English Version
This Site Is Available In English

آموزش‌های کنگره۶۰ فرد می‌تواند به بهبود و درمان دست یابد

 آموزش‌های کنگره۶۰ فرد می‌تواند به بهبود و درمان دست یابد

پنجمین جلسه از دوره چهارم لژیون سردار همسفران کنگره۶۰ نمایندگی صادق قم به استادی پهلوان همسفر سمانه، نگهبانی همسفر فاطمه و دبیری همسفر سمانه با دستور جلسه «صورت مسئله اعتیاد» روز یکشنبه ۶ مهر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۴۵ آغاز به کار کرد. 

از ایجنت، مرزبانان و همسفر فاطمه سپاسگزارم که اجازه دادند امروز در خدمتتان باشم و کمکی ارائه دهم. دستور جلسه‌ی امروز، صورت‌مسئله اعتیاد است. همان‌طور که می‌دانید، صورت‌ مسئله اعتیاد کسی که مواد مصرف می‌کند، در سه قسمت دچار تخریب می‌شود: جسم، روان و جهان‌بینی. تا زمانی که این سه قسمت بازسازی نشود، حتی اگر شخص مواد مصرف نکند، سال‌ها زمان می‌برد تا تعادل خود را بدست آورد و سیستمش دچار اختلال شد‌ه است. در قسمت جسم، وقتی که مواد مصرف می‌شود، سیستم فیزیولوژی انسان دچار تخریب می‌شود و حداقل ده ماه زمان نیاز داریم که با روشی مناسب، داروی مناسب و میزان مصرف مناسب، به درمان برسد‌. وقتی که جسم از حالت تعادل خارج می‌شود، از شصت پای شخص گرفته تا موهایش و تک‌تک اعضای بدنش دچار اختلال می‌شود و جسمش کاملاً به هم می‌ریزد.

در قسمت روان، مجموعه صور پنهانش دچار اختلال و بهم‌ریختگی می‌شود. حالا صور پنهان چیست؟ در اصل، همان روان و خلق‌وخو شخص است. وقتی که جسم دچار اختلال می‌شود، روان هم بهم می‌ریزد و نمی‌توانیم بگوییم که این بیماری روانی است. این شخص دچار اختلال می‌شود و این به خاطراین است که جسم تعادلش را از دست داده و بر اثر بهم‌ریختگی آن، روان هم بهم می‌ریزد. بنابراین، این را نمی‌توان یک بیماری روانی به حساب آورد. ما یک جهان‌بینی داریم که دیدگاه و نگرش شخص را شکل می‌دهد و این نگرش نیز از تعادل خارج می‌شود. به‌ ویژه در اثر اعتیاد به مواد افیونی، مصرف‌کنندگان معمولاً بدبین، شکاک و پر توقع می‌شوند و بیشتر از دیگران طلبکارند. این مسأله به دلیل عدم وجود یک جهان‌بینی درست و منفی بودن نگرش آن است.

در سفر اول، کنگره تأکید می‌کند که باید سیستم جسمی انسان بازسازی شود و این فرآیند حداقل ده ماه زمان می‌برد. در این مدت، روان نیز در امتداد جسم به درمان می‌رسد. ما در قسمت جهان‌بینی با آموزش‌هایی که از کنگره می‌آموزیم، می‌توانیم دیدگاه خود را از حالت منفی به مثبت تغییر دهیم و جهانی‌بینی‌ای پیدا کنیم که در زندگی‌مان کارآمد و مفید باشد و با جسم و روانمان هماهنگ باشد. زمانی که شخص دست به درمان جهان‌بینی خود می‌زند و آن را بهبود می‌بخشد، دیگر هیچ‌ وقت با بازگشت به مواد مخدر مواجه نخواهد شد. او حال خوبی خواهد داشت. صورت‌مسئله اعتیاد باعث شد تا ما با جهان درون و بیرون آشنا شویم و دیدگاه و نگرش ما نسبت به اطرافیان، مشکلات و جهان هستی به طور کلی تغییر کند چه مالی و چه جانی، باید بهای این حال خوشم را پرداخت کنیم.

همه‌ی ما یک روز حاضر بودیم تمام زندگیمان را بدهیم تا به حال خوشی برسیم و تمام دار و ندارمان را فدای سلامتی مسافرمون کنیم. امروز به آن جایگاه و حال خوش رسیدیم. وقتی که وارد کنگره شدیم، با حال خراب و آسیب‌دیده کسی از ما نپرسید که آیا پول داریم یا نه. با آغوش باز از ما استقبال کردند و کمک کردند تا به حال خوش برسیم و درمان شویم.‌ امروز نباید این موضوع را نادیده بگیرم که بهای آن حال خوشی که دارم را باید پرداخت کنم. خیلی چیزها که حسرتش به دل من و دیگران مانده بود، چیزهایی که فکر می‌کردیم برای ما رویا و خیال هستند و هیچ‌وقت به دست نخواهیم آورد، در کنگره به دست آوردم و بابتش باید شکرگذار باشم. از خودم بپرسم: من در قبال چیزهایی که به دست آوردم، چه کار کرده‌ام؟ آیا دارم بهایش را پرداخت می‌کنم؟

نباید فکر کنیم حالا که به درمان رسیدیم و مسافرمون به حال خوشی دست یافته، کار من تمام شده است. تازه اینجا شروع حرکتم است. باید قدم بردارم و این بهای سنگین را پرداخت کنم و این قرض و وام و بدهی که دارم را تسویه کنم. چگونه می‌توانیم با خدمت کردن و بخشش کردن به دیگران همراه باشیم. بعضی‌ها فکر می‌کنند برای بخشش باید ثروتمند باشیم در حالی که این تصور کاملاً اشتباه است. بخشش یک حرکت درونی است و حتماً نیازی نیست که از آسمان وحی بیاید که تو باید ببخشی. بخشندگی یک حس عمیق است که ما آن را درک می‌کنیم. خداوند یکی از بزرگ‌ترین صفاتش، بخشندگی است و ما می‌توانیم با داشتن این صفت به خداوند نزدیک‌تر شویم و این ویژگی را در خود پررنگ‌تر کنیم. بعضی اوقات کنجکاو می‌شویم که ببینیم آدم‌ها بیرون از کنگره چه می‌کنند.

آن‌هایی که در پی تجملات و مد روز هستند و دچار چشم و هم‌ چشمی‌اند. اما ما باید کاری به دیگران نداشته باشیم و بیشتر به فکر خودمان باشیم. چرا که ما فقط می‌توانیم یک کوله‌پشتی پر از معنویات با خود ببریم و آنچه که اینجا به ما تعلق دارد، در واقع امانت دست‌ ماست. آقای مهندس در صحبت‌هایشان می‌فرمودند که اینجا فقط به ما امانت داده شده است. اگر پولی داریم، اگر مالی داریم، اگر طلایی داریم، هیچ چیز به ما تعلق ندارد. تنها چیزی که می‌تواند با ما به حیاتمان بیاید، آگاهی است که داریم. پس من می‌دانم چه چیزی دارم و با خودم چه می‌برم و حیات می‌بخشم. واقعاً خیلی‌ها دنبال تجملات هستند و فراموش می‌کنند که چه چیزهای ارزشمندی در درونشان وجود دارد. ولی بعد از مدتی، جمع کردن آنچه که داریم هیچ فایده‌ای ندارد، زیرا وقتی سفر می‌کنیم.

دیگر هیچ چیزی نمی‌توانیم با خود ببریم. پول‌هایی که جمع  کردیم را در صندوق می‌گذاریم، به کار من نمی‌آید. زمانی که آن را ببخشم، در واقع از آن استفاده کرده‌ام و روزی کسی از آن بهره خواهد برد که هیچ شناختی از من ندارد و حتی نام من را هم نمی‌داند. نباید نادیده بگیریم که دیگران چگونه بر زندگی ما تأثیر می‌گذارند. در اطرافیان و فیلم‌ها و سریال‌هایی که می‌بینیم، متوجه می‌شویم که تا وقتی خود شخص نخواهد ببخشد، نمی‌تواند قدمی بردارد. اگر بخواهد که پس از صد و بیست سال فوت کند، آن مالی که دارد به فرزندان و وارثانش می‌افتد و آن‌ها هیچ حرکتی برای او نخواهند کرد. پس باید بفهمیم که یک مال زمانی مال ماست که بتوانیم آن را ببخشیم و روح بخشنده‌ای داشته باشیم چرا که ما فقط می‌توانیم یک کوله‌پشتی پر از معنویات با خود ببریم و چیزهایی که اینجا به ما تعلق دارند، در واقع امانت دست ماست.

بخشیدن می‌تواند یک بغل، یک کلام، پول، یا یک دلگرمی باشد. ما در کنگره بخشش را به‌خوبی یاد گرفته‌ایم و این از چیزهای کوچکی آغاز می‌شود. این‌طور نیست که یک‌باره شخصی بخواهد پنجاه میلیون تومان ببخشد یا صد میلیون تومان. بخشش از چیزهای بسیار کوچک شروع می‌شود، از حمایت کردن از قانون یازده، و از نادیده نگرفتن دیگران شروع می‌شود. حالا بخشش خودت را که بیشتر کردی؛ از آنجا شروع می‌شود. اگر امروز در جایگاه پهلوانی داریم خدمت می‌کنیم، این به‌ یکباره نبوده و ظرفیتش به یک‌ باره شکل نگرفته است. حالا نمی‌دانم قبلاً گفتم یا نه، ولی پدر من یک زمانی توان حمایت از قانون یازدهم را نداشت. یعنی ما آن موقع به کنگره نمی‌آمدیم و پدرم می‌گفت که اگر قرار باشد من به کنگره بروم و سبد از جلوی من رد شود و من حمایتش نکنم، آن روز نخواهم رفت.

من و خواهرم یک پول عیدی نو را که جمع کرده و کنار گذاشته بودیم هر بار که پدرم می‌خواست به شعبه برود، این پول را می‌آوردیم و به او می‌دادیم تا سبد را حمایت کند. از اینجا شروع شد؛ از این که نادیده نگیری و از آن چه که داری ببخشی. برخی فکر می‌کنند که باید یک‌ باره صد میلیون ببخشند، در حالی که واقعاً بخشش از قدم‌های کوچک و روزمره آغاز می‌شود. پس باید قدردان تک‌تک چیزهایی که کنگره به ما داده باشیم. باید ببخشیم و بدانیم تا وقتی که مشت من بسته باشد، چیزی به دست نخواهم آورد. ممکن است بگوییم: «خدایا، چرا به ما نمی‌دهی؟ چرا پولی نیست؟ چرا مالی نیست؟» چون که مشت من بسته است. وقتی مشتم بسته باشد، نمی‌توانم چیزی دربیاورم. اما وقتی مشتم را باز کنم و ببخشم، قطعاً چیزهای زیادی دریافت خواهم کرد.‌

با همین طی کردن و حمایت کردن از سبد قانون یازدهم، توانستیم عضو لژیون سردار بشویم و قهرمان شویم. حتی یک زمانی بود که قبل از کنگره، پدرم دچار بیماری شد و مادرم هم بیمار بود و ما دار و ندارمان را از دست دادیم. ثروتی داشتیم، ولی همه را از دست دادیم. من با بیماری مادرم کنار آمده بودم، آنجا بود که واقعاً راه کنگره برای من و خانواده‌ام باز شد. خیلی دلم شکست، اما خداروشکر می‌کنم که این اتفاق افتاد و دلم شکسته شد. زمانی طول نکشید که کنگره راهش باز شد و اذن ورود ما صادر گردید. با ورودمان به کنگره، کم‌کم حال مادرم بهتر شد و حال پدرم هم رو به بهبودی رفت. چیزهایی که از دست داده بودیم، به بهترین شکل ممکن به دست آوردیم و برکت زیادی برای ما داشت. باورتان نمی‌شود؛ حتی یک‌ بار هم کارت ما خالی نمی‌شد و هر بار که نزدیک بود خالی شود، دوباره پر می‌شد.

می‌خواهم بگویم که کنگره چقدر برکت دارد. شاید ما فکر کنیم که داریم می‌بخشیم، ولی در واقع داریم خیلی چیزها را به دست می‌آوریم. من فکر می‌کنم که دارم به دیگران کمک می‌کنم، در حالی که در اصل دارم به خودم کمک می‌کنم. با آن بخشش و رهایی، حال خودم را بهتر می‌کنم و انرژی‌ام را آزاد می‌کنم و از دیگران انرژی دریافت می‌کنم. پس این در درجه اول، کمکی به خودم است. پس بدانید و ایمان داشته باشید که اگر بخواهید، ثروت و مال اهمیتی ندارد. بزرگ‌ترین ثروت این است که یک انسان بتواند ببخشد و از خواسته‌هایش بگذرد. اگر بخواهید، مطمئن باشید که می‌شود. زمان باران محفوظ است و زمانش، حتماً می‌رسد. ما خواستیم و شد. مطمئن باشید که اتفاق می‌افتد. آرزو می‌کنم انشاءالله تک‌تک شما این حس خوب را دریافت کنید و قدر اینجایی که هستید را بدانید.

مشکلات برای همه وجود دارد؛ همواره بوده و الان هم هست، اما الان به لطف کنگره ما یاد گرفته‌ایم که چگونه مشکلات را حل کنیم و با تمام سختی‌هایی که داریم، حال دلمان خوب باشد. ما تمام این‌ها را مدیون کنگره هستیم. اگر کنگره نبود، الان معلوم نبود من کجا بودم. اگر بخشش دیگران نبود، معلوم نبود چه حالتی داشتم. بنابراین، من هم باید ببخشم تا دیگران به درمان برسند و نباید به این فکر باشم که اگر دارم می‌دهم، در واقع دارم از دست می‌دهم. من چیزهای زیادی را دارم به دست می‌آورم و این من نیستم که دارم پرداخت می‌کنم، بلکه دیگران و نیروهای الهی هستند که دارند به من کمک می‌کنند و منابع از جای دیگری به من می‌رسد. امیدوارم تک‌تک شما به این نتیجه برسید که اگر بخواهید، می‌شود. فقط کافی است ایمان داشته باشید.

 

تایپیست: همسفر فاطمه.ج رهجوی راهنما همسفر منصوره (لژیون‌‌هفتم)
عکاس: همسفر سهیلا رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون‌دوم)
ویرایش: همسفر سکینه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون‌ششم) دبیر اول سایت
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر منصوره (لژیون‌هفتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی صادق قم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .