برداشت از سیدی «عشق»
بیشترین واژهای که در میان انسانها و در سراسر هستی دربارهاش سخن گفته میشود، عشق است؛ واژهای که هنوز بهدرستی آن را درک نکردهایم. اگر به فیلمها، داستانها، شعرها و سخنان عارفان بنگریم، همه از عشق گفتهاند. برخی مفاهیم را نمیتوان در قالب تعریف آورد؛ بلکه تنها با تمثیل میتوان دربارهی آنها سخن گفت؛ مانند انسانی که در سرمای شدید به دنبال منبعی از گرما است.
عشق بر سه پایه استوار است: سایه، حس و جاذبه. همچنین دو نوع عشق وجود دارد: یکی عشق عام و دیگری عشق خاص میباشد. بیتردید باید چیزی وجود داشته باشد تا عاشق شویم که به آن «سایه» گفته میشود. سایه دارای دو ویژگیِ گیرندگی و فرستندگی است.
متأسفانه امروزه بسیاری از انسانها تنها به «سایه» توجه دارند و کاری با حس و جاذبه ندارند. سایهای که آکنده از نفرت، کینه، حسادت، غیبت، رنج و بدخواهی باشد، چه پیامی میفرستد و چه پیامی دریافت میکند؟ چنین فردی عشق را از میان میبرد و همواره طلبکار است. یکی از مسائل مهم در زندگی، دریافتهای ما است؛ اینکه ما چه چیزی را دریافت میکنیم. ما منابع مثبت بسیاری داریم که به آنها بیتوجه هستیم. بنابراین بسیار مهم است که فرد، راستگو، خیرخواه، صادق و قدرشناس باشد و ارزش زحماتی را که برای او کشیده میشود بداند؛ زیرا جهان بر اساس داد و ستد عمل میکند.
اگر بخواهیم عشق و محبت را درک کنیم، باید سایه، حس و جاذبه را پالایش و تصفیه کنیم. جهان هستی بر اساس جاذبه و عشق استوار شده است. ذرات به سوی یکدیگر جذب میشوند و همین جذب است که حیات را ممکن میسازد؛ اما این مسیر، مسیری دشوار است.
خداوند نیرو و قدرتی است که بر تمام هستی حکمفرما است. خداوند را نمیتوان دید؛ تنها میتوان او را حس کرد و آفریدههایش را پرستید. بااینحال، متأسفانه از علم و دین برای رد بسیاری از مسائل سوءاستفاده شده است و یکی از آن مسائل، وجود قدرت مطلق است.
بسیاری از شیوخ و عارفان تلاش کردهاند مفهوم عشق را بیاموزند؛ اما این تنها در حد کلمات و سایه مانده است. با این وجود، دلنگران نیستند؛ زیرا جهان در حرکت است و آنچه باقی میماند، عشق و محبت است که خود زایش دارد.
آقای مهندس دژاکام میفرمایند:
«ما در کنگره۶۰ با هم تمام سختیها را به جان میخریم تا ذرهای از این اقیانوس عشق و محبت را به کسانی که خواهان رهایی هستند، هدیه دهیم و در پی بازپسگیری نیستیم؛ زیرا هدف ما خدمت به دیگران است. هیچ چیز در این جهان ثابت نیست؛ زیرا جهان مانند قطاری است که سوار آن شدهایم و باید روزی از آن پیاده شویم».
مهم این است که مخلوق در مسیر درست و صراط مستقیم حرکت کند تا لحظهبهلحظه گامهایش گلستان شود. در این حال، ظلمت برایش بیمعنا میشود و هرچه بخواهد برایش مهیا میگردد و شاکرِ آفرینندهی عشق میشود. بزرگترین سرمایهی هر انسانی که در صراط مستقیم گام برمیدارد، عشق و محبت است که هرچه بیشتر ببخشد، افزونتر میشود؛ پس باید بدانیم که برای رسیدن به عشق و محبت، چه عام و چه خاص، نباید تنها به سایه توجه داشت؛ بلکه لازم است جاذبه و حس خود را تصفیه و پالایش کنیم تا به توحید و خداشناسی دست یابیم.
تایپ: همسفر طاهره، رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون اول)
عکاس: همسفر زهرا، رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون اول)
ویرایش و ارسال: همسفر زهرا، رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون اول) دبیر سایت
همسفران نمایندگی بروجرد
- تعداد بازدید از این مطلب :
75