از قلم است که گامهای بلندش در سراسر گیتی، روان و جاری میشود؛ گویی جویها به هم میپیوندند تا رودهای خروشان را تشکیل دهند و آن محتوا را به همه انسانها برسانند. اینها مجموعهای هستند که اهداف و خواستهای بشری را شکل میدهند و از تصوّر به تصویر و از تصویر به بنای حقیقت میرسانند و آن بنا، ساختاری است که نادانان در پی ویرانی آن بوده و هستند و دانایان در پی بنای آن؛ ولی همیشه پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری بوده و هست و خواهد بود و اکنون سرآغاز خط دیگری است.امروز از کسانی تجلیل میکنیم که با عشق، تعهد و دانایی چراغ راه بسیاری از ما، در مسیر پرفراز و نشیب رهایی بودهاند. راهنمای عزیز، شما نه تنها با کلام؛ بلکه با عمل، الگوی صبر و استقامت بودهاید. شما گنجینههای زنده دانش و تجربهاید که ثمره آن حیات، دوباره انسانهای بسیاری در این وادی مقدس بودهاید. راهنما همسفر فاطمه، راهنمای خیلی قوی هستند؛ اکثر رهجوهایشان موفق شدند و ۸ رهجوی ایشان به درجه راهنمایی رسیدهاند. این هفته مراسم تجلیلشان است و حالا ایشان ایجنت شعبه دیگری هستند. امیدوارم تجربه و مسیر موفقیتشان برای همه مفید باشد و از فرصت استفاده کردیم با راهنما همسفر فاطمه گفتوگویی را ترتیب دادهایم که توجه شما را به آن جلب میکنیم. همسفر فاطمه به همراه مسافرشان، مسافر حمید با آنتیایکس تریاک وارد کنگره شدند و به مدت ۱۰ ماه و ۱۷ روز با روش DST و داروی OT به راهنمایی مسافر مصطفی و همسفر شهره سفر کردهاند و اکنون ۵ سال و ۶ ماه است که آزاد و رها هستند. ایشان در جایگاه خدمتی: مسئول حضور و غیاب، دبیری، نگهبانی، لژیون سردار، ورزشبانی، راهنمای تازهواردین، راهنمایی، دو دوره مسئول آزمون نمایندگی و در حال حاضر ایجنت نمایندگی صالحی۲ هستند.

لطفاً بفرمایید: چگونه با کنگره۶۰ آشنا شدید و کمی درباره سابقهتان در کنگره و تجربههای خدمتی که داشتید برای ما بگویید؟
اول از همه خدا را شکر میکنم که اجازه آشنایی با کنگره را به من همسفر داد و همینطور توفیق خدمت کردن و آشنایی با راهنمای عزیزم همسفر شهره. من از طریق یکی از آشنایان با این مکان مقدس آشنا شدم. کمکم وارد آموزشها شدم و توانستم در جایگاههای مختلفی خدمت کنم که در قسمت معرفی جایگاههای خدمتیام را اعلام کردم.
با توجه به دستور جلسه اين هفته؛ اگر رهجو صورت مسئله اعتیاد را بهدرستی درک نکند، چه موانعی در مسیر درمان او ایجاد میشود؟
خب، چیزی که مشخصه این است که، تازهوارد وقتی به کنگره میآید، اولین قدم مشاوره است. آنجا صورت مسئله اعتیاد برایش باز میشود و تا وقتی این موضوع را درست درک نکند؛ اصلاً سفرش شروع نمیشود یا اگر هم شروع شود درست پیش نمیرود. مثلاً همسفر ممکن است عجله کند یا غر بزند و این روی سفر مسافر اثر میگذارد. خود مسافر هم اگر درست متوجه نشود، فرمانبردار خوبی نمیشود و دستورات راهنما را درست انجام نمیدهد در نتیجه درمان خوبی هم نخواهد داشت. اصل پذیرش صورت مسئله این است که هم مسافر و هم همسفر بدانند کجای بدن تخریب شده و سیستم ایکس را بشناسند؛ باید صبور باشند و وقت بگذارند تا این سیستم دوباره راهاندازی شود.
شما در این مدتی که راهنما بودید، چه آموزشهایی در این مسیر دریافت کردهاید و وقتی رهجوهایتان به جایگاه راهنمایی رسیدند، چه احساسی داشتید؟
جایگاه راهنمایی پر از آموزش است. آموزش بین راهنما و رهجو مدام رد و بدل میشود. تکرار منابع و سیدیها در لژیون باعث میشود مطالب هم برای راهنما و هم رهجو بهتر جا بیفتد. خود راهنما هم باید سعی کند به حرفهایی که میزند عمل کند تا تأثیر بیشتری بگذارد؛ اما در مورد حسم، راستش یکی از بهترین لحظات زندگیام بود؛ وقتی دیدم رهجوهای خودم به جایگاه راهنمایی رسیدند؛ وقتی شال نارنجی گرفتند حس خیلی عمیق و خوشایندی داشتم؛ واقعاً آن لحظه به خودم گفتم همه زحمتهایم به ثمر نشسته است.
