English Version
This Site Is Available In English

تغییر از خود ما آغاز می‌شود

تغییر از خود ما آغاز می‌شود

سیزدهمین جلسه از دوره پنجاه و یکم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره ۶۰ نمایندگی البرز کرج به استادی راهنما همسفر مونا، نگهبانی همسفر کبری و دبیری همسفر صدیقه با دستور جلسه : «صورت‌مسئله اعتیاد » روز دوشنبه ۷ مهرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کارکرد.

 خلاصه سخنان استاد:

سپاسگزار خداوند متعال هستم که توفیق حضور من و مسافرم در این مکان مقدس و امن، یعنی کنگره ۶۰، صادر شد. پیش از صحبت‌هایم، تبریک ویژه‌ای دارم به تمام اعضای کنگره ۶۰ و به شعبه البرز، به‌ویژه عزیزانی که شنبه از دستان پُر از عشق آقای مهندس، شال خوش‌رنگ نارنجی را دریافت کردند. همچنین به راهنمایان تبریک می‌گویم. خداقوت، ان‌شاءالله مسیرتان پُر از نور و برکت الهی باشد و این توفیق نصیب کسانی شود که واقعاً خواستار خدمت صادقانه هستند.

برای صحبت در مورد دستور جلسه، می‌خواهم با مثالی از مسافرم شروع کنم، چون او دقیقاً مصداق بارز این دستور جلسه است. پیش از ورود به کنگره، مسافرم بارهاوبارها اقدام به ترک کرده بود. من هم باوجوداینکه هنوز ازدواج‌نکرده بودم، همیشه در این مسیر همراه او بودم: کمپ‌ها، NGO ها، بهزیستی و حتی سقوط آزاد…، اما هر بار پس از ترک، حالش بدتر از قبل بود. ما اصلاً معنی درمان را نمی‌دانستیم و تنها می‌گفتیم باید ترک کند. وقتی دوره‌های ۲۱ روزهٔ ترک را طی می‌کرد، من باور داشتم که درمان می‌شود، اما هر بار که برمی‌گشت، بی‌رمق‌تر و ناامیدتر از دفعه قبل بود؛ حتی انگیزه‌ای برای ادامهٔ زندگی و پذیرش مسئولیت‌هایش نداشت. همیشه علامت سؤال در ذهنم بود که چرا باوجود ترک، حال خوش ندارد و انرژی‌اش برنمی‌گردد؟ تا اینکه خداوند مسیر کنگره را سر راهمان قرارداد.

در اوایل سفر، هنوز پاسخ آن سؤال را نمی‌دانستم، اما با حضور در جلسات، گوش‌دادن به سی‌دی‌ها و صحبت‌های آقای مهندس و گوش‌به‌فرمان بودن در کنگره فهمیدم که مشکل در جسم است. سیستم فیزیولوژیکی بدن او، یعنی سیستم ایکس، به دلیل مصرف طولانی مواد مخدر تخریب شده بود. هورمون‌ها و مواد شبه افیونی طبیعی بدنش ازکارافتاده بود و جسمش منتظر دریافت این مواد از بیرون بود. اگر مواد نمی‌رسید، بی‌جان و بی‌حرکت بود و حتی با مصرف هم حال خوشی نداشت. وقتی مصرف ناگهان قطع می‌شود، جسم شوک شدیدی دریافت می‌کند. اما به لطف کشف روش درمانی آقای مهندس و با استفاده از شربت OT، همراه با گوش‌به‌فرمان بودن، نوشتن سی‌دی‌ها، حضور منظم در جلسات و پارک، به‌مرور جسم بازسازی شد و مواد طبیعی بدن دوباره شروع به ترشح کرد.

اگر مواد یک‌باره قطع شود، هم جسم و هم‌روان آسیب می‌بینند و فرد دچار افسردگی، ناامیدی و مشکلات متعدد می‌شود. در کنگره، هم جسم و هم‌روان به‌مرور ترمیم می‌شوند و دیدگاه فرد نسبت به زندگی تغییر می‌کند. من این تغییر را در مسافرم دیدم: آرام، آرام جسمش بازسازی شد، روانش بهتر شد و دیدگاهش نسبت به زندگی تغییر کرد.  مسافرم کسی بود که پیش‌تر با هر مشکل کوچکی سراغ مواد می‌رفت و بعد پشیمان می‌شد. اما در کنگره یاد گرفت که برای مشکلات راه‌حل پیدا کند، مشورت بگیرد و در نهایت خودش تصمیم بگیرد. حتی اگر راه‌حلی نباشد، حالا می‌تواند خودش راهی بسازد و مسیر زندگی‌اش را ادامه دهد.  من همسفر اگرچه مصرف‌کننده نبودم؛ اما خودم تخریب زیادی داشتم. قبل از کنگره فکر می‌کردم بهترینم و همه مشکلات از مسافرم است.

بارها به او گفته بودم: «همه چیزداری اما آدم بی‌اراده و بی‌لیاقتی هستی و قدر چیزهایی که داری را نمی‌دانی.» اما نمی‌دانستم با این حرف‌ها به او آسیب می‌زنم و خودم هم دانایی لازم را نداشتم. در کنگره آموختم که باید به‌جای قضاوت، به فرد مصرف‌کننده به چشم انسانی ببینیم که نیازمند درمان جسم، روان و جهان‌بینی است. امروز می‌دانم چرا آقای مهندس مثلث درمان را معرفی کردند. من هم به‌عنوان همسفر باید در مسیر دانایی و تغییر حرکت کنم تابه‌حال خوش برسم. قدردان آقای مهندس هستم که با تجربهٔ شخصی خود، راه درمان را پیدا کردند و صورت‌مسئله اعتیاد را روشن ساختند. سپاسگزارم از آموزش‌های ایشان، از خانوادهٔ محترمشان، از راهنمایان و خدمتگزاران کنگره ۶۰ که این مسیر را برای ما هموار کردند.

امیدوارم بتوانم این آگاهی را به زندگی خود و نسل‌های بعد منتقل کنم. از راهنمای خود همسفر فریبا نیز سپاسگزارم که با عشق و محبت بی‌دریغ آموزش دادند و به من کمک کردند تا امروز بتوانم مسافرم را درک کنم و مانند دو دوست، پس از سال‌ها مشکلات را با هم حل کنیم. این برای من بسیار ارزشمند است. قدر این جایگاه و این صندلی را که به ما داده شده است می‌دانم و از خداوند برای همهٔ عزیزان کنگره طلب خیروبرکت دارم.

در ادامه اجرای وادی هشتم توسط همسفر زهرا رهجو راهنما همسفر سعیده

اعلام رهایی تغذیه سالم راهنما همسفر فریده رهجو همسفر مهلین 

مرزبان کشیک: همسفر شبنم و مسافر علی
تایپیست: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون هشتم)
عکاس: همسفر بیتا رهجوی راهنما همسفر کبری (لژیون سوم)
ویراستاری و ارسال: همسفر مونا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی البرز کرج

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .