English Version
This Site Is Available In English

همه بچه‌های کنگره یعنی لژیون سردار

همه بچه‌های کنگره یعنی لژیون سردار

چهارمین جلسه از دوره هفتم جلسات لژیون سردار شعبه شادآباد با دستور جلسه صورت مساله اعتیاد در روز شنبه مورخ ۱۴۰۴/۰7/05 رأس ساعت ۱۵/۳۰  آغاز به کار نمود.

سلام دوستان صامت هستم یک مسافر
از تک تک شما عزیزان ممنونم و تبریک میگویم به حسن آقا بابت گرفتن شال. ما این جمله را در کنگره می‌گوییم که برکتش در زندگیت جاری باشد. باید از خداوند برکت بخواهیم، روزی خداوند در زندگی همه انسان‌ها جاری می‌شود. برکت از کلمه برک می‌آید؛ برک پارچه‌ایست که جلوی شتر آویزان می‌شود و زمانی که شتر روی زمین می‌خوابد تا زمانی که ساربان آن را بلند نکند شتر بلند نمی‌شود و برکت هم به همین گونه است، زمانی که برکت وارد زندگی یک انسان می‌شود هم همینگونه است. برای یک انسان برکت مال می‌شود که می‌شود ثروت و برای انسان دیگری برکت اولاد می‌شود که می‌شود فرزند صالح و بسیاری از اعضای کنگره فرزندان صالحی دارند و برای یک انسان برکت جان می‌شود که می‌تواند سلامتی کامل باشد؛ این‌ها برکاتی است که در کنگره به واسطه خدمت کردن برای بچه‌های کنگره بوجود می‌آید.


دستور جلسه این هفته ما صورت مسئله اعتیاد است، ما در کنگره یاد گرفته‌ایم که یک صور آشکار داریم و یک صور پنهان. معمولاً انسان وقتی در تاریکی شب قرار می‌گیرد وقتی صدایی را از پشت یک دیوار می‌شنود می‌ترسد چون صورتک آن انسانی که پشت دیوار قرار گرفته است را نمی‌بیند، ولی زمانی که آن صورتک می‌آید و جلوی تو قرار می‌گیرد و متوجه می‌شوی که رفیق یا برادر توست دیگر نمی‌ترسی. در کنگره هم چون صورت مسئله اعتیاد توسط آقای مهندس باز شده است بچه‌های کنگره از اعتیاد نمی‌ترسند. چه اتفاقی می‌افتد که من مسافر می‌آیم، درمان می‌شوم و این ترس از من برداشته می‌شود؟ وقتی به ساختار کنگره ۶۰ نگاه می‌کنیم می‌گوییم که ساختار کنگره بر مبنای عشق و عقل و ایمان است. آقای مهندس در کنگره سه استاد مستقیم دارند؛ استاد رعد، استاد سیلور و استاد سردار. رعد استاد عقل است و در مورد عقل صحبت می‌کند، سیلور استاد عشق است و سردار استاد ایمان است و کنگره ۶۰ بر مبنای عشق و عقل و ایمان بنا شده است. ایمان همان محبت است که در کنگره ۶۰ بین بچه‌ها جاری است و تک تک ما آن را لمس می‌کنیم.
من باید به این ساختار ایمان داشته باشم تا به درمان برسم. باید به راهنمای خودم به مرزبان به ایجنت به کنگره و در رأس به آقای مهندس ایمان داشته باشم تا به درمان برسم. درمان در کنگره یک مثلث است که شامل جسم، روان و جهان بینی است. جسم به درمان می‌رسد، روان هم بهبود می‌یابد ولی همانگونه که آقای مهندس در مقاله اول می‌گویند نباید جهان بینی به فراموشی سپرده شود؛ اگر جهان بینی نباشد انسان دوباره به اعتیاد باز می‌گردد. چرا جهان بینی اینقدر مهم است؟ آقای مهندس می‌گویند چون انسان اختیار دارد پس جهان‌بینی مهم است. صفت گذشته در انسان صادق نیست چون جاری است پس انسان می‌تواند با اختیار خود تغییر کند و قدم‌های بزرگی در دایره های هستی بردارد. این دایره‌ها دایره‌های خیر و برکت و عشق و محبت است. قدرتمندترین دایره هستی دایره عشق و محبت است وقتی نگاه می‌کنیم می‌بینیم که یک راهنما با ۲۰ رهایی عضو لژیون سردار است، لژیون سردار در همان قسمت جهان بینی می‌شود ایمان.
با آقای زرکش به یکی از شعب رفته بودیم بعد از جلسه یک نفر از من پرسید که این شال‌های رنگی که گردن خودتان می‌اندازید و می‌گویید خدمت مالی این پول‌ها کجا می‌رود؟ یک لحظه با خودم فکر کردم که این سوال خیلی از بچه‌های کنگره است و من باید جواب این سوال را بدهم. گفتم همین هوای خنکی که بالای سرت می‌چرخد، همین صندلی که رویش می‌نشینی همه این‌ها لژیون سردار است. آن سفر اولی که با امنیت کامل می‌آید روی این صندلی می‌نشیند و سفر می‌کند این لژیون سردار است. آن تازه واردی که می‌آید و سفر می‌کند لژیون سردار است. همه بچه‌های کنگره یعنی لژیون سردار. این وظیفه راهنماها را خیلی سنگین می‌کند. راهنماها باید راجع به لژیون سردار برای رهجوها توضیح بدهند و بگویند که این صندلی که روی آن می‌نشینند لژیون سردار است.
خیلی از مواقع آب ناخواسته مراد نیست، یک زمانی شالی که به گردن یک راهنما می‌افتد آن شال آب ناخواسته نیست، آن شال آبی است که باید بایستد بالای سر خواسته‌های نفسش و سر آنها را ببرد. من در کنگره حرکت کردم، وارد لژیون سردار شدم، شال پهلوانی گرفتم ولی خیلی از روزنه‌هایی که خودم فکر می‌کردم درست است و من می‌توانم از آنها پول در بیاورم برای من بسته شد. من به اینجا نیامده‌ام که یک پولی بدهم و یک معامله‌ای بکنم که ارتقا پیدا کنم. در کنگره ۶۰ سر خواسته‌های نفست را می‌برند. همه لژیون‌ها در کنگره ۶۰ و از جمله لژیون سردار برای تزکیه و پالایش نفس است، برای بریدن سر خواسته‌های نفس است، حالا مهم است که من در کدام قسمت دارم حرکت می‌کنم و در کجای این ساختار قرار گرفته‌ام به محض اینکه فکر کنم که من برای این ساختار دارم کاری انجام می‌دهم ساختار دست مرا ول می‌کند، نباید فکر کنم که اگر در یکی از شعب کنگره دارم کاری انجام می‌دهم واقعاً دارم به کنگره لطف می‌کنم یا اگر به عنوان استاد می‌آیم اینجا می‌نشینم فکر کنم که کاری انجام داده‌ام.در اصل کنگره دارد به من لطف می‌کند که من یاد بگیرم چگونه با خانواده‌ام ارتباط برقرار کنم، زمانی که در لژیون می‌نشینم و رهجویم دارد به من زور می‌گوید یاد می‌گیرم که در زندگیم اگر فرزندم به من زور گفت چگونه با او برخورد کنم، رهجویی که دارد پنهان کاری می‌کند به من یاد می‌دهد که اگر فردا همسفرم پنهان کاری کرد چگونه باید با او برخورد کنم؛ این خروجی آن کاری است که انسان خواسته‌های نفسش را سر می‌برد و ارتقا پیدا می‌کند.
  وظیفه راهنما است که لژیون سردار را برای رهجوهایش بشکافد. وقتی نگاه می‌کنیم در کنگره فقط خودمان هستیم و آقای مهندس و هیچ کس دیگری نیست و وظیفه خودمان است که در این سیستم همه کارها را انجام بدهیم. بزرگترین خاصیت یک پهلوان یک راهنما یا یک ایجنت این است که دو سه نفر مثل خودش را پرورش بدهد. آقای زرکش می‌گویند کنگره مثل شتر حضرت محمد می‌ماند هرجا بخوابد آبادش می‌کند بچه‌های کنگره بهشت می‌سازند و هر جایی که بروند آبادش می‌کنند.

 

تایپ و ارسال: خدمتگزاران سایت شادآباد

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .