English Version
This Site Is Available In English

مسئله اعتیاد در کنگره 60 سی سال پیش حل شده است

مسئله اعتیاد در کنگره 60 سی سال پیش حل شده است

جلسه چهارم از دور هفتم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی دماوند با استادی‌ مرزبان محمد و نگهبانی مسافر محمد و دبیری مسافر علی با دستور جلسه (( صورت مسئله اعتیاد)) در تاریخ 7 مهر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

 

خلاصه سخنان استاد

سپاسگزار خداوند هستم بابت جایگاهی که امروز در آن قرار دارم؛ جایگاهی که به من این فرصت را داد تا در کنار شما عزیزان آموزش ببینم و آموزش بدهم. از نگهبان و دبیر محترم جلسه نیز تشکر می‌کنم که زمینه حضور من را فراهم کردند.

با توجه به دستور جلسه «صورت‌مسئله اعتیاد»، می‌خواهم از گذشته خودم شروع کنم. من انواع و اقسام ترک‌ها را تجربه کردم؛ از انجمن‌های مختلف گرفته تا روش‌های گوناگون، اما هیچ‌کدام برایم نتیجه‌ای نداشت. تا اینکه برای اولین بار وارد کنگره ۶۰ شدم. فقط یک جلسه آمدم، اما همان یک بار کافی بود تا عاشق کنگره شوم.

این عشق از کجا آمد؟ از کشف صورت‌مسئله. قبلاً خودم را گول می‌زدم. مثل آن معلم ریاضی که می‌گفت: «اگر صورت‌مسئله را پاک کنی، مسئله حل نمی‌شود.» باید وقت بگذاری، فکر کنی، و حلش کنی. آقای مهندس در کتاب «عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر» دقیقاً همین را بیان کرده‌اند؛ اینکه ترک کردن کافی نیست، باید صورت‌مسئله اعتیاد را حل کرد.

برای من صورت‌مسئله اعتیاد این نیست که ده ماه بیایی کنگره و هر کاری دلت خواست انجام بدهی و بگویی پاکی حاصل شده  نه، من باید خودم صورت‌مسئله را حل کنم. دیده‌بان‌ها، راهنماها، همه وسیله‌اند برای رسیدن به هدف. کنگره برای من فقط یک راه نیست، بلکه پلی‌ است به سوی رهایی، آزادی، و زندگی.

احمد آقا رستمی، راهنمای عزیز، می‌گفت: «اگر روزی وارد کنگره شدی و چیزی یاد نگرفتی، بدان آن روز، روز نیست.» امروز صبح در جلسه‌ای بودم که یکی از دوستان درباره صورت‌مسئله صحبت می‌کرد. مثالی زد از اسنپ: گفت تا مبدا را مشخص نکنی، مقصدی تعیین نمی‌شود اگر به اسنپ التماس کنی که تو را ببرد، اول باید بگویی کجایی من خدا را شکر می‌کنم که با کمک آقای مهندس، مبدا خودم را پیدا کردم.

منی که بارها ترک کردم، فقط برای اینکه صدای اطرافیانم را خاموش کنم. اما درمان واقعی زمانی شروع شد که پذیرفتم بدنم آسیب دیده و باید آن را ترمیم کنم. آقای مهندس با جرأت گفتند: «پرونده اعتیاد را سی سال پیش بستم.» این حرف پشتوانه دارد؛ پشتوانه‌اش من و امثال من هست، که درمان را طی کردیم، اوایل باور نمی‌کردم. می‌گفتم مگر می‌شود مصرف‌کننده‌ای وارد درمان شود و اذیت نشود؟ اما تجربه سفر سیگار برایم ثابت کرد که می‌شود. راننده بودم، مسافرها سیگار می‌کشیدند، اما بعد از درمان حتی بوی سیگار هم برایم آزاردهنده شد. یک‌بار هم هوس نکردم. این یعنی درمان.

این یعنی صورت‌مسئله اعتیاد کشف شده، روش درمان مشخص شده، و با تکرار و آموزش، به نتیجه رسیده‌ایم. آقای مهندس در یکی از سی‌دی‌ها گفتند: «نماز را ببینید، قل‌هوالله را چند بار می‌خوانیم؟ تکرار باعث می‌شود دانش و آگاهی در ما شکل بگیرد.»

من خودم را هیچ‌وقت گول نمی‌زنم. اگر بگویم دو تا سیگار کشیدم و قول می‌دهم دیگر نکشم، دارم همه چیز را زیر سوال می‌برم. اگر می‌خواهم حالم خوب باشد، باید به دانش و آگاهی برسم. باید الگو باشم، کمک‌کننده باشم، نه فقط راهنما یا مرزبان اول باید خودم را درست کنم.

بیایید قدر جایگاه‌هایمان را بدانیم. ان‌شاءالله جایگاه‌های بالاتر در انتظارمان باشد.

در ادامه دادن لوح های لژیون سردار به دنور و اعضای لژیون سردار؛

تنظیم و ارسال:گروه سایت نمایندگی دماوند 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .