تاریک‌ترین تاریکی‌ها اعتیاد است

جلسه سیزدهم از دوره پنجاه‌وهفتم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی سلمان‌ فارسی اصفهان به استادی راهنمای محترم همسفر مرضیه، نگهبانی همسفر اکرم و دبیری همسفر حدیث با دستور‌جلسه "صورت مسئله اعتیاد" روز دوشنبه ۷ شهریورماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آ‌‌غاز به کار کرد.

سخنان استاد:

خداراشاکر و سپاسگزارم که به من اجازه داد تا خدمت کنم، از ایجنت، مرزبانان و نگهبان جلسه کمال تشکر را دارم و در اصل از بنیان و ریشه آقای مهندس و خانواده محترم ایشان کمال تشکر را دارم که باعث شدند ما چنین جایگاهی را لمس کنیم و به حال خوش برسیم، دستورجلسه امروز صورت‌مسئله اعتیاد است. زندگی‌ ما به دو بخش تقسیم می‌شود عزیزانی که چندسال در کنگره حضور دارند می‌دانند که ما زندگی قبل و بعد از کنگره داشتیم.

مسافر من بالغ بر بیست و چند سال مصرف‌کننده بود هر مکانی می‌رفتیم به ما می‌گفتند که فرد معتاد باید ترک کند و هیچ راهی ندارد "لبی که گشت به بافور شسته می‌شود با کافور" یا اینکه اراده، غیرت ندارد می‌گفتند در خانه آن‌ها را زندانی کنید یا در فیلم‌ها می‌دیدیم مصرف‌کننده‌ها را به تخت می‌بستند، آب درمانی و ابوالفضل درمانی، طب سنتی، طب سوزنی و هزاران راه دیگر و سقوط آزاد که چه عواقب و صدماتی برای کسانی که قطع ناگهانی مصرف داشتند اتفاق افتاد.

بسیاری بر اثر قطع ناگهانی نابود شدند یا این‌که حالت طب‌سنتی و تریاک را با مصرف آن‌ها قاطی می‌کردند به همان نسبت آب اضافه می‌کردند تا اینکه آب خالص بشود و در آخر هم کمپ‌ها و Njo و کلینیک‌ها که درمان نداشت و به اصطلاح آن‌ها ترک بود و در آخر همگی حال آشفته داشتند؛ زمانی‌که من وارد کنگره شدم راهنمای تازه‌واردین نبود که به این خوبی از جلسه اول مسئله را برای ما باز کنند که اعتیاد چیست؟

ما با یک سفر دومی مشاوره می‌شدیم به مرور زمان متوجه شدیم اعتیاد یک بیماری است نه خصوصیت اخلاقی که ما آن را ترک کنیم، ما خصوصیت‌ اخلاقی را می‌توانیم ترک کنیم؛ اما اعتیاد باید درمان شود طرف الفاظ زشت بیان می‌کند یا دست بزن دارد سعی می‌کند که به مرور زمان آن را انجام ندهد؛ اما بیماری اعتیاد بیماری افکار و اندیشه است؛ زمانی‌که وارد کنگره می‌شویم متوجه می‌شویم همین اعلام سفرها چه تاثیری در تغییر حال تازه‌وارد دارد و به او امید می‌دهد.

در کتاب چهارده‌مقاله آقای مهندس می‌فرمایند: که اعتیاد ازدواج انسان با مواد مخدر است و فردی که اعتیاد پیدا می‌کند با مصرف مواد به فرد مصرف‌کننده مسافر اتلاق می‌شود. روح خداوند در درون ما دمیده شده و ما از بالا به پایین آمدیم یعنی از روشنایی‌ها به سمت تاریکی‌ها، تا در زمین آموزش و آگاهی بگیریم و دوباره به بالا برگردیم که باعث شده ما گاهاً از جهل و ناآگاهی به طرف اعتیاد برویم که تاریک‌ترین ضدارزش حساب می‌شود.

ما می‌دانیم به قول آقای مهندس تاریک‌ترین تاریکی‌ها همان بیماری اعتیاد است و مسافر از نور به سمت تاریکی حرکت کرده و اکنون اگر در سی‌دی یین و یانگ می‌گویند: ما صورت خود را برگردانیم به طرف نور، به منبع نور به راحتی می‌توانیم به آموزش و اطلاعاتی دست پیدا کنیم.

در جایی دیگر آقای مهندس فرمودند: اعتیاد مسمومیت نیست جایگزینی است، چرا مسمومیت نیست؟ زیرا سمی وارد بدن مصرف‌کننده نشده است؛ بلکه با مصرف مواد سیستم‌ایکس خود را از تعادل خارج کرده و بر اثر این‌ به مرور زمان سیستم مخدرهای طبیعی از کار افتاده و جایگزین آن موادمخدر شده است. چه جایی سم محسوب می‌شود؟ جایی که منِ همسفر یا کسی که مصرفی نداشته به یکباره مقداری مواد تزریق می‌کند یا می‌خورد که باعث مسمومیت او می‌شود که چندسال پیش این اتفاق برای من افتاد که بر اثر کمر درد شدید دکتر آمپول ترامادول تجویز کرد که حالت بیهوشی به من دست داد.

از آقای مهندس واقعا سپاسگزارم ایشان با تجربه هفده ساله خود در مورد اعتیاد، علم، آگاهی و تزکیه و پالایشی که انجام دادند، راه را برای ما انسان‌ها باز کردند و باعث شدند ما به حال خوش برسیم، در کتاب چهارده مقاله شناخت انسان به دو دسته تقسیم می‌شود؛ شناخت مواد‌مخدر، سیستم‌ایکس، دسته‌بندی مصرف‌کنندگان و مثلث درمان که شامل؛ جسم، روان و جهان‌بینی است مسافران ما به راحتی به درمان می‌رسند.

با مصرف OT جسم و روان آن‌ها و با جهان‌بینی و آمدن به کلاس‌ها، مطالعه کردن کتب، شرکت در لژیون‌ها و نوشتن سی‌دی‌ها بسیار زودتر از ما همسفرها به رهایی و سلامت می‌رسند چرا من همسفر کنار یک مصرف‌کننده قرار گرفتم؛ زیرا آن‌ها فقط تاریکی اعتیاد را داشتند؛ اما تاریکی‌های منِ همسفر با تاریکی مسافرم برابری داشت، ضدارزش‌های من به قدری است که موازی یک مصرف‌کننده قرار گرفتم تا تمام وجود من هم در تاریکی فرو برود، در آوای کنگره می‌خوانیم برپا خیز ای انسان.

  در سی‌دی درمان فقط مربوط به مصرف کننده نیست می‌گویند: که از جا بلند شو و حرکت کن با فرصت و اذنی که به من داده شده و راهی که برای من باز شده، حرکت کنم، قوانین و حرمت‌ها را رعایت کنم تا به حال خوش برسم و در کنار مسافر خود یک زندگی خوبی را داشته باشیم و جهان‌بینی این است که ما علم درست زندگی کردن و خوب زندگی کردن را داشته باشیم و تغییر نگرش در ما به وجود بیاید امیدوارم با علم و آگاهی که در ما به وجود می‌آید تمام زشتی‌ها به زیبایی‌ها و تمام حال بدی‌ها به حال خوب تبدیل شود.

اهداء تقدیرنامه‌ به اعضاء لژیون سردار

مرزبانان کشیک: همسفر مهدیه و مسافر منوچهر
تایپیست: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر نرگس (لژیون بیست‌وششم)
عکاس: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون یازدهم)
ویرایش و ارسال: همسفر آرزو رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون یازدهم)
همسفران نمایندگی سلمان فارسی اصفهان