جلسه اول از دوره پنجم جلسات لژیون سردار همسفران نمایندگی زاگرس با استادی راهنما همسفر زهرا و نگهبانی راهنما همسفر سمیه و دبیری راهنما همسفر زینب با دستور جلسه «صورت مسئله اعتیاد» در تاریخ ۷ مهرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۴:۴۵ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
خدا را شکر میکنم که یک بار دیگر در کنگره۶۰ حضور دارم تا بتوانم از آموزشهای کنگره استفاده نمایم. و سپاسگزارم از همسفر نرگس که اجازه دادند من در کنارشان باشم، خدمت کنم. امیدوارم که تکتک شما بتوانید این جایگاه را تجربه نمایید. سال تحصیلی جدید کنگره۶۰ را که ما هم از اول مهر همان طور که همه عزیزان میدانند سال تحصیلی ما آغاز میشود، تبریک میگویم. دستور جلسات سالیانه داده میشود و چیزی که شروع کننده این دستور جلسات و شروع کننده سال تحصیلی ما است، دستور جلسه «صورت مسئله اعتیاد» است.
هر فردی که وارد کنگره۶۰ میشود؛ باید علم کنگره را به خوبی یاد بگیرد. مهم نیست که سفر اولی، سفر دومی، راهنما هستید، هیچ فرقی نمیکند که در چه جایگاهی قرار دارید، بعد از سه جلسه مشاوره شدن وقتی بیرون از کنگره میروید؛ باید هر کسی هر سوالی در این زمینه در مورد کنگره۶۰ از شما دارد؛ باید به خوبی و مسلط پاسخ گوی این قضیه باشید. در کتاب ۱۴ مقاله، ۳مقاله اول بسیار بسیار مهم است که من وقتی به کنگره۶۰ میروم قرار است چه اتفاقی بیفتد؟ من با آگاهی باید در کنگره حضور داشته باشم، بعد هم که بیرون از کنگره از من سوالی میکنند؛ باید پاسخگوی تمام سوالات در ذهن افرادی که بیرون از کنگره۶۰ هستند و آگاهی ندارند باشم.
پس اولین قدم این که من اعتیاد را به صورت یک علم یاد بگیرم و بیرون از کنگره چنین چیزی نیست. در پیام هر وقت که خوانده میشود من ناخودآگاه بغض میکنم چه زنان و مردان جوانان و پیرانی که در اثر اعتیاد جان خود را از دست دادند، اول این که راه را پیدا نکردند و دوم این که مکانهایی که بروند و به درمان برسند، تبدیل به خاکستر و نابود شدند. یک زمانی آنقدر در کنگره غرق میشویم و حضور داریم که انگار همه چیز برای ما عادی میشود که فکر میکنیم، خیلی راحت به کنگره میآیند و درمان میشوند و بیرون هیچ خبری نیست؛ ولی این دستور جلسه به من میگوید که این همه انسان که به بیراهه رفتند به خاطر این است که اصلا نمیدانستند اعتیاد چیست؟ این توسط جناب مهندس پاسخ داده شد و کشف شد و امروز در اختیار ما قرار داده شد و ما توانستیم به راحتی به درمان برسیم.
شاید قبل از این میگفتند کسی که مواد مصرف میکند، میتواند ترک کند اگر اراده داری، من را دوست داری، اگر زندگیت را دوست داری، مردی …. ترک کن و دیگر مصرف نکن. خیلیها هم این کار را انجام دادند و به بیراهه رفتند و چه بلاهایی که به سرشان نیامد.
در چهارده مقاله میخوانیم که یک سری علایم وجود دارند که صور آشکار است. پرش پا، درد استخوان، سیم کشی، آبریزش بینی دارند، یک زمانی میگذرد این علائم کمکم کمتر میشود، میروند آزمایش میدهند که آزمایش منفی است و شخص دیگر معتاد و مصرفکننده نیست، بعد یک سری علائم دیگری خودش را نشان میدهد، بیخوابی، مشکلات زناشویی، افسرده میشود و با این تصور که حالا چکار کنیم؟ یه عدهای گفتن یک سری داروهای خوابآور، قرص ضد افسردگی میدهیم، ببریم پیش روانشناس، مشاوره تا بتوانیم کمکش کنیم و تا کی این قضیه ادامه دارد؟ الان در کنگره میبینیم که خیلی از افراد که شاید ده، پنج سال مواد مصرف کردهاند و به واسطه حال خرابی که داشتن درمانشان را شروع کردند، به نتیجه نرسیدند.
گروهی گفتن که اعتیاد سم است، مواد سمی که وارد بدن شده است و باید آن سم را خارج کنیم، برای اینکه هیچ تعریفی از اعتیاد نداشتن و اصلا اعتیاد را نشناختند. درکنگره۶۰ صورت مسئله اعتیاد مشخص شد آشنا شدیم و متوجه شدیم که کارخانههای در بدن وجود دارد که مواد ترشح میکنند که این مواد کمک میکنند که انسانی متعادل باشیم، خواب متعادل، به موقع بخندم، به موقع گریه کنم و تمام حرکات از کوچکترین اتفاقاتی که برای ما میافتد تا بزرگترین اتفاقات تحت تاثیر این مواد میباشد. موادی که در درون ما ترشح میشود، فردی که مواد مصرف میکند این مواد را از بیرون وارد بدن میکند و باعث میشود این موادی که در درون بدن بوده است را ترشح نکند. شخصی که وارد کنگره شد کمکش کردیم کمکم آن مواد گرفته شد و با داروی OT تا سیستم ایکس دوباره راه اندازی شود، پس روش DST همراه با داروی OT است.
صورت مسئله اعتیاد و تعریف اعتیاد چی شد؟ جایگزین مواد خارجی به جای مواد داخلی بدن است. برای درمان، سه مثلث جسم، روان، جهانبینی بود که این سه ضلع باید با همدیگر رشد کنند تا فرد به تعادل برسد. گاهی اوقات مسافری وارد کنگره میشود خوب سفر میکند؛ ولی خدمت نمیگیرد و بعد هم کنگره را رها میکند و میرود، واقعا آدم متعادلی نیست چرا؟ چون نیاز که آن ضلع جهانبینی هم در کنارش رشد کند. تکتک ما اگه فرزندی داریم اگر حال خوبی داریم سفر اول هستیم من برای خودم میگویم وقتی سفر اول بودیم مسافرم نزدیک ۷ ماه به کنگره۶۰ نیامد، تخریب بسیار بالایی داشت، باز هم من خوشحال بودم؛ چون نوری در زندگی من بود که میدانستم دیر یا زود اتفاق میافتد.
من که مسافرم درمان میشود، نباید فراموش کنیم و همیشه باید شکرگزار باشیم. انسانهایی که شکرگزاری نمیکنند و یادشان میرود که قدردانی کنند، دچار کفر میشوند وقتی که کفر اتفاق بیفتد، تمام حسهای انسان بسته میشود، دیگر هیچ چیزی را دریافت نمیکند. زمانی که وارد سفر دوم میشوند مدام به عقب برمیگردند، همان آدم طلبکار از دیگران توقع دارد، چه بسا در سفر دوم این اتفاق بیشتر برای او میافتد، شاید خیلی از مطالب را خیلی خوب بتوانیم بفهمیم و صحبت کنیم. آقای امین میفرمایند: «چه زمان این علم فایده دارد و به درد میخورد و به نتیجه میرسیم، وقتی که برای تو در دل، قلبت، روانت جاری شود و در عمل بتوانی آن چیزهای که یاد گرفتی را عملی کنی و لذت ببری.
چند وقت که کار ساختمان متوقف شده است، هیچ کدام به فکر این نیستیم هر کسی کلاه خودش را قاضی کند، خودم را میگویم چند نفر از ما میرویم سر میزنیم، چند نفر پیگیر شدیم. دلیل کار نکردن ساختمان چه چیز است؟ یه زمانی یادمان میرود همیشه دنبال بهانه هستیم، اگر همسفری یا مسافری که میتواند واقعاً بخشی از این هزینهها را پرداخت کند که انشالله بتوانیم امسال گلریزان را که بسیار مهم است در ساختمان برگزار کنیم. امیدوارم که قدر این جای که هستیم را بدانیم، قدر این رهایی را بدانیم. فکر نکنیم که مسافرمان رها شده دیگر تمام شد، معلوم نیست که چه اتفاقی بیفتد. شاید یه طوری شود که من خیلی راحت نتوانم به کنگره۶۰ بیایم، یا مسافرم دیگر به کنگره نیاید. من به این فکر میکنم که قرار است، ساختمان ساخته شود که همیشه همشهریها، اطرافیان من بیایند در این ساختمان و به درمان برسند. به نظر من وقتی اینها را فراموش کنیم، کفراست.
اگر امروز من این جا هستم و این شرایط برای من فراهم شده است که در کنگره۶۰ باشم، دورترین مسیرها یک ساعت است، اصفهان، تهران همین طور باید یک ساعت را طی کنند تا به یک شعبه بروند امیدوارم که قدر این مکان را که داریم، بدانیم. باید آنقدر ذوق و شوق داشته باشیم که بتوانیم آن ذوق و شوق را انتقال دهیم، قرار نیست که فقط آموزش باشد. سیدی «عشق» آقای مهندس هم خیلی زیباست، آنقدر دیگران را دوست داشته باشم، اول این که عاشق خودم باشم، دیگران را دوست داشته باشم و حاضر باشم آن چیزی که خودم لذتش را بردم بتوانم به دیگران هم انتقال دهم، حال خوب را برای دیگران هم بخواهیم.
آقای امین میفرمایند: «چه زمانی من به آن جهانبینی میرسم؟ وقتی که از پیشرفت دیگران خوشحال شوید و از غم آنها ناراحت شوید». امیدوارم که آنقدر آن صور و اشتیاق اول در درون خودم زیاد باشد و بعد بتوانم به عنوان عضوی از لژیون سردار آن را با کلامم و با حسم به دیگران هم انتقال دهم. منتظر گلریزان هم نباشید، امیدوارم بتوانیم از الان واریزیها را داشته باشیم و اگر کسی میخواهد حامی شود، حتما با مسافرهای خود در میان بگذارید. انشاالله که ساختمان را به یک جایی برسانند که خیلی زود به ساختمان خودمان برویم و حضور داشته باشیم و لذت ببریم.

عکس: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر نرگس (عضو لژیون سردار)
تایپیست: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر زهره(عضو لژیون سردار) وهمسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر سمیه(عضو لژیون سردار)
ویراستاری و ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی زاگرس
- تعداد بازدید از این مطلب :
113