تمام مسئله جهانبینی و آموزشها فقط برای این است که ما درست زندگی کنیم و از زندگی برخوردار باشیم. ما تصور میکنیم خیلی چیزها را بلد هستیم و میخواهیم دنبال چیزهایی بگردیم تا آنچه بلدیم به کار ببریم. اما آیا میتوانیم خودمان عمل کنیم؟ و آیا میتوانیم در راه بهروزی دیگران از خودمان مایه بگذاریم؟
همه اینها برای این است که ما از زندگی بهرهمند شویم و به روزنه موجودیت نزدیک شویم؛ یعنی مسیرمان درست باشد. اگر از مسیر دور شویم، عمل نمیکند. پس باید تفکرمان را به کار بگیریم.
ما باید ببینیم چه کنیم که در فردوس قرار بگیریم؛ چون بهشت جاری است، هم در این دنیا و هم در دنیای دیگر. همه آموزشها برای این است که ما در زندگی آگاه باشیم. مهم نیست چه داریم یا چه نداریم؛ مهم این است که چگونه با موضوعات برخورد کنیم؛ آن هم به صورت کاربردی و عملی.
ما همیشه با هم در دو مکان مختلف هستیم، اما چون میخواهیم از تاریکیها، بدبختیها و بیچارگیهای اعتیاد خارج شویم، به سمت روشنایی و زندگی سالم حرکت میکنیم تا از قافله عقب نمانیم. این مسیر، تنها در سیستم کنگره ۶۰ امکانپذیر است.
انسان برای رسیدن به خواستهها باید سختیها را بپذیرد؛ مثل کویر، دریا یا سرمای سوزان. بدون عبور از سختیها، رسیدن به نتیجه ممکن نیست. باید تلاش کرد تا به مراحل لازم رسید. همه اینها برای جبران نیرویی است که از دست دادهایم. هم مصرفکنندگان و هم همسفران یا کسانی که به دلیل ناآگاهی خیلی از مسائل را نمیدانند، اگر آگاه شوند، میتوانند نیروی از دست رفته را بازگردانند.
در طب و فیزیولوژی هم بسیاری از مسائل ناشناخته است. ما طبیب بیماران داریم، اما طبیب انسانهای سالم را نداریم و همین باعث میشود نیروها از بین برود. پس انسان باید آگاه باشد تا وقت خود را از دست ندهد.
استاد امین میفرمایند: انرژی مثل پول است؛ وقتی بیهوده مصرف شود، مثل این است که پول خود را بیرون میریزیم. بنابراین باید نیروی از دست رفته را جبران کنیم. با خواست خداوند باید همچون نخل، استوار و مقاوم بایستیم تا توانایی، قدرت، تفکر و عمل خود را بشناسیم. چون بالاتر از سیاهی رنگی نیست، همیشه باید پایان مسئله را در نظر داشته باشیم.
ترس، تفکر را میبلعد؛ و تفکر خوردهشده مانند غذای مانده و مسموم است که انسان را از پا درمیآورد. پس هرگاه مشکلی پیش میآید باید در مقابل آن بایستیم، دربارهاش فکر کنیم، همه جوانب را بسنجیم و یک راه منطقی بیابیم. با آموزشهای مکرر میتوانیم راه درست خود را پیدا کنیم.
جسم وسیلهای است همچون ماشین که در اختیار ما قرار داده شده تا بتوانیم در کره زمین، در دنیای ماده زندگی کنیم. روح بهتنهایی نمیتواند با ماده ارتباط برقرار کند، به همین دلیل جسم در اختیار نفس یا روح قرار میگیرد.
روح و جسم مانند دو وسیله شبیه به هماند؛ مثل دو ماشین یکسان که رانندگانشان با هم فرق دارند. جسم میتواند با شما نسبت خونی داشته باشد؛ مثل دایی، عمه یا خواهر. اما روح همان نفس است و نسبتی با جسم ندارد. در حقیقت، روح و جسم وسیلهاند و خویشاوندی آنها ظاهری است.
«خویشتن» یعنی «خویش + تن»؛ همان نفس یا روح. «خویشِ خویشتن» یعنی کسی که بین روح، نفس و تن ارتباط برقرار کرده باشد. این همان روح مشترک است که به یاری انسان میآید، حتی اگر هیچ ارتباط جسمی یا خونی با او نداشته باشد. در هر جهان، خویشانی داریم که از نظر جسمی نسبتی با ما ندارند، اما از نظر روحی همراه ما هستند. به مجموع این روحها «ید واحد» گفته میشود؛ نیروهایی که بدون چشمداشت، در مسیر قدرت مطلق و ارزشها حرکت میکنند تا انسانها را از درد و رنج بیرون بیاورند.
همه چیز با خواست و تقدیر پیش میرود و این تقدیر تنها با فرمان الهی محقق میشود. «تقدیر» از «قدر» میآید، یعنی اندازه. زمانی که فرمان الهی صادر شود، خواست و تقدیر نیز به انجام میرسد. پس هر کاری که میخواهیم انجام دهیم، نیازمند مجوز الهی است.
نویسنده: همسفر فاطمه.س رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون دوم)
ویرایش و ارسال: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر مهدیه (لژیون اول )
همسفران نمایندگی زاهدان
- تعداد بازدید از این مطلب :
93