آقای مهندس، در سیدی «عشق» میفرمایند: بیشترین کلمهای که در بین انسانها و هستی مطرح شده و بشر راجع به آن صحبت کرده، کلمه عشق است. همه انسانها درگیر عشق هستند و ما حقیقی، نمیتوانیم بگوییم که عشق چه چیزی است. فقط میتوانیم تمثیل آن را بیان کنیم. در وادی ۱۴ گفتیم عشق بر سه پایه استوار است. ۱- سایه ۲- جاذبه ۳- حس. سایه یعنی: باید یک چیزی وجود داشته باشد تا بتوانیم عاشق شویم، حال چه در صور پنهان و چه در صور آشکار باشد فرقی نمیکند. فقط باید چیزی وجود داشته باشد، که آن دو خاصیت دارد: یکی خاصیت گیرندگی و دیگری خاصیت فرستندگی. مانند گل که گیرندگی آن نور خورشید، آب و غذا است و فرستندگی آن رنگ، بو و زیبایی آن میباشد.
(سایه، جاذبه، حس) در عشق نقش خیلی سازندهای دارند؛ ولی امروزه همه انسانها اکثرا به سایه میپردازند و کاری به حس و جاذبه ندارند، در صورتی که حس و جاذبه هم بسیار مهم میباشند. سایهای که مملو از نفرت، کینه و بدخواهی باشد پیامی که میدهد چیزی جز نفرت، حسادت و سخنچینی به دنبال نخواهد داشت و این موجود عشق را از بین میبرد، پس موجودی که جاذبهاش، همه مسائل منفی باشد دریافت آن هم فقط مسائل منفی میباشد و اصلا مسائل مثبت را نمیبیند؛ ولی فردی که خیرخواه ،صادق و قدرشناس باشد و ارزش زحمت دیگران را بداند همه افراد دوستش خواهند داشت.
همه ما؛ اگر بخواهیم عشق و محبت را درک کنیم؛ باید سایه، جاذبه و حس را به مرحله پالایش برسانیم و در آن صورت است که عشق را درک میکنیم و در فردوس قرار میگیریم، به همه عشق میورزیم و این کار خیلی سختی است؛ چون انسان مملو از سختی و مشکلات است. مسئله دیگری که مطرح شده است، راجع به خداوند است که ما ذات خداوند را نمیدانیم؛ ولی صفات و قدرتش را میبینیم. ما فقط خداوند را میتوانیم حس کنیم و هرگز نمیتوانیم ثابتش کنیم؛ باید آفریدههایش را ستایش کنیم. خیلی از بزرگان سعی کردند که مفهوم عشق را به دیگران برسانند؛ ولی موفق نشدهاند با این وجود جهان در حرکت است و آنچه باید در این حلقه زمین از عشق و محبت بماند و از خودش زایشی داشته باشد، انتخاب میکند و عشق آنقدر بزرگ است که هزاران سال به دنبال هم میآییم و این دشواریها را متحمل میشویم تا ذرهای از این اقیانوس الهی؛ یعنی عشق را به دیگران برسانیم؛ چون هدف ما خدمت و کمک به دیگران است و تنها چیزی که برای ما میماند و مالک آن هستیم عشق و محبت است. خوشا به حال آن کس که میدهد و به دنبال باز پس گرفتن نیست. خداوند مخلوقی را که آفریده؛ اگر در راه درست باشد لحظه به لحظه قدمهایش را به گلستان تبدیل میکند؛ یعنی همیشه در آرامش و آسایش است و در همین حیات زمینی بهشت را میبیند. در نهایت ما برای وارد شدن به مرحله عشق و محبت باید پالایش و تصفیه شویم.
منبع: سیدی عشق از آقای مهندس دژاکام
نویسنده: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر شهلا (لژیون ششم)
رابط خبری: همسفر سعیده رهجوی راهنما همسفر شهلا (لژیون ششم)
ویرایش: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر عاطفه (لژیون چهارم) دبیر سایت
ارسال: همسفر مهری رهجوی راهنما همسفر پروین (لژیون هفتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی قیدار
- تعداد بازدید از این مطلب :
128