جلسه نهم از دوره بیست و هفتم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی خمین به استادی پهلوان همسفر معصومه، نگهبانی همسفر عفت و دبیری همسفر عاطفه با دستور جلسه «صورت مسئله اعتیاد» روز یکشنبه ۶ مهر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
خداوند، بزرگ را شاکر و سپاسگزارم که امروز اذن و اجازه داد، تا در نمایندگی خمین حضور داشته باشم. از ایجنت نمایندگی و مرزبانان عزیز و نگهبان و دبیر سپاسگزارم که به من اجازه دادند، تا آموزش بگیرم و خدمت کنم. یک بار دیگر اهدای شال راهنمای تازهواردین را به دوستان عزیزم تبریک عرض میکنم، انشاءالله که در این راه موفق و ثابت قدم باشند و بهترینها نصیب قلب مهربان آنها باشد.
اما دستور جلسه در مورد صورت مسئله اعتیاد است. اعتیاد، در طول تاریخ یک معضل و مشکل بسیار بسیار بزرگی بوده است که برای افراد و جوامع صورت گرفته و هیچگونه شناختی روی درمان اعتیاد ندارند و برای درمان اعتیاد دست به روشهایی مانند کمپ و سمزدایی و حتی قرصهای جور واجور میزنند که همه روشهای غلط باعث تخریب در جسم فرد مصرفکننده میشود که نه تنها به درمان نمیرسند، بلکه بازگشتی بدتر از روزهای اول دارند. چرا؟ به این دلیل که صورت مسئله اعتیاد را نشناختند. آقای مهندس دریچه تازهای را برای علم اعتیاد پیدا کردند و گفتند: اعتیاد روی جسم، روان و جهانبینی فرد مصرفکننده تأثیر میگذارد. اعتیاد به مواد مخدر مسمومیت مزمن نیست، بلکه جایگزینی مزمن است؛ یعنی مواد شبه افیونی بدن او از کار افتاده و مواد مخدر بیرونی جایگزین مواد شبه افیونی شده که باعث تخریب و آسیبهای خیلی شدیدی به فرد مصرفکننده شده است.
ما آمدیم کنگره و صورت مسئله اعتیاد برای ما باز شد. من همسفر هم در همان دورانی که مسافرم مصرفکننده بود، با افکار و اندیشههای منفی و ترس باعث شد به خودم آسیب برسانم. اما با آموزشهای کنگره توانستم آنها را به حداقل برسانم و تعادل نسبی برقرار کنم.
در کنار صورت مسئله اعتیاد، صورت مسئله چاقی هم برای ما مطرح شد. الان بیشتر افراد در اثر چاقی دست به کارهای خطرناک میزنند و میخواهند چاقی خود را درمان کنند و دست به عملهای خیلی خطرناک میزنند؛ مثلاً کوچک کردن معده یا بریدن رودههای فرد و یا عمل اسلیو انجام میدهند که این عمل برای بعضیها باعث مرگ میشود و یا باعث خیلی بیماریهایی شده که لاعلاج هستند. حالا به خاطر چه این کار را میکنند، برای اینکه هنوز صورت مسئله چاقی را نشناختند.
آقای مهندس در یکی از سیدیها گفته بودند یک نفر با این همه راه و روش که من برای صورت مسئله چاقی مطرح کردم باز دست به این عمل خطرناک زده و باعث بروز خیلی از بیماریها شده و من اصلاً نمیتوانم چنین شخصی را بپذیرم. یکی از اقوام ما چنین کاری را انجام داده و انگار افسردگی خیلی شدیدی گرفته، چرا؟ چون با خیلی از بیماریها مواجه شده و راه حل درستی را پیدا نکرده. برادرش هم به دنبال کاری که او انجام داده این کار را انجام کرد و متأسفانه با مرگ مواجه شد.
میخواهم این را بگویم ما در کنگره نه تنها صورت مسئله اعتیاد را شناختیم بلکه صورت مسئله تمام بیماریها، چاقی و حتی صورت مسئله بخشش را هم یاد گرفتیم. آقای مهندس صورت مسئله اعتیاد را روی جسم، روان و جهانبینی فرد برای ما مشخص کردند؛ جسم که همین مشکلاتی بود که برایتان گفتم. جهانبینی هم با همان آموزشها و سیدیها که ما در کنگره یاد میگیریم و میآموزیم میتوانیم آنها را در زندگی خود عملیاتی کنیم و با جهانبینی میتوانیم بخشش را یاد بگیریم.
من دوست دارم امروز با مشارکت شما عزیزان از حس و حالی که در لژیون سردار داشتیم هم خودتان و هم خودم بگویم. چون قبلاً جهانبینی خیلی ضعیفی داشتم، هیچ وقت نمیتوانستم صورت مسئله بخشش را یاد بگیرم. اما با آموزشهایی که در کنگره یاد گرفتم و نوشتن سیدیها، وقتی از سیدی نوشتن غافل شوید مطمئن باشید از آموزشها هم غافل هستید. با نوشتن سیدیها کم کم یاد گرفتم که در زندگی بخشش داشته باشم. حتماً که نباید من پهلوان یا دنور شوم، میتوانم با همان سبدی که حمایت میکنم ذره ذره با حمایت کردن سبد بخشش خودم را نشان دهم و یا در لژیون سردار شرکت کنم و بعد دنوری و پهلوانی.
همه ما میدانیم، این بخشش صفاتی است که در درون همه ما نهادینه شده است. به نظر من بخشش، یک راهحلی است که میتواند تمام مشکلات ما را حل کند و من خودم با بخشیدن توانستم به تمام مشکلاتم غلبه کنم. خیلی هم خوشحالم که توانستم از این گذرگاه سخت عبور کنم و خدا را شکر میکنم که توانستم با آموزشهای کنگره پا روی ترسی که برای بخشش داشتم بگذارم.
راهنمای عزیزم خانم زهرا خیلی جایشان اینجا خالی است. فکر میکنم الان اینجا اجارهبها هم هست که شما عزیزان بدهید. مسافر من آن زمان ۳۰ تومان به من داد و گفت این را برای اجارهبها بده، چون من نمیدانستم اجارهبها میدهند. من آمدم از آن ۳۰ تومن باورتان نمیشود، ۱۰ تومـانش را قایم کردم و گذاشتم توی کیفم. گفتم حالا ۲۰ تومن میدهم بعد سری دیگر میآیم و ۱۰ تومان دیگر میگذارم و ۲۰ تومن میدهم. میخواستم یک جورایی با خدا معامله کنم که این کار واقعاً اشتباه است، چون عاقلانه تصمیم نگرفتم. باورتان نمیشود همان ۱۰ تومانی را که برداشتم و توی کیفم گذاشتم، کیفی دارم که مخصوص کنگره است که همیشه خدا را شکر میکنم پر برکت است، ولی آن ۱۰ تومن واقعاً به من خیلی آسیب رساند؛ یعنی اندازه آن ۱۰ بار من دخترم را دکتر بردم. بعد به مسافرم گفتم نگاه کن من فهمیدم از این پولی که نتوانستم بگذرم کجاها خرجش میکنم.
نترسید اگر میخواهید در لژیون سردار شرکت کنید حتماً حتماً قدم بردارید و جلو بروید و حرکت کنید. مطمئن باشید، خداوند میگوید: از تو حرکت از من برکت. واقعاً این را من با تمام وجودم حس کردم. زمانی که مسافرمن اینجا برای لژیون سردار پول کشید، وقتی آمد خانه من خیلی باهاش حرف زدم چون هنوز آگاهی نداشتم، برای اینکه در سفر اول با مسافرم نبودم و هیچ آموزشی ندیده بودم. به مسافرم گفتم: بابا این چه پولی که دادی. خودمان به نان شب هم محتاجیم، چون خیلی در تنگنا بودیم و در زیر صفر. الان که نه، خیلی وقت است که متوجه شدم و خیلی خیلی ناراحت بودم از آن شبی که به مسافرم حرف زدم و همان پرداختی مسافرم باعث شد من به لژیون سردار بیایم و دنوری و پهلوانیم را اعلام کنم. خدا را شکر میکنم که آمدم اینجا و چشمم باز شد. از همه شما عزیزان و نگهبان ممنونم که به من اجازه دادید که در نمایندگی خمین باشم و از شما عزیزان آموزش بگیرم. ممنون که به صحبتهای من گوش دادید.
دریاف نشان وادی هشتم راهنمای تازهوادین
همسفر زهرااز دست راهنما همسفر مهتاب
تقدیر از مسئول نشریات دوره قبل همسفر زیبا
و معرفی مسئول نشریات جدید همسفر عفت
مرزبان کشیک: همسفر ملیحه
تایپیست: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر مهتاب (لژیون دوم)
عکاس: همسفر الهه رهجوی راهنما همسفر مهتاب (لژیون دوم)
ویرایش و ارسال: همسفر فهیمه رهجوی راهنما همسفر مهتاب (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی خمین
- تعداد بازدید از این مطلب :
194