نقش آقای مهندس دژاکام، خانواده ایشان و برکات کنگره در زندگی شما چه بوده و چهطور مسیر رشد و خدمت شما را شکل داده است؟
من اول باید از آقای مهندس و خانوادهشان تشکر کنم؛ چون واقعاً زحمات و آموزشهای ایشان است که، باعث شده کنگره پا برجا باشد و من هم به واسطه همین آموزشها توانستم خدمت کنم. در مورد برکت هم باید بگویم هر جایگاهی برکت خودش را دارد. جایگاه راهنمایی برای من برکت خیلی بزرگ بوده؛ چون باعث شد آموزشها در زندگیام جاری باشد. این برکت فقط مالی نیست، بیشتر معنویست.
همانطور که میدانید تجلیل؛ یعنی یک شروع دوباره و فرصت لمس جایگاههای جدید. شما تجلیل میشوید و قرار است به شعبه دیگری بروید و در جایگاه ایجنت خدمت کنید، چه حسی دارید؟ این تغییر برایتان چه معنایی دارد؟
پایان هر نقطه، شروع خط جدیدی است. خدا را شاکرم که اجازه داد در جایگاه راهنمایی خدمت کنم، جایگاهی پر از عشق و آموزش در کنار رهجوهایی که مثل خانوادهام بودند؛ حال که مأموریتم تمام شده، نوبت شروع جدید رسیده است. امیدوارم در جایگاه ایجنتی هم بتوانم آموزشهای زیادی بگیرم و خدمت خوبی انجام بدهم.
استاد امین در سیدی «هرس» فرمودند: که برای رشد و نتیجه بهتر درخت باید هرس شود، به نظر شما هرس شاخهها در زندگی یعنی چه و چه کاربردی دارد؟
همانطور که درخت با هرس شاخههای اضافی میوه بهتری میدهد ما هم باید در زندگیمان شاخههای اضافی را هرس کنیم. این شاخههای اضافه همان ضدارزشها هستند؛ مثل دروغ گفتن، غیبت، تجسس یا حتی افکار منفی و تا وقتی این کارها را کنار نگذاریم، نمیتوانیم در مسیر تکامل درست حرکت کنیم؛ حتی وقتی آموزش میگیریم لازم است، کمکم این ضدارزشها را حذف کنیم تا بتوانیم به مسیر نور نزدیکتر بشویم.
چهطور توانستید رهجوها و راهنماها را پرورش بدهید و در این مسیر موفق بمانید؟
من فکر میکنم صاحب اصلی لژیون خداست؛ اگر در این مسیر از خدا کمک بخواهیم و نیتمان فقط خدمت به خلق باشد، خودش نیروهایش را میفرستد؛ وقتی راهنما حرمتها و قوانین کنگره را رعایت کند به رهجو هم منتقل میشود و رهجوها هم یاد میگیرند، درست خدمت کنند.
شما چه توصیهای به رهجوهایی دارید که راهنمایشان لژیون را تحویل میدهد؟ رهجوها معمولاً دچار نگرانی، تشویش و اضطراب میشوند و از جدایی میترسند. توصیه شما درباره تعویض راهنما و ترک راهنما از لژیون چیست؟
معمولاً وقتی راهنما خدمتش در لژیون تمام میشود، رهجوها دچار اضطراب میشوند و من همیشه گفتهام که شما رهجوهای کنگره هستید، نه رهجوهای من. من فقط یک مدت مأمور بودم آموزشها را منتقل کنم، الان مأموریتم تمام شده است و همه راهنماها از یک چشمه آب میخورند و هدفشان یکی است؛ پس با راهنمای جدید هم همان حس و ارتباط ایجاد میشود و پیوند محبت ما هم باقی میماند؛ چون در کنگره همیشه همدیگر را میبینیم و باید فرمانبردار راهنمای جدید باشید و او را بهترین راهنما بدانید تا آموزش و خدمتتان ادامه پیدا کند.

مسئول مصاحبه: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون هفتم)
طراح سوالات مصاحبه: همسفر معصومه(س) رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون ششم)
عکاس: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون نهم)
ویرایش و ارسال: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون دهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی پاکدشت
- تعداد بازدید از این مطلب :
830