English Version
This Site Is Available In English

در کنگره 60، مسئله بیماری اعتیاد، توسط آقای مهندس دژاکام حل شده است

در کنگره 60، مسئله بیماری اعتیاد، توسط آقای مهندس دژاکام حل شده است

جلسه سوم از دور چهاردهم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه مسافران نمایندگی امام‌ قلی‌ خان به استادی راهنمای محترم علی صادقیان، نگهبانی مسافر محسن و دبیری مسافر مهدی با دستورجلسه اول: «صورت مسئله اعتیاد» و دستور جلسه دوم «تولد یک سال رهایی مسافر حسین» در روز سه شنبه تاریخ ۸ مهرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان علی هستم یک مسافر.

خداوند بزرگ را سپاسگزارم که توانستم به واسطه ی تولد حسین، یکبار دیگر توفیق حاصل کنم در این جایگاه قرار بگیرم. دستور جلسه امروز همانطور که اطلاع دارید، صورت مسئله ی اعتیاد است؛ جمعه از پارک در حال برگشت بودم که سی دیِ  صورت مسئله اعتیاد را گوش می کردم چیزی که برایم جالب بود، این بود که بنده بارها این سی دی را گوش کرده و نوشته بودم اما هر بار از درون آن نکته ای تازه دریافت کردم؛ این بار نیز از درون این سی دی نکته ای تازه دریافتم و دلیلش این بود من باید در این مقطع، این آموزش را می گرفتم. درختی که کاشته می شود، اگر بذر، خاک یا شرایط محیطی اش مناسب نباشد رشد نمی کند یا محصول نمی دهد، اگر هم رشد کند دوام چندانی نمی آورد. آقای مهندس در همان ابتدای تاسیس کنگره60، به این موضوع توجه نمودند و بذر و ریشه را بسیار مستحکم کردند؛موضوع پایه این بود که هر شخص برای درمانش در اعتیاد باید متکی به خودش باشد؛ به تنهایی مسیر درمان اعتیاد را طی نماید و همت و تلاش کند تا نتیجه لازم را کسب کند. صورت مسئله اعتیاد؛ برای نخستین بار در دانشگاه سیستان و بلوچستان توسط آقای مهندس در حضور جمع کثیری از دانشمندان، پزشکان و کسانی که دستی در درمان اعتیاد داشتند، مطرح شد. آن هنگام که این مسئله در جمع این بزرگان توسط آقای مهندس بیان شد، باورش برای ایشان سخت بود و شاید هنوز هم برای خیلی از آنها قابل درک نباشد؛ شاید همان زمان هم تعداد کسانی که سخنان آقای مهندس را پذیرفتند، کمتر از تعداد انگشتان دست بودند؛ اما در ادامه این صورت مسئله آنچنان خودش را نمایان کرد که ما الان شاهد تشکیل لژیون پزشکان در پارک طالقانی هستیم و پزشکان از آقای مهندس، کسب علم می کنند و حقا که چقدر این مسئله جامع مطرح شده است؛ چرا که در هیچ جای دیگری مسئله ی اعتیاد و تئوری ایکس به این زیبایی تعریف نشده است. درادامه آقای مهندس سیستم ایکس را شرح دادند؛ از این جهت سیستم ایکس نام گذاری شد که ما هرچه در جهت شناخت این سیستم حرکت می کنیم، باز هم برای ما ناشناخته اما کاملا کاربردی می باشد. آقای مهندس در سیستم ایکس کاملا توضیح داده اند که در بیماری اعتیاد، کدام قسمت های بدن ما دچار آسیب شده اند؛ پزشکان برای بنده بسیار مقدس می باشند و در خیلی از بیماری ها، به مردم کمک نموده اند؛ اما به خاطر دارم که چند سال پیش مادربزرگم را به جهت درمان بیماری که داشت نزد پزشکی بوردک و آن پزشک مقداری دارو به ما داد؛ مادر بزرگم داروها را مصرف کرد و هیچگونه بهبودی برایش حاصل نشد؛ به دنبال آن، نزد پزشکی دیگر رفتیم و باز همین موضوع تکرار شد؛ نزد پزشکی دیگر که در تهران بود رفتیم، ایشان گفت این داروها اصلا ارتباطی به این بیماری ندارد و مقداری دارو داد که مادربزرگم با مصرف کردن آنها ظرف مدت 15روز به بهبودی دست یافت. منظورم از این داستان این بود که اگر ما شناخت از هر بیماری داشتیه باشیم، می توانیم بهترین دارو و متد درمانی را برایش تجویز کنیم. من اگر در مسئله ای که مشکل دارم بنشینم درست درباره اش تفکر کنم که چطور شد من این مشکل را دارم، به راحتی نیز می توانم برایش راه حل پیدا نمایم. در مسئله بیماری اعتیاد نیز آقای مهندس آمدند مسئله را از ریشه حل کردند و بیان نمودند که مواد مخدر به جسم و سیستم های درونی ما آسیب وارد کرده است؛ حال اینکه چگونه شد که مصرف کننده ی مواد مخدر شدیم، یک بحث جداگانه است. خلی ها بر این معتقدند که بر اساس ژن معیوب، دچار اعتیاد شدیم؛ البته نمی گویم که ژن، بی ربط است اما شاید 10 درصد دخیل باشد؛ چرا که آقای مهندس می فرمایند: اگر مادری باردار و دچار اعتیاد باشد، فرزندی که به دنیا می آورد، یک مصرف کننده مواد مخدر می باشد اما اگر آن مادر در زمان وضع حملش، درمان اعتیاد را آغاز کرده باشد، فرزندش دیگر مصرف کننده به دنیا نمی آید؛ این مسئله را می شود به گونه ای به ژن ربط داد. اما یک موضوع دیگر؛ ما یک سیستم ایکس با سیم و یک سیستم ایکس بی سیم داریم. کسانی که مواد مخدر مصرف کرده ایند که تکلیفشان معلوم است و به واسطه ی مصرف مواد مخدر در سیستم ایکس، تخریب ایجاد نموده اند؛ اما کسانی همانند همسفران که سابقه هیچگونه مصرفی ندارند به چه دلیل سیستم ایکس معیوبی دارند؟این به همان سیستم بی سیم مربوط می شود که همان افکار و اندیشه منفی است؛ چرا که تاثیر مستقیم روی سیستم بیوشیمی می گذارد. مسافران وارد کنگره60 می شوند و درمان اعتیاد را انجام می دهند؛ همسفران در کنار ایشان نیز آموزش می بینند و حالشان خوب می شود یا کسانی که وارد لژیون تغذیه سالم می شوند، آموزش می بینند و خیلی از بیماری هایشان بهبود حاصل می کند. خیلی از بیماری هایی که بشر، امروزه با آنها دست و پنجه نرم می کند مربوط به افکار و اندیشه  مسموم می باشد که خودمان برای خودمان ایجاد نموده ایم؛ حال اینکه چگونه با آنها مقابله کنیم یک بحث جداگانه است اما مسئله اصلی این است که باید این بیماری ها را از پایه حل کنیم.در پایان این صحبت خیلی مهم است؛ در سفر اول سیستم ایکس ما راه اندازی می شود اما هنوز کار دارد؛در سفر دوم سفر است که به واسطه حضور و خدمت در کنگره60 این سیستم به نحو احسن کار خودش را انجام می دهد.

و اما در مورد دستور جلسه دوم، تولد یکمین سال رهایی حسین عزیز:

حسین عزیز یکی از کسانی بود که من در مورد او قضاوت اشتباهی انجام دادم و خیال می کردم که درمان نمی شود یا اگر هم درمان شود، در کنگره ماندگار نمی شود و نمونه بارز آموزش گرفتن از رهجو برای راهنما‌ بود.حسین با یک حال خراب و بیپاری خاصی وارد لژیون شد؛اما درست و هدفمند حرکت کرد و به مرور زمان حالش بهتر می شد.با وجود اینکه درد بیماری اش را تحمل می کرد،اما هیچوقت شکایت و گله نمی کرد. از یک مرحله ای که گذشت به این باور رسیدم که حسین درمان می شود اما باز هم تصور نمی کردم که در سفر دوم ماندگار باشد.این را برای کسانی می گویم که خیال می کنند مشکلاتی که در زندگی داریم باید خیلی زود حل شوند؛آقای مهندس پس از گذشت ۷سال،چک های برگشتی خودشان را پاس کردند؛حسین نیز از این قائده مستثنی نبود و بعد از گذشت یکسال از درمانش، به مرور زمان مشکلاتش کمتر شدند.این نکته را بدانید،کنگره ۶۰،غول چراغ جادو نیست که بتواند ظرف مدت کوتاهی مشکلات ما را حل کند؛اگر در مسیر درست حرکت کنید،مشکلات سر و سامان پیدا می کنند یا حداقل به آنها اضافه‌ نمی شود.به حسین‌ تبریک می گویم که این نکته را در نظر گرفت، در سفر دوم نیز مشغول به انجام خدمت شد و حتی در سفر دومش یه روز هم غیبت نکرد. اما حسین‌ بایستی بداند که کار هنوز تمام نشده؛چرا که پایان هر نقطه،سرآغاز خط دیگری است و مسیر برای او همچنان ادامه دارد. حسین،همسفر نداشت و خودش برای خودش دو بال پرواز شد، به پرواز درآمد و اکنون نیز در اوج در حال پرواز است.خیلی برای خوشحالم امیدوارم که در تولد ۳سالگی،همسفرش در کنارش حضور داشته باشد.

پیام تولد مسافر:

اعلام سفر مسافر:

سلام دوستان حسین هستم یک مسافر، آخرین آنتی ایکس مصرفی شیره و شربت اوپیوم، یازده ماه سفر کردم در لژیون 12، نمایندگی امام قلی خان، زیر نظر راهنمای خوبم آقای علی صادقی، در حال حاضر 13 ماه و 20روز است که آزاد و رها هستم؛ در ادامه سفر ویلیام داشتم، در لژیون  4، نمایندگی امام قلی خان،  به راهنمایی استاد خوبم آقای مرتضی باقری. رهایی 1 سال، ورزش در کنگره والیبال.

خواسته مسافر:

خواسته من این است که انشالله، تمامی انسان ها به آرامش برسند.

سخنان مسافر:

سلام دوستان حسین هستم یک مسافر. از بنیان کنگره ۶۰، آقای مهندس دژاکام، راهنمای خوبم آقای علی صادقی، از راهنمای محترم آقا مرتضی تشکر میکنم که زحمات بسیار برای رشد من کشیده اند. راه و مسیر را این بزرگواران به من نشان دادند. از ایجنت محترم، مرزبان های فعلی و مرزبان های قبلی، آبدارخانه، نشریات، بخش او‌تی، و تمامی عزیزان لژیونمان متشکرم.
شخصی که معرف من بود، و من را بر روی این صندلی نشاند؛ خودش رفت. آن روز آخرش بود و من روز اولم؛ انشالله هرکجا که هست سلامت باشد. دو ماه از آمدنم به کنگره ۶۰ گذشته بود که سفر ویلیام وایت خود را آغاز کردم و از آن پس هرگز لب به دخانیات نزدم. در همان دوره بود که روز جمعه به پارک کنگره ۶۰ رفتم و هنگام بازگشت، متوجه شدم که اتوموبیلم را دزد برده است. خیلی عصبانی شدم، آقا اصغر عزیز، مسئول نشریات، به من گفت: (نگران نباش، تا آخر شب ماشینت پیدا خواهد شد) راهنمای محترم، آقا مرتضی، به من گفت: (با کشیدن سیگار، مشکلاتت درست نخواهند شد. اگر یک نخ سیگار کشیدی، ماشینت پیدا خواهد شد؟). همان شب از پاسگاه با من تماس گرفته شد و گفتند که ماشینت را پیدا کردیم. روزی که درمانم را آغاز کردم، همچون نهالی بودم که از خاک خارج شده بودم؛ از خاک خارج شده بودم و نمیدانستم که چه جور بلایی بر سرم آمده هست. تازه از خاک خارج شده بودم و برگ هایم هنوز سر جایشان بود؛ به مرور زمان، با ریختن برگ هایم به دلیل نبود ریشه در خاک، فهمیدم که چه بلایی بر سر خودم آوردم. در کنگره یک بذر تازه را کاشتم، بذری که در سفر دوم جوانه زده بود. در سفر اول، نظم و انضباط نداشتم و به زور راهنما سی دی هایم را می‌نوشتم و سر وقت در جلسات حاضر می‌شدم. در سفر دوم گفتم که اگر برای خودم سی دی نوشتم و برای خودم سروقت در جلسات حاضر شدم، آن هنگام است که برای درمان خودم آمده ام. کسی مرا زور نکرد تا به این مکان بیایم؛ خودم، با پای خودم قدم گذاشتم تا به درمان برسم. بایست ذهنم را از مسائل آلوده پاک کنم؛ با خال کردن ذهن موفق خواهیم شد.

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

تایپ: مسافر اشکان، لژیون 9

عکاس: مسافر اهورا، لژیون 16

تنظیم و ارسال مطلب: مسافر اهورا، لژیون 16

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .