مبحث اصلی این سیدی، عشق و محبت است. استاد میگوید: «دوستان همه در این امتداد به کلمه محبت، عشق و تفکر، توجه زیادی دارند. شاید بیشترین لغت و بیشترین چیزی که بین انسانها و هستی راجع به آن صحبت شده، کلمهای به اسم عشق و محبت باشد». انسانها همه درگیر عشق هستند، چون با عشق و محبت زندگی میکنند. الحق که این کلمه، بیانگر هستی و آنچه در آن اتفاق افتاده است. عشق میتواند با تمام سختیها و دشواریها به آدم بیاموزد که چه بوده، چه هست و چه در آینده خواهد شد. ما آینده خود را اینگونه رقم زدهایم که مأمور در نیستی باشیم، البته از نظرها و دیگران نیز به نوعی دیگر. خداوند را که خالق ما است، فقط میتوانیم حس کنیم و آفریدههایش را ستایش کنیم. از اینکه نتوانستیم مفهوم واقعی عشق را به دیگران بیاموزیم، بسیار تا بسیار متأسفیم؛ اما ناراحت نیستیم، زیرا جهان در حرکت است و آنچه باید در این حلقه عشق و محبت باقی بماند و از خود زایشی داشته باشد، انتخاب میکند.
این مفهوم آنقدر بزرگ است که هزاران سال ما به دنبال هم میآییم و این دشواریها را متحمل میشویم تا ذرهای از آن اقیانوس الهی را به دیگران برسانیم. پس میبینیم بیشترین کلمهای که بشر راجع به آن صحبت کرده، کلمه عشق است. اگر بخواهیم بگوییم عشق چیست، نمیتوانیم؛ چون بعضی از مفاهیم هستند که در قالب تعریف نمیگنجند و میتوانیم حوالی، حواشی یا تمثیل آن را بیان کنیم. عشق، مانند یک انسان است که در سرمای شدید قرار بگیرد و منبعی به نام گرما برایش هست و میتواند به او حیات دهد؛ چنین حسی را در او به وجود میآورد. آدمی که در سرما هست و چیزی به او گرما میدهد، حس بسیار نوازندهای دارد. در وادی چهاردهم، عشق را تجزیه کردیم. عشق بر سه پایه استوار است: ۱- سایه، ۲- حس، ۳- جاذبه. در کل عشق خاص و عشق عام داریم. عشق در کل هستی وجود دارد و فقط شامل انسان نمیشود.
در سایه باید چیزی وجود داشته باشد تا شما بتوانید عاشق شوید یا در صور آشکار و یا در صور پنهان. وقتی چیزی وجود داشت، ۲ خاصیت دارد: یکی خاصیت گیرندگی و یک خاصیت فرستندگی. خاصیت گیرندگی، یعنی امواج را دریافت میکند، مانند گل که نور خورشید، آب و غذا را دریافت میکند؛ جاذبه دارد، قشنگی دارد، رنگ و برگ دارد و بوی معطر میدهد. پس هر چیزی که سایه هست، وجود دارد؛ ولی کاری که انسانهای امروزی انجام میدهند، فقط به سایه توجه میکنند؛ نه به حس و نه به جاذبه توجهی ندارند. همه روی این زوم کردهاند که اعمال جراحی روی خود انجام دهند و فقط سایه را درست کنند و کاری به حس و جاذبه ندارند. کسی که دارای حس نفرت، بدبینی، تهمت و افتراء است، چه حسی را به دیگران میدهد و پیامآور چیست؟ این موجود حس را خفه میکند و از بین میبرد و همیشه طلبکار است و همینطور دریافتش همه مسائل منفی است.
دریافت ما خیلی مهم است که چه چیزی را دریافت میکنیم. فردی که راستگو و خیرخواه باشد، صادق است و خوبی انسانها را میخواهد، قدرشناس است و ارزش زحمت را میداند و چقدر قشنگ همهچیز را میبخشد، بدون اینکه انتظار دریافت داشته باشد؛ همچنین دریافت او همیشه مثبت است. چه عاشق باشی و چه معشوق، حس و جاذبه نقش بسیار سازندهای دارند؛ البته سایه هم خیلی مهم است. وقتی کسی از عشق برخوردار باشد، در فردوس قرار دارد. کسی که عشق عام داشته باشد، عشق خاص هم دارد، همه را دوست دارد و به همه عشق میورزد و این کار، سختی دارد. همانگونه که ما خداوند را نمیشناسیم ولی صفات او را میدانیم، همان نیرویی که مسلط بر این هستی است و نظامدهنده است و آفریننده این هستی است را خداوند میگوییم. جهانهای متعددی داریم و همین کره زمین نیست که در جسمیت وجود دارد. وقتی کاری را میخواهیم انجام دهیم، میگوییم از نظر علمی؛ ولی علم اگر علم باشد پاسخگوی سؤالات است.
بعضیها میگویند این روش درمان علمی نیست، این روشی که شخص را به درمان قطعی میرساند، روشی که یک تریاکی را درمان میکند و بعد در کلینیک وارد میشود و شربت تریاک میریزد و وسوسه نمیشود، این علم نیست. پس گاهی اوقات علم هم میشود وسیله؛ گاهی دین وسیله میشود، ابزاری در دست کشیش یا هرکس که طبق مسئله دینی این غلط است و همین قضیه را در علم داریم. آبروی علم به عمل آن است و جهان در حرکت است و خود، زایشی را پیدا میکند و انجام میدهد. آنقدر عشق بزرگ است که هزاران سال ما به دنبال هم میآییم و دشواریها را متحمل میشویم تا ذرهای از اقیانوس الهی را به دیگران برسانیم. اگر انسان در صراط مستقیم باشد و در راه درست حرکت کند، لحظهبهلحظه قدمهایش به گلستان تبدیل میشود و بهشت را تا جان در بدن دارد میبیند، یعنی در همین زمین در صلح و آرامش قرار میگیرد. دیگر برای او ظلمت، تاریکی و سیاهی بیمعنا میشود و هر لحظه به آنچه میبیند سجده میکند و شاکر آفریننده عشق (خداوند) میشود. هرچه عشق ببخشد، زیاد میشود و آنگاه خواهد دید در ژرفای محبت غوطهور بودن، یعنی رسیدن به حق.
منبع: سیدی «عشق»
رابط خبری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر ناهید (لژیون دوازدهم)
نویسنده: همسفر شهزاد رهجوی راهنما همسفر ناهید (لژیون دوازدهم)
عکاس: همسفر زکیه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون هفتم)
ویرایش و ارسال: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون دهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی وحید
- تعداد بازدید از این مطلب :
142