواد شبه افیونی درونی است.

با این تعریف فیزیولوژیکی، همه چیز منطبق است: بدن شبه افیونی درونی تولید می‌کرده است. با مصرف مواد بیرونی، تولیدات درونی به صفر می‌رسد. وقتی مصرف می‌کنید، همه چیز عادی و نرمال به نظر می‌رسد. اما وقتی مصرف نمی‌کنید، با کمبود تمام این مواد روبرو می‌شوید که همان عوارض ترک یا سندرم محرومیت است: درد دست و پا، بی‌خوابی، افزایش بی‌قراری، رنج افسردگی، پرخاشگری، عرق سرد، و دردهای مفصلی. این‌ها همه ناشی از کمبود ماده‌ای است که شما خواهان جایگزینی شبه افیونی بیرونی به جای درونی شده بودید.

روش DST (درمان سیستمیک تدریجی):
این بدن که به هم ریخته است، با روشی به نام DST ظرف ده ماه دوباره به حالت عادی بازگردانده می‌شود؛ یعنی بدن دوباره یاد می‌گیرد که آن چشمه‌های درونی را تولید کند: خودش سروتونین، خودش دوپامین، و خودش مواد کنترل‌کننده گوارش و خواب را تولید کند.

DST بر مبنای نظم بسیار دقیق کار می‌کند. نظم، تنها زبانی است که می‌توان با جسم صحبت کرد: دارو باید سر ساعت و به اندازه مصرف شود. پله‌ها باید دقیقاً بیست و یک روزه باشند. اگر مصرف دارو یک ساعت جابجا شود، بدن فرصت بازسازی پیدا نمی‌کند. علاوه بر این، مصرف همزمان مواد دیگر مانند سیگار یا قهوه (که آنتی‌اکسیدان هستند) راندمان بازسازی را کاهش می‌دهد و بدن ممکن است به راندمان صد درصدی نرسد. این تعریف واقعی اعتیاد است.

درمان بیماری‌های دیگر از طریق DST:
بسیاری از بیماری‌ها در اثر کمبود یکسری مواد در بدن بهبود می‌یابند. تریاک خام بیش از بیست و پنج آلکالوئید اصلی دارد و یک ماده تقریباً کامل برای بازسازی است، شبیه به تخم مرغ که منبع کامل اسید آمینه و پروتئین است. مصرف دارویی تریاک در طول این روند ده ماهه می‌تواند بسیاری از کمبودهای بدن را کامل کرده و مکانیزم‌های زیادی را راه‌اندازی کند. به همین دلیل است که می‌بینیم بیماری‌هایی مانند ام‌اس و بخش وسیعی از مشکلات گوارشی در این روش بهبود می‌یابند؛ به شرطی که فرد تعریف درمان را بداند و دارو را سر ساعت و به اندازه مصرف کند. اگر پله‌ها دقیق نباشد، بدن دچار مشکل می‌شود.

 متشکرم

عکس : مسافر امیرضا لژیون سوم

تایپ : مسافر مصطفی لژیون دوم

ویرایش و ارسال : مسافر احسان لژیون دوم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .