جلسه دوازدهم از دوره هفتم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره ۶۰ نمایندگی بیرجند به استادی همسفر فاطمه، نگهبانی همسفر آرزو و دبیری همسفر فاطمه با دستور جلسه «صورت مسئله اعتیاد» روز سهشنبه ۸ مهرماه ۱۴۰۴ ساعت ١۶:٠٠ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
ابتدا از نگهبان جلسه، ایجنت محترم و گروه مرزبانی که به من اجازه خدمت دادند بسیار سپاسگزارم. خدمت استادی با این دستورجلسه برای دومین بار است که نصیب من میشود. وقتی به درون خود برمیگردم، درک میکنم که باید بیشتر روی این دستورجلسه تمرکز کنم. من بهدنبال یادگیری آنچه قرار است به من آموزش داده شود و عملیاتی کردن آن در زندگی خود هستم. زمانی که خانم آرزو به من گفت که استادی جلسه را میپذیرید، در مسیر تهران به بیرجند مشغول فکر کردن به این موضوع بودم که چه اتفاقی خواهد افتاد. حسی به من گفت که قرار است سهشنبه این خدمت نصیب من شود؛ شاید منتظر تماس بودم و وقتی پیام دادند، با خود گفتم که بسیار خوشحالم که در این جایگاه قرار دارم. از تمامی تبریکها و تماسهای شما بینهایت سپاسگزارم. فکر میکنم یکی از بهترین روزهای حضور در کنگره را روز شنبه تجربه کردم و به خواستهای که برای رسیدن به آن بسیار تشنه بودم، دست یافتم. این یک حس و حال نابی بود که حتی بیان آن نیز برای من دشوار است. امیدوارم تکتک شما روزی بتوانید در این جایگاه بدرخشید و عظمت و بزرگی مهندس و خدمتگزاران را به وضوح احساس کنید. این لحظه یکی از بهترین لحظات زندگی من بود و خوشحالم که دوستان خوبی در کنارم دارم، همسفر مریم، همسفر زهرا و همسفر محبوبه که باعث دلگرمی برای من بودند. لحظهای که پیمان میبستم و شال را هدیه میگرفتم، به تکتک بچهها فکر کردم. بسیاری از آنها را در آن جایگاه و با شال نارنجی تصور کردم. ما سعی کردیم حال خوب و انرژی مثبتی را به آنها منتقل کنیم، تا بتوانند بهزودی آن جایگاه را تجربه کنند. بهدست آوردن این جایگاه، تنها مستلزم تلاش و کوشش خودتان است. این حس ناب و این انرژی بینهایت را از خودتان دریغ نکنید. هر یک از شالهای خدمتی زیبایی خاص خود را دارد؛ اما شالی که با دستان جناب مهندس بر گردن انداخته شود، لذتی وصفنشدنی به همراه دارد. در هر صورت، خدا را شکر میکنم بابت لحظاتی که برای من اتفاق افتاد و از محبت و مهر تکتک شما بسیار سپاسگزارم. بهنظر من بزرگترین داراییای که در کنگره کسب کردم، عشق و محبت شماست.
دستورجلسه در مورد صورت مسئله اعتیاد است. صورت مسئله اعتیاد بهمعنای آموزشهای ابتدایی و پایهای کنگره است، که حکم یک زیرساخت و ریشه را دارد. بهنوعی آن را میتوان به یک ساختمان تشبیه کرد. در این ساختمان، عناصر ضروری بسیاری وجود دارد، از مصالح و طراحی گرفته تا مهندسی. همه این موارد از اهمیت زیادی برخوردارند؛ اما اگر زیرساختها و ریشهها بهدرستی انجام نشود، تمام طراحیها، مصالح مرغوب و هزینههایی که برای ساخت ساختمان صرف شده است، بیفایده خواهد بود. کار من بهعنوان یک رهجو در کنگره نیز به همین صورت است. یعنی از لحظهای که وارد کنگره شدم، فرایند ساختمانسازی من آغاز شده است. در سفر اول با ورودم به کنگره، با خود روبهرو شدم و نقاط ضعف خود را شناسایی کردم تا بتوانم آنها را رفع کنم. این آغاز ساخت و ساز و ایجاد ریشهها است که بهعنوان شروع تغییر و تحول درون ما محسوب میشود.
زمانیکه وارد سفر دوم میشویم، سعی میکنیم آموزشهایی که در کنگره گرفتیم، سیدیها و متونی که استفاده کردیم و همچنین آمزشهای لژیون را بهکار ببندیم. از راهنمای خود و رهجویان لژیون و خدمتگزاران، آموزشها را دریافت کردیم. سفر دوم باعث میشود که ریشهها و زیرساختها قویتر عمل کنند و ما بتوانیم آنها را محکمتر در دل زمین بکاریم. در سفر دوم بهتدریج وارد وادی خدمت میشویم، جایی که نسبتاً آموزشهای لازم را گرفتهایم و باید آنها را در زندگی کنگرهای خود عملی کنیم. در سفر اول و دوم، ما شروع به شناخت خود میکنیم. در وهله اول، به آموزش و جهانبینی میپردازیم و درس درست زندگی کردن را میآموزیم و وارد وادی خدمت میشویم تا آنها را عملی نماییم. آموزشهایی که از کتابها و سیدیها دریافت میکنیم، هر کدام بهنوعی آموزش جدید برای ماست و به ما کمک میکند تا ریشه و زیرساختهای ساختمانی خود را محکمتر کنیم. هرچه این زیرساخت قویتر باشد، ما راحتتر میتوانیم از مسائل و چالشهایی که در زندگی خود داریم عبور کنیم و مانند درختی محکم، با هر بیدی نلرزیم.
ما با ورود به کنگره، بخشی از آموزشها را دریافت میکنیم. برای مثال، من وارد کنگره شدم و تنها سیدی مینوشتم و دوباره آن را گوش نمیدادم. در کنگره حضور داشتم؛ اما تنها مصرفکننده بودم و در جلسات مشارکت نمیکردم یا خدماتی ارائه نمیدادم. اگرچه تلاش میکردم؛ اما هیچ یک از این امور را بهدرستی انجام نمیدادم و این بدین معناست که هنوز به زیرساختهای لازم بهگونهای که شایسته کنگره است، دست نیافتهام.
اگر ما در مسیر کنگره باشیم و از تمامی ابعاد آموزشی آن بهرهمند نشویم، ممکن است به خود ضربه بزنیم. در این صورت، یک جای کارمان لنگ میزند و ممکن است به رهایی نرسیم یا اگر هم به رهایی برسیم، نتوانیم به خدمتگزاری برسیم؛ حتی اگر به رهایی و خدمت دست یابیم، ممکن است با منیت، حسهای منفی و مقایسه مواجه شویم و از حسوحالی که باید از خدمت و حضور در کنگره دریافت کنیم، محروم بمانیم. بنابراین، ضروری است که از همه ابعادی که در کنگره برای آموزش ما وجود دارد، بهره کافی را ببریم.
آقای مهندس در صحبتهایشان فرمودند: «برای هر فردی که در کنگره درمان میشود، در این دوره حداقل صد میلیون تومان هزینه میشود، چه برای سفر مسافر و چه همسفر. من باید بدانم که در این محیط رایگان قرار میگیرم و خود سیستم این هزینهها را برای من پرداخت میکند. اگر حساب و کتابی با خود بکنم، متوجه میشوم که باید بهای این نعمت را پرداخت کنم. اگر چیزی را دریافت کردیم و بهای آن را نپرداختیم، نعمت از ما گرفته خواهد شد.» امیدوارم که همه ما بتوانیم در مسیر کنگره آموزشهای لازم را دریافت کنیم؛ باید سعی کنیم که حضور مؤثری داشته باشیم؛ زیرا حضور ما بسیار مهم است. وقتی که به ثبات نسبی در زندگی خود رسیدیم، انشاالله میتوانیم بهخوبی خدمت کنیم.
ما همیشه در زندگی خود با مسائل و چالشهای مختلفی مواجه خواهیم بود؛ باید بدانیم چهطور میتوانیم از این چالشها و مشکلات عبور کنیم. برای حل یک مشکل، ما دادههایی داریم و صورت مسئله. باید خود را بهعنوان یک انسان بشناسم و نقاط ضعف خود را شناسایی کنم و این بدان معناست که مشکل کجاست و من چه میزان به خود آسیب زدهام؟ راه رسیدن به حال خوب کدام است؟ این مسیر، همان صورت مسئله میشود و حل مسئله این است که من، آن انسان بیمار، اکنون باید به تغییراتی در درون و بیرون خود بپردازم.
مسافر بهواسطه مصرف موادمخدر از نظر جسم و روان آسیب دیده باشد و من نیز بهعنوان همسفر از نظر روانی و جهانبینی دچار آسیب شدهام. حالا باید بررسی نمایم چهطور میتوانم این تغییرات را در خود ایجاد کنم؟ چهطور میتوانم از نقطه ابتدایی که مبدا بوده و مسیر را طی کردهام، به آن مقصد نهایی برسم؟ این فرآیند به حل مسئله ما تبدیل میشود. ما در زندگی ممکن است با مشکلات و چالشهای زیادی روبهرو شویم، باید در وهله اول صورت مسئله را بشناسیم.
وقتی که یک مسئله ریاضی به ما داده میشود، تا زمانی که ندانیم صورت سؤال چیست، نمیتوانیم به جواب برسیم. در زندگی نیز ممکن است این اتفاق هزاران بار برای ما بیفتد. گاهی من بهعنوان یک همسفر میگویم که اعتیاد مسئله بزرگ زندگیام است و شاید فکر کنم که تنها راه این است که جدا شوم. در این صورت، به جای حل مشکل فقط به دنبال یک راه فرار هستم تا از آن مسئله دور شوم؛ اما آقای مهندس میفرمایند: بهترین راهحل این است که با مشکل خود روبهرو شوی، آن را بشناسید و سعی کنید که آن را به بهترین شکل ممکن حل کنید. من بسیار خوشحالم که در این مسیر کنگره توانستیم صورت مسئله اعتیاد را برای همیشه با کمک کنگره و مهندس حل کنیم. انشاالله که همه مسافران و همسفرانی که هنوز در دام اعتیاد هستند، یک روز بتوانند بهراحتی در این فضا قرار بگیرند و به حال خوش برسند.
بازدید از دفاتر خدمتگزاران توسط ایجنت محترم همسفر معصومه


مرزبانان کشیک: همسفر زهره و مسافر شامراد
تایپیست: همسفر نرگس رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول)
عکاس: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول)
ویرایش: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول) دبیر سایت
ارسال: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر عاطفه (لژیون سوم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی بیرجند
- تعداد بازدید از این مطلب :
93