English Version
This Site Is Available In English

عشق بر پایه سایه، جاذبه و حس استوار است

عشق بر پایه سایه، جاذبه و حس استوار است

آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است
همه چیز در هستی در حال حرکت است و هیچ چیزی در حال سکون نیست من در هستی مالک چیزی نیستم جز آن عشق و محبتی که دارم، اگر بخواهم کسی را دوست داشته باشم و دیگران من را دوست داشته باشند باید از خود شروع کنم. عشق بر مبنای سه چیز است سایه ، جاذبه و حس، منِ ناهید باید ابتدا خود را دوست داشته باشم به جسم، سلامتی، تغذیه، ورزش و بهداشت خود اهمیت بدهم و با تزکیه و پالایشی که انجام می‌دهم روی حس و جاذبه کار کنم یعنی باید سعی کنم  کینه، حسادت، منیت، بدخواهی،  ظن بد از خود دور کنم؛ باید بدانم با جذب مهر و محبت، کینه و نفرت را از خود دفع می‌کنم،.

جذب بخشندگی باعث دفع خساست و با جذب ارزش می‌توانم ضد ارزش‌ها را دفع کنم؛ بنابراین می‌توانم  با جذب صفات خوب ظرف وجودی خود را  پر کنم؛ زمانی‌که ظرف وجودی من از صفات خوب پر شد آن زمان می‌توانم به بیرون تراوش داشته باشم و این همان بازتاب چیزی است که در درون من وجود دارد؛ زمانی‌که به این مرحله برسم همان عشق بلاعوض است یعنی از خوشحالی دیگران خوشحال و از ناراحتی دیگران ناراحت می‌شوم به مرحله‌ای می‌رسم که خدمت و کمک کردن به دیگران من را بسیار خوشحال می‌کند و در آن زمان به دیگران کمک می‌کنم.

اما منتظر پس گرفتن آن از سمت دیگران یا خدا نیستم آن وقت است که زندگی برای من به شکل دیگر می‌شود این یعنی صراط‌مستقیم یعنی انسان در همین حیات زمینی بهشت و فردوس را تجربه می‌کند. بیشترین لغت در هستی که بین انسان‌ها از آن صحبت شده عشق است که موضوع بسیاری از فیلم‌ها و داستان‌‌ها می‌باشد. اکثر عرفا و بزرگان راجع به عشق صحبت کرده‌اند. سهروردی می‌گوید: "معرفت اگر در جهت خیر باشد می‌شود محبت و اوج محبت را عشق می‌گویند عشق" بسیار با ارزش و نقش بزرگی در حیات انسان دارد. عشق خاص و عام می‌باشد، یک شاخه از عشق، عشق مذکر به مونث یا برعکس است که اکثر بزرگان در مورد این عشق صحبت کرده‌اند؛ اما عشق به صورت‌های مختلف می‌تواند وجود داشته باشد. عشق بر سه پایه، سایه و جاذبه و حس استوار است. سایه: باید چیزی وجود داشته باشد که انسان عاشق آن بشود.

حس: یعنی داشتن خاصیت گیرندگی ( امواج گیرنده) و فرستندگی ( از خود تشعشع داشته باشد) جاذبه: یعنی داشتن قدرت جاذبه و جذب کردن کسی یا چیزی که همان زیبایی است. انسان‌ها امروزه فقط به سایه می‌پردازند و به جاذبه و حس توجهی ندارند، همه به دنبال درست کردن پیکره هستند در صورتی که حس و جاذبه نقش بسیار مهمی دارد. وقتی یک سایه مملو از حسادت، کینه، منیت، بدخواهی و نفرت است پیامی که می‌دهد جزحسادت و کینه و منیت و بدخواهی و نفرت نیست، این کار عشق بسیار مهم است که ما چه چیزی را دریافت می‌کنیم. در عشق ورزیدن چه عاشق و معشوق باشیم سایه و حس و جاذبه بسیار مهم است ، ابتدا باید سایه را مرتب کنیم ( از طریق ورزش و تغذیه و بهداشت) بیان از اهمیت زیادی در جاذبه برخوردار است، حس و جاذبه باید تزکیه و پالایش شوند تا بتوانیم محبت و عشق را درک و در فردوس قرار بگیریم.

جهان هستی بر مبنای عشق بنا شده، همه ذرات به وسیله عشق به سمت هم جذب شدند. انسان مملو از سختی و مشکلات است و در آن زمان برخورد و تفکرات او متفاوت است، ما نمی‌دانیم ذات خداوند چه هست؛ اما صفات او را می‌دانیم ، نیرویی که هستی را به وجود آورده و نظام دهنده و حکم‌فرما است. ما فقط می‌توانیم خداوند را حس کنیم؛ باید آفریده‌های خداوند را ستایش کنیم، هرچیزی بر مبنای فرمان خود در هستی در حرکت است. بسیاری از شعرها و مطالب در مورد عشق گفته شده.

اما مفهوم واقعی عشق را بیان نکردند، عشق باید بلاعوض باشد، در این نوع عشق انسان از خوشحالی دیگران خوشحال و از ناراحتی دیگران ناراحت می‌شود. جهان در حرکت است و هر کس زایش داشته باشد را انتخاب می‌کند، عشق بسیار عظیم است مانند اقیانوس الهی، ما هزاران سال به دنبال هم می‌آییم و سختی و مشکلات بسیاری را تحمل می‌کنیم تا ذره‌ای از عشق را به دیگران انتقال دهیم مانند کاری که در کنگره انجام می‌شود. اگر کاری را انجام بدهیم و به دنبال باز پس گرفتن از خدا و دیگران باشیم نوعی معامله و دکان‌داری و اشتباه است. خوش به حال کسی که چیزی را می‌‌بخشد و به دنبال پس گرفتن آن نیست.

هیچ چیز ثابت نیست، ما هم مالک چیزی نیستیم و تنها چیزی که برای ما می‌ماند عشق و محبت است. خداوند می‌دهد و پس نمی‌گیرد مگر خطایی از ما سر بزند. مخلوقی که در صراط‌مستقیم باشد خداوند قدم‌های او را لحظه به لحظه تبدیل به گلستان می‌کند و به آن آرامش می‌دهد، در همین حیاتِ‌زمینی بهشت را می‌بیند، منتظر تعریف و تأیید از سمت دیگران نیست، سیر و سلوک می‌کند و سیاهی و تاریکی برای او معنی ندارد (یعنی دست به سنگ بزند طلا می‌شود و در تنگنا و مشکلات قرار نمی‌گیرد) به همه‌ی آفریده‌ها سجده می‌کند.

زمانی‌که انسان عشق به کل هستی را درک کرد  و در صراط مستقیم باشد، بزرگترین سرمایه‌ او عشق و محبت است که هر چه ببخشید بیشتر می‌شود. اگر در دریای محبت و عشق غوطه‌ور باشید یعنی توحید و خداشناسی و رسیدن به حق و این چیزی هست که باید بتوانیم به آن برسیم. اگر عشق و محبت را می‌خواهیم فقط با آرایش صورت نمی‌شود چون فقط سایه است و حس و جاذبه وتزکیه و پالایش مهم است. اگر بخواهیم ما را دوست داشته باشند باید سایه و حس و جاذبه با هم داشته باشیم. ظاهر و باطن ما باید به هم نزدیک شود و این با تزکیه و پالایش انجام می‌شود.

نویسنده: راهنمای تازه‌واردین همسفر ناهید
عکس: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون هفتم)
ارسال: همسفر آرزو رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون یازدهم)
نمایندگی همسفران سلمان‌فارسی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .