سلام دوستان مرتضی هستم مسافر، صورت مسئله اعتیاد؛ مثل آب خوردن برای من حل شد با عمل به روش دی اس تی، صبوری، فرمانبرداری واجرای آموزشهای کنگره.
کنگره ۶۰، هدفی بالاتر و والاتر از درمان مواد دارد و آن به تعادل در آوردن و به آرامش رساندن افراد، برای بهتر و در مسالمت زیستن می باشد؛ که با راهکارها و آموزشهایی که میدهد موفق عمل کرده است. بیشترین ایراد و یا تخریب در صور پنهان من بود؛ که رفتار و کردار من را تحت شعاع قرار داده بود و بر زندگی من سایه انداخته بود. برای حل این موضوع آموزشهایی که با کمک، راهنمای خودم میدیدم؛ این مسئله را توانستم تا حدودی برای خود حل کنم. مشکلی که من داشتم؛ ناامیدی، سردرگمی و ترس از آینده بود که همیشه از خداوند سوال داشتم؛ که این چه وضعیتی است که در آن قرار دارم ، چرا مرا خلق کردی! آورده ای مکافات ببینم و آخرش چیزی باشد یا نباشد اگر هست؛ الان باید ببینم و حس یا لمس کنم. اتفاقاتی که در مسائل مادی و جایگاه اجتماعی برایم میافتاد را از سر شانس و یا بدشانسی میدانستم، که غالباً خود را بدشانس میپنداشتم البته خدا را قبول داشتم ولی سردرگم بودم که آیا عادل هست! برابری، عدالت و مساواتی که میگوید کجای کارش قرار دارد و به جوابی نمیرسیدم و جای این خلا را با مواد میخواستم پر کنم و یا شاید تصور میکردم که تسکینی باشد بر آلام من و نمیدانستم که دارم صورت مسئله را پاک میکنم. ولی با ورود به کنگره و عمل کردن به آموزشها و فهمیدن و درک اینکه امروزِ من، نتیجه خواست و تقدیر من بوده و فرمان این هست؛ که من در این مکان با این موقعیت و جایگاه با این همسفرانی که هستم باشم، صورت مسئله برای من حل شد. هرچند باز از آنجایی که کار و راه درازی پیش رو دارم احتیاج به آموزش، عمل به آن و استمرار در این امر میباشد. موردی اتفاق افتاده بود که یکی دو هفتهای مرا درگیر خود کرده بود و من را از تعادل خارج میکرد و باعث تحلیل انرژی در من میشد و به دنبال آن عصبانیت و پرخاشگری را به همراه داشت تا اینکه سیدی هرس را مجدد گوش کردم و دیدم دقیقاً از جایی که زخمی شدم و یا نقطه ضعف نشان میدهم از همان جا نیروی منفی پیوند خود را قویتر میکند در ادامه میتواند این را گسترش دهد و این مسئله نیز با آموزشهای کنگره و مهمترین نکته، عمل به آموخته ها مرتفع شد.
نتیجه؛ قبول اینکه من خودم در انتخاب جایگاهم دخیل بودهام و فرمان الهی به صلاح من می باشد، میتواند مسئله را برای من حل بنماید و باور اینکه نیروهای خفتهای در درون دارم که با کمک آموزش و عمل کردن به آنها و کاستن از ضد ارزشها به روش تدریجی و مهمترازهر چیزی، باور وجود خداوند که بر همه امور نظارهگر است و برای زندگی هیچ یک از ما تاس نینداخته که اتفاقی و شانسی در این موقعیتها باشیم، میتواند برای حل صورت خیلی از مسائل به کار گرفته شود و انگیزه درست زندگی کردن را دو چندان نموده و به دنبال آن به آرامش برسیم که از هر نعمت مادی ارزشمندتر است.
به قلم: مسافر مرتضی (لژیون سوم)
تنظیم و ارسال: مسافر محمدرضا (لژیون هشتم) نگهبان سایت باباطاهر همدان
- تعداد بازدید از این مطلب :
133