English Version
This Site Is Available In English

صورت مسئله اعتیاد، الفبای اعتیاد است

صورت مسئله اعتیاد، الفبای اعتیاد است

دهمین جلسه از دوره پنجم لژیون سردار نمایندگی نیمایوشیج بهشهر با نگهبانی همسفر هاله، دبیری همسفر زینب و استادی همسفر عطیه با دستور جلسه «صورت مسئله اعتیاد » در روز دوشنبه ۷ مهر ۱۴۰۴ ساعت۱۴:۰۰ آغاز به کار کرد.


 

خلاصه سخنان استاد:

از آقای مهندس و خانواده محترمشان و از ایجنت محترم و راهنمای خودم و هم‌چنین از همسفر هاله که این فرصت را در اختیار من گذاشتند تا امروز در جمع شما باشم، ممنون و سپاسگزارم. قبل از اینکه جلسه را شروع کنم ماه قبل، جلسه لژیون سردار نشسته بودم یک لحظه با خودم گفتم بعد از سه سال چرا من هنوز استاد لژیون سردار نشدم؟ همان روز بعد جلسه همسفر هاله به من گفت: که همسفر عطیه می‌توانی ماه بعد استاد لژیون سردار بشوی؟ گفتم: چرا که نه. برایم خیلی جای تعجب بود که همون لحظه جوابم را گرفتم و خوشحال هستم که امروز در جمع شما هستم.

دستورجلسه در مورد صورت مسئله اعتیاد است. به نظر من صورت مسئله اعتیاد، الفبا درمان‌اعتیاد است؛ یعنی اگر من این صورت مسئله را خوب متوجه بشوم راه حل درمان‌اعتیاد برای من خیلی ساده می‌شود. مسئله؛ یعنی جای سوال، انواع سوالاتی که در ذهن همه ما وجود داشت؛ ولی هیچ جوابی برایش نداشتیم. وقتی مدرسه بودیم، معلم همیشه به ما می‌گفت: اگر می‌خواهید جواب مسئله را بدهید به صورت مسئله دقت کنید اگر صورت مسئله را متوجه شوید نصف جواب را می‌توانید پیدا کنید.

این سوال‌ها در ذهن ما بود؛ ولی کسی برای آن جوابی نداشت و این جهانیان را گمراه کرده بود که اعتیاد اصلاً چه هست و مصرف کننده چه کسی هست؟ چرا یک مصرف کننده وقتی که موادش را ترک کرده است دوباره به مواد بر می‌گردد؟ چرا نمی‌تواند ترک و پاکی آن  ادامه‌دار باشد؟ مشکل اصلی که در اعتیاد وجود داشت همین مشخص نبودن صورت مسئله اعتیاد بود. آقای مهندس به همه سوالات جواب داده‌اند چند تا مجهولی که در صورت مسئله اعتیاد بود را تبدیل به یک مجهول کرده‌اند، که همان سیستم ایکس است. آقای مهندس با تحقیقات گوناگونی که انجام داده‌اند به این نتیجه رسیدند که اعتیاد مسمومیت مزمن نیست، بلکه  جایگزینی مزمن است؛ یعنی موادمخدر بیرونی جایگزین موادمخدر درونی یا همان شبه‌افیونی که در کنگره به آن سیستم‌ایکس می‌گویند.

زمانی که فرد مواد مصرف نمی‌کند این سیستم دچار اختلال می‌شود و اگر بخواهد به طور ناگهانی این مواد بیرونی را قطع کند، سیستم شبه‌افیونی با یک شوک خیلی بزرگ روبه‌رو می‌شود. وقتی که سیستم ایکس درست کار نکند، در سه قسمت از بدن اختلال ایجاد می‌شود؛ جسم، روان و جهان‌بینی.

وقتی که مواد به فرد نرسد، جسم دچار تخریب می‌شود و با انواع درد خودش را نشان می‌دهد مثل عطسه، آبریزش بینی، که به این عکس العمل‌ها، عکس العمل‌های آشکار می‌گویند. چون جسم دچار تخریب شده است، روان فرد هم دچار اختلال می‌شود؛ خلق‌وخو و رفتار فرد عوض می‌شود؛ چون جسم و روان هم‌زمان با هم دچار تخریب شده‌اند، تفکر فرد، جهان‌بینی فرد در جهت منفی تغییر پیدا می‌کند و  نگاه فرد به جامعه، خودش و زندگی عوض می‌شود؛ نمی‌تواند تصمیم بگیرد و ناامید می‌شود که آقای مهندس تمام این گره‌ها را باز کرده و توانسته مواد خودش را در طول ۱۱ ماه به صورت تدریجی کاهش دهد؛ بدون این‌که مشکلی در جسم، روان و جهان بینی ایجاد شود؛ شربت اپیوم را جایگزین کرد و به صورت تدریجی کاهش داد و ۱۱ ماه طول کشید وقتی که جسم درمان شد، روان فرد هم درمان می‌شود و جهان‌بینی هم با نوشتن سی‌دی و شرکت مداوم در جلسات، نشریات، جزوه‌ها، جهان بینی فرد تغییر می‌کند.

کسی که جسم آن درمان می‌شود فکر نکند دیگر کارش تمام شده است، جسم خیلی مهم است. اول جسم باید درمان شود؛ ولی جهان‌بینی و تفکر دو بال پرواز برای جسم هستند. این مقاله برای ما همسفران و مسافران خیلی حائز اهمیت است و اگر این را خوب متوجه شویم هم می‌توانیم اعتیاد را خیلی ساده حل کنیم و هم می‌توانیم در قسمت های دیگر زندگی خودمان این را کاربردی کنیم. مسئله دیگر که در این مقاله به آن توجه شده، آقای مهندس مصرف کنندگان را به سه دسته گروه بندی کرده است؛ مصرف‌کنندگانی که تفننی مصرف می‌کنند. مصرف‌کنندگانی که از اعتیاد خود خرسند هستند. مصرف‌کنندگانی که خواستار رهایی هستند.

من کسی بودم که می‌گفتم معتاد عقل ندارد، معتاد اراده ندارد،بی مسئولیت است. می‌گفتم: مگر می‌شود انسان چیزی را که بخواهد نتواند ترک کند خواستن توانستن است. انسان توانسته نسل دایناسورها را از بین ببرد چطور نمی‌تواند از شر مواد خلاص شود! خدا را شکر می‌کنم که من مصرف اعتیاد مسافرم را ندیدم اگر می‌دیدم، شاید همین کار را می‌کردم و تو دام اعتیاد گیر می‌افتادم، تمام تلاش خودم را می‌کنم که حداقل یک نفر از کسانی که مثل من به اعتیاد نگاه می‌کنند حداقل نگاه یک نفر را تغییر بدهم.

جشن گلریزان نزدیک است؛ ان‌شاءاللّه که گلریزان هر سال با شکوه‌تر از سال قبل برگزار شود. خاطره‌ای که من از گلریزان پارسال بخواهم برایتان تعریف کنم، این که من داشتم برای کاری پس انداز می‌کردم؛ من با استاد سردار خیلی راحت هستم و خودمانی صحبت می‌کنم؛ یعنی حضورش را واقعا در زندگی خودم احساس می‌کنم گفتم سردار خودت دیدی دارم برای این کار پول جمع می‌کنم این مبلغ اگر تا جشن گلریزان جور شود، بعد این هرچه پول به دستم اومد برای گلریزان می‌دهم این مبلغ برام یک هفته مانده بود به گلریزان جور شد و بیشتر از مبلغ لژیون سردار داخل حسابم آمده بود. بعد یک لحظه من اینجا ترسیدم گفتم یعنی هر پولی بیاد واقعا میدم؟ چون هنوز به اون درجه نرسیدم؛ چند روز مانده بود به جشن گلریزان، به همین مبلغ مشکلی پیش آمد و هم مبلغ لژیون سردار و پس‌اندازم خرج شد؛ یعنی این پول تا حالا بود باید سه روز مانده به جشن گلریزان خرج می‌شد؟ مبلغ بود ولی کمتر شده بود گفتم خوب این کار من ضروری نیست و من می‌توانم صبر کنم؛ ولی زودتر لژیون سردار را باید تسویه کنم و زودتر در رهایی یک فرد شریک باشم و سهم داشته باشم.

این تصمیم را گرفتم و یک روز مانده بود به جشن گلریزان، درست به اندازه مبلغ لژیون سردار پول به حساب من واریز شد. برایم واقعا جالب بود، بعد از آن هم چند تا مشکل مالی داشتم که در اثر اشتباه خودم بود من تمام تلاش خودم را کردم درست نشد؛ یک دفعه یاد استاد سردار افتادم، گفتم سردار دیدی که من تلاش خودم را کردم و کاری نبود که نکرده باشم؛ بقیه‌اش دیگه با خودت، راحت بهش گفتم و شب راحت خوابیدم. واقعا جواب من را داد و من حضورش را احساس می‌کنم و هر جا گیر کردم، خیلی راحت و خودمانی با او صحبت می‌کنم و این که وظیفه من هست که در جشن گلریزان شرکت کنم.

باید چیزی که از کنگره به دست آورده‌ام قدرش را بدانم؛ چیزی که این‌جا آسان به دست آورده‌ام را آسان از دست ندهیم.

تایپیست: همسفر نارا رهجوی راهنما همسفر الهام(لژیون سوم)
عکاس: همسفر فاطمه
ویرایش و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر آمنه(لژیون هشتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی نیمایوشیج

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .