همسفر زهرا در مشارکت خود بیان کرد:
هنگامی که نام همسفر در کنگره۶۰ برده میشود، به یاد روزهای اولی میافتم که با دلی پر از غم و چشمانی خیس، پا به کنگره گذاشتم.
مسافر من درگیر اعتیاد بود و من در کنارش، بسیار خسته و ناامید بودم، گویی دنیا روی سر من خراب شده بود و راه فراری نداشتم؛ اما کنگره برای ما یک روزنه امید بود. اینجا بود که فهمیدم تنها نیستم، خیلی از همسفران دیگر هم مثل من، با این درد و رنجها آمدند و حال آنها خوب شده است. یک حس خوب، رفاقت و همدلی است که انسان را آرام میکند؛ وقتی میدیدم خدمتگزاران کنگره با عشق، محبت و صبر کمک میکنند تا مسافران از آن حال بد رها شوند، ته دلم روشن میشد.
در کنگره۶۰ آموزشهای زیادی گرفتم، آموختم اعتیاد یک نوع بیماری است و مسافر من ضعیف نیست، یاد گرفتم خودم و مسافرم را ببخشم تا بتوانم به راه خود ادامه بدهم، فهمیدم عشق، صبر و قوی بودن سه راه اصلی است تا در این مسیر موفق باشم.
با حضور در کنگره۶۰ و آموزشها مسافرم از تاریکی ذرهذره خارج میشود و چهرهای که قبلاً پر از خستگی بود، حالا پر از آرامش و لبخند شده است، هر قدمی که مسافرم برای درمان خود برمیدارد، برای من یک جشن بزرگ است؛ وقتی هر روز با حال خوب به خانه برمیگردد، برای من یک دنیا شادی میآورد.
کنگره۶۰ برای من فقط یک مکان نیست؛ بلکه مدرسه زندگی است و خانه دوم من شده است، من آموختم چگونه از زندگی خود لذت ببرم؛ چگونه خود و دیگران را دوست داشته باشم و به مشکلات زندگی یک جور دیگر نگاه کنم.
حال که به گذشته نگاه میکنم؛ دیگر آن همسفر ناامید قبل را نمیبینم؛ بلکه یک همسفر قوی، شاد و امیدوار هستم که با افتخار میگویم: من یک همسفر کنگره۶۰ هستم و هر روز بابت رهایی مسافرم و تغییر خود، خدا را شکر میکنم.
نویسنده: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر نرگس (لژیون اول)
رابطخبری: همسفر نسیم رهجوی راهنما همسفر نرگس (لژیون اول)
ویرایش و ارسال: همسفر مینا رهجوی راهنما همسفر افسانه دبیر سایت(لژیون سوم )
همسفران نمایندگی صبا
- تعداد بازدید از این مطلب :
112