پانزدهمین جلسه از دوره دهم سری کارگاههای آموزشی خصوصی مسافران نمایندگی خیام نیشابوری در روزهای سه شنبه با استادی مسافرراهنما ابولفضل و نگهبانی مسافرغلامرضا و دبیری مسافرمحمد با دستورجلسه صورت مسئله اعتیاد در تاریخ 8 مهرماه1404 رأس ساعت 17 آغاز به کارکرد.

خلاصه سخنان استاد: سلام دوستان ابوالفضل هستم یک مسافر.خدا را شاکر و سپاسگزارم که بار دیگر توفیق حاصل شد در این جایگاه قرار بگیرم تا جلسه خوبی داشته باشیم.دستور جلسه امروز صورت مسئله اعتیاد است خیلی ها درگیر پیدا کردن و باز کردن راه بودند و مسیر را کلا اشتباه میرفتند و ما که الان در کنگره به عنوان خدمتگزار یا تازه وارد با تفکر ناب آقای مهندس مسیر را پیدا کردیم و آغاز باز کردن این گره و باز شدن صورت مسئله اعتیاد توسط جناب مهندس کشف شد . از دیدگاه عموم جامعه اعتیاد را یک مریضی میدانند کسی که به هیچ عنوان امیدی به بازگشت نداشت ولی دقیقا این تفکر غلط را برعکس کرد و تمام روشهای را به چالش کشید و گفت اشتباه هست و کسی که اولین دود بیل آخر هست را جایگزینی مزمن تعریف کرد. اعتیاد مثل آن چراغ نفتی که در مخزنش نفت میریزید و کمکم نفت را میکشد و تمام شدن آن را متوجه نمیشویم و اعتیاد همین مدلی تمام جسم و روح انسان را به هم میریزد و جایگزینی صورت میگیرد .جایگزینی مواد شبه افیونی بدن .بهترین چشمه های مواد افیونی را در بدن داشتیم ولی از آن خبر نداشتیم و بلد نبودیم چگونه از آن استفاده کنیم و با انرژی کاذب مواد این چشمه ها را یواش یواش از کار انداختیم.ولی مسیر پیدا شد و به بهترین شکل ممکن برای کسی که خواسته داشته باشد درمان اعتیاد انجام میگیرد.میخواهم حرف را به جای دیگر بکشانم .و قاسم آقا از حس من باخبر هست.این روزی که وارد کنگره 60 شدم را هیچ یادم نمیرود آن شب را نه خودم و نه خانواده ام.همه راهها را زده بودم و راهی نمانده بود. اعتیاد تمام زندگی مرا فرا گرفته بود در صورت آشکار و نهان و از نظر جسمی و روحی و عاطفی نسبت به خانواده ام همه چیز را از دست داده بودم حتی متوصل به دعا و نماز و نذر شده بودم بلکه یک گره از زندگی ام باز شودو زمانی که به درمان رسیدم تازه متوجه حرفهای آقای مهندس شدم که گفت: در ادامه اگر شما درست سفر کنید گره هایی در زندگی باز میشود و بندهایی به دست و پات بسته میشود که من آن موقع متوجه نشده بودم .بعدا که در مسیر قرار گرفتم فهمیدم آن بهشت هست که از آن صحبت میکند .کسی که درمان میشود حسابش با کنگره صاف نمیشود.همیشه مدیون کنگره میداند و با خدمت کردن کمک به رهایی دیگران میکند امروز که حس و حال من یک جور دیگر هست به خاطر بچههای لژیونم هست که با تمام وجود این چند سال با بچه ها زندگی کردم.با درد آنها درد داشتم با خوشی آنها خوشحال بودم زمانی که اولین رهایی را پیش آقای مهندس بردم خیلی احساس خوبی به من دست داد و الان هم آخرین رهایی را پیش آقای مهندس بردم هنوز همان حس هست ولی به هر حال هر آمدنی یک رفتن دارد و من با تمام وجودم خوشحالم که در پایان مسیر سرم پیش وجدان خودم بالا بوده و مسیر درست را به رهجو نشان دادم و اگر رهجو نخواسته و به درمان نرسیده دست من نبوده .به هر حال بابت فرصت خدمت از تمام بچهها ممنونم و در این چند سال لحظات خوبی داشتیم و این نیست که از کنگره برویم هستیم و با قدرت به عنوان یک مسافر در جلسات شرکت میکینم و از بچه های لژیون چهارم این را میخواهم به هیچ عنوان ما رهجوی راهنما نداریم و راهنما به عنوان یک دوست و همراه هست ولی رهجو رهجوی کنگره 60 هست و فرقی نمیکند ابوالفضل یا کس دیگر سر لژیون باشد.امیدوارم بچه ها کمال همکاری را با راهنمای جدید داشته باشند .و بهترین ها را برای همه آرزو دارم و امیدوارم اثر خوب باز خودم بجا گذاشته باشم.
زندگی زیباست ای زیبا پسند
زنده اندیشان به زیبایی رسند
آنقدر زیباست این بی بازگشت
که از برایش میتوان از جان گذشت
زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست.هرکسی نغمه خود خواند و از صحنه رود.صحنه پیوسته بجاست خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یادمتشکرم ....

در ادامه جلسه انتخابات نگهبانی انجام شد.



عکس وتایپ: مسافر هادی (لژیون چهارم)
بارگذاری: گروه خبری و سایت شعبه خیام نیشابوری
- تعداد بازدید از این مطلب :
245