English Version
This Site Is Available In English

صورت مسئله اعتیاد؛ نگاهی از دل تاریکی به روشن‌ترین حقیقت

صورت مسئله اعتیاد؛ نگاهی از دل تاریکی به روشن‌ترین حقیقت

جلسه‌ی چهاردهم از دوره‌ی ششم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه‌ی آقایان مسافر نمایندگی پردیس با استادی راهنمای محترم مسافر رحیم، نگهبانی مسافرغلام و دبیری مسافرهادی با دستورجلسه‌ی «صورت مسئله اعتیاد» در روز دوشنبه 7 مهر ماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
اولین چیزی که وقتی وارد نمایندگی پردیس شدم خیلی برایم پررنگ بود و به چشمم آمد، حس صمیمیت و محبتی بود که در اینجا دیدم. به شما تبریک می‌گویم؛ چرا که این حس آن‌قدر در کنگره ۶۰ جاری است که همان‌طور که گفته می‌شود، تنها پیوند محبت است که ما را در کنار هم نگاه می‌دارد.
اجازه بدهید یک تجربه شخصی بیان کنم که ارتباط مستقیمی با «صورت مسئله اعتیاد» دارد. من کاری فنی را شروع کرده بودم که تجربه زیادی در آن نداشتم. چند روز آموزش دیدم و مشغول کار شدم، اما هر بار دستگاه به مشکل می‌خورد و کار انجام نمی‌شد. بسیار عذاب می‌کشیدم و هر بار بعد از اتمام کار، با خودم می‌گفتم: کاش اصلاً این کار را شروع نکرده بودم! درحالی‌که وسط کار بودم و حتی دستگاه را خریده بودم، دائم از سختی‌ها و شکست‌ها ناراحت بودم. وقتی به خانه برمی‌گشتم، انگار کوه کنده بودم.
تا اینکه یک فرد وارد آمد و پس از کمی بررسی گفت:تنظیمات دستگاه شما اشتباه است. دستگاه با ریل موازی حرکت نمی‌کند و همین باعث فشار بر شما و دستگاه می‌شود. مسئله بسیار ساده بود، اما چون من صبر و دقت نداشتم، متوجه آن نشده بودم. به محض اینکه تنظیمات درست شد، کار خیلی راحت شد. آن زمان فهمیدم چه‌قدر رنج بیهوده برده بودم.
صورت مسئله اعتیاد هم دقیقاً همین را می‌خواهد: یک نگاه متفکرانه از بیرون تا مشکل به‌درستی شناخته شود.
همه ما سال‌ها درگیر اعتیاد بودیم. بارها ترک کردیم، از کمپ گرفته تا دارودرمانی مثل متادون، اما نتیجه‌ای نداشت؛ جز رنج بیهوده تا اینکه آقای مهندس دژاکام با ترسیم مثلث جسم، روان و جهان‌بینی موضوع را روشن کردند.
در بخش روان، درمان از طریق الگو گرفتن و قرار گرفتن در کنار افراد رهاشده اتفاق می‌افتد. حضور در این جمع، به‌صورت ناخودآگاه رفتارهای مثبت را به ما القا می‌کند. همان‌طور که در شعر معروف آمده است:
روزی در حمام، گلی خوشبو از محبوبی به دستم رسید. از او پرسیدم: مشکی یا عبیری که از بوی دل‌انگیزت مستم؟ گفت: من گلی کوچک بیش نیستم، اما مدتی با گل نشستم؛ کمال همنشین در من اثر کرد، وگرنه من همان خاکم که هستم.

واقعیت هم همین است. وقتی با گل می‌نشینیم، بوی گل می‌گیریم. اما اگر تغییر درونی در جهان‌بینی اتفاق نیفتد، با فاصله گرفتن از جمع، دوباره به همان نقطه اول برمی‌گردیم. جهان‌بینی همان باورها و اعتقادات ماست؛ حلقه مفقوده‌ای که اگر اصلاح نشود، درمان نیز کامل نخواهد شد.
و اما بخش جسم؛ موضوعی که همیشه وجود داشت اما ما نمی‌دانستیم. پس از دو یا سه هفته ترک، دوباره دچار ضعف، بی‌انگیزگی و خمار می‌شدیم. حتی توان کارهای روزمره یا اعتمادبه‌نفس برای صحبت با یک مشتری ساده را نداشتیم. مشکل این بود که سیستم شبه‌افیونی بدن یا همان سیستم X از تعادل خارج شده بود.
بدن انسان بسیار هوشمند است. وقتی ماده مخدر بیرونی وارد می‌شود، تولید طبیعی را کم می‌کند. مثل کارخانه‌ای که نیروهایش را تعدیل کرده و دیگر توان تولید سابق را ندارد. کاری که آقای مهندس انجام دادند این بود که با روش DST، فرصتی به بدن دادند تا به‌تدریج و با برنامه‌ریزی دوباره تولیدات طبیعی خود را از سر بگیرد. این سیستم، اندورفین‌ها، سروتونین و انکفالین‌ها را دوباره فعال می‌کند؛ موادی که قدرتشان چندین برابر مواد مخدر بیرونی است.
نتیجه این است که ما می‌توانیم بدون نیاز به قرص برای خوابیدن، بدون مواد مخدر برای بیدار شدن یا برای کار کردن، زندگی طبیعی و سالمی داشته باشیم.

در ادامه انتخابات نگهبانی برگزار گردید:

سایت نمایندگی پردیس

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .