English Version
This Site Is Available In English

رسیدن به درمان که صورت مسئله است نیاز به خیلی چیزها دارد.

رسیدن به درمان که صورت مسئله است نیاز به خیلی چیزها دارد.

سیزدهمین جلسه از دوره چهل و یکم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰، نمایندگی صالحی، به استادی راهنمای محترم مسافر کاوه و نگهبانی مسافر جمشید و دبیری مسافر یونس با دستور جلسه "صورت  مساله اعتیاد " در روز شنبه 5 مهر ساعت ۱۶:۳۰ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان، کاوه هستم مسافر. خیلی خوشحالم که امروز در خدمت شما هستم. بحث صورت مسئله اعتیاد هست و بحث دوم تولد یک‌سال رهایی اصغر آقاست که روز زیبایی پیش روی ماست.
در مورد صورت مسئله اعتیاد، آقای مهندس مطالبی را چهارشنبه فرمودند و در کتاب‌ها و در سی‌دی‌ها بارها بیان کردند و من مسأله جدیدی ندارم؛ چون ایشان کامل در مقاله اول کتاب چهارده مقاله هم فرمودند و در کتاب ۶۰ درجه هم که به وفور نکات ناب ایشان با دقت بیان شده است، و من فقط وظیفه خودم می‌دانم تکرار کنم تا اول از همه برای خودم مرور شود و یاد بگیرم، چون همه شما با این مسأله بشدت آشنا هستید و خواندید و تجربه کردید.
من خودم به معنای حقیقی کلمه، از زمانی که وارد کنگره ۶۰ شدم شناختم که اعتیاد چیست!
صورت مسئله اعتیاد هم که خب سه کلمه است: صورت، مسئله و اعتیاد. الان مطالب بسیار زیادی از لحاظ کمیت و حجم در مورد اعتیاد نوشته شده است؛ در میدان انقلاب که بروید پر است از کتاب‌های ۳۰۰ تا ۵۰۰ صفحه‌ای در مورد اعتیاد. اما چه کسانی نوشتند؟ و آیا راه‌حلی برای درمان ارائه کردند؟ مثلاً فلان استاد دانشگاهی که چندین کتاب در این مورد نوشته، آیا در مورد چرایی و چگونگی و فرآیند به وجود آمدن اعتیاد و مهم‌تر از همه راه‌حل درمان آن ارائه کرده یا خیر؟ و مورد کلیدی این عدم موفقیت اساتید دانشگاه در تبیین اعتیاد، به اعتقاد من برمی‌گردد به عدم تجربه خودشان در مورد اعتیاد.
به همین خاطر اگر هزار راه‌حل تئوری هم بدهند، شاید هیچ‌کدام قابل اجرا و عملیاتی نباشد، اگر بود تا الان نتیجه داده بود.
خب، الان شما ببینید، اعتیاد یعنی چه؟ الان در دانشگاه‌های معتبر دنیا یا ایران اگر بپرسی اعتیاد چیست؟ می‌گویند مصرف مواد! خب این یعنی چه؟ و بعد می‌پرسیم آیا راه‌حل دارد؟ خواهند گفت یا خیر یا بستگی دارد! اما در دانشگاه کنگره ۶۰ اگر از یک رهجو که ۵ ماه است هنوز در حال سفر هست هم بپرسی اعتیاد چیست یا چه اتفاقی در اعتیاد می‌افتد؟ فوراً می‌گوید جایگزینی. حالا جایگزینی یعنی چه؟ یعنی جایگزین شدن مواد مخدر بیرونی به جای مواد مخدر طبیعی بدن.
عوارض آن چیست؟ این است که من وقتی اول شروع به مصرف می‌کنم چیزی از آن نمی‌دانم. این همه فیلم می‌سازند در سینما و تلویزیون و برنامه‌های تحلیلی می‌گذارند اما هیچ پاسخ مشخصی به ما نمی‌دهند، چرا؟ اول چون تجربه ندارد، هیچ تجربه نزدیکی از موضوع ندارد و طبعا دلسوزی لازم برای کار در این زمینه را هم نخواهد داشت. فقط دنبال این هستند که سه روز مصرف نکنید و آزمایش بدهید جواب مثبت شما شود منفی! و راه‌حلی که از خودشان می‌سازند حتی موقتا هم نمی‌تواند موفق باشد و طرف را از چاله به چاه می‌اندازد. مثلاً به او می‌گویند خب امشب خوابت نمی‌رود؟ اشکال ندارد بیا الانزاپین یا زولپیدم یا خانواده دیازپام‌ها را بخور و نتیجه‌اش می‌شود همین بنده خدا تازه‌واردی که متأسفانه فوت شد.
نه تنها مشکلی حل نمی‌شود، هزاران مشکل جدید هم افزوده می‌شود. برای همین جناب مهندس فرمودند صورت مسئله اعتیاد، مسئله یعنی چه؟ یعنی یک سری پارامترهای مشخص و یک سری پارامترهای نامشخص. صورت هم در ابتدا یعنی به رسمیت شناختن اصل موضوع. یعنی بر اساس یک سری پارامترهای مشخص بیایم آن نتیجه نهایی که مجهول است را پیدا کنم.

شخصی که وارد کنگره ۶۰ می‌شود در واقع مهم‌ترین سوالی که از او می‌شود یا از هر تازه‌وارد دیگری و بسیار جواب مهم و کلیدی دارد، در حدی که تعیین‌کننده کل مسیر او خواهد شد، آن سوال چیست؟ این است که چه مصرف می‌کنی، چقدر مصرف می‌کنی و چجوری مصرف می‌کنی؟ این‌ها می‌شود داده‌های درست و آنچه مجهول است رسیدن به درمان است.
رسیدن به درمان که صورت مسئله است نیاز به خیلی چیزها دارد. آیا اینکه من فقط شربت اوتی بخورم درمان می‌شوم؟ نه. آیا اینکه فقط بیاییم کنگره ۶۰ درمان می‌شوم؟ نه. آیا اینکه من سر لژیون بیایم درمان می‌شوم؟ نه. آیا اینکه من راهنما انتخاب کنم درمان می‌شوم؟ نه.
می‌خواهم یک حقیقتی را به شما مستند بگویم. من خودم سال ۸۴ آمدم کنگره ۶۰ سفر کردم و سفر به ظاهر خیلی خوب و کاملی انجام دادم اما آن سفر به سعادت ختم نشد، چرا؟ چون من آمدم به ظاهر بهترین راهنمای کنگره ۶۰ را انتخاب کردم ولی نه با حس خودم، بلکه با مشورت دوستان، با راهنمایی آدم‌های داخل حیاط و کسانی که برای من تبلیغات آورده بودند، و این همه چیز را متأسفانه خراب می‌کند.
البته تعداد این افرادی که سفر را به پایان می‌رسانند ولی نتیجه نمی‌گیرند یا عود می‌کنند، به گفته خود آقای مهندس ۷ درصد در کشور است، کم است ولی به خاطر همین نکات پایه‌ای است. من باید بتوانم از این سد عبور کنم و یک جنگجوی خوبی شوم، پس من باید راهنمای خودم را بر مبنای خودم انتخاب کنم تا آن پیوند نتیجه بدهد، وگرنه باز هم پیوند برقرار می‌شود اما به آن جایی که لازم است نمی‌رسد.
یک مشکل دیگری که در جامعه هست دیدگاه مجرمانه‌ای است که به اعتیاد دارند. این دیدگاه باعث می‌شود که اتفاقات خوبی نیفتد. من نمی‌گویم اعتیاد خوب است اما یقینا درصد کمی از مصرف‌کنندگان قشر خلافکار یا اصطلاحاً آخرخطی و یا سابقه‌دار هستند. این باعث می‌شود آدرس را از مبدا درست نرویم.
شعری از فکر کنم علامه طباطبایی هست که می‌گوید: «مجنون از اول که مجنون نبود، کشش لیلی باعث جنون او شد.»
و حقیقتاً من خودم شخصاً اولین باری که مصرف کردم چنان لحظه شگفت‌انگیز، لذت‌بخش و تکرارنشدنی برای شخص اتفاق می‌افتد که همان می‌شود باعث کشش فرد به مصرف مواد تا دوباره آن تجربه اول را پیدا کند. ولی هیچگاه دیگر این اتفاق نمی‌افتد. و دلیلش چیست که اول اتفاق می‌افتد و دیگر تکرار نمی‌شود؟ این است که شخص با درصد تقریباً کامل و سالم از نظر جسمی مواد مخدر بیرونی را هم می‌گیرد و راندمانش از صد درصد هم بالا می‌زند و احساس شگفت‌انگیزی را تجربه می‌کند که آن احساس دیگر تکرار نمی‌شود، چون به مرور زمان آن سلامت جسمی و طبیعی فرد از بین می‌رود و مواد بیرونی هم کیفیت مواد درونی را ندارد.
در مورد تولد یک سالگی آقا علی‌اصغر هم اول تبریک می‌گویم. ایشان روز اول که آمد پیش من، در دلم گفتم خدا رحم کند و صبر ایوب به من بده. روزهای اول صدا ضبط می‌کرد و هر چه به او می‌گفتیم نکن، گوش نمی‌کرد. رفت و نتیجه گوش نکردنش را هم دید در عمق تاریکی‌ها و دوباره برگشت.
اما خدا را شکر برگشت و به خودش، خانمش، دخترخانم و پسرایشان تبریک می‌گویم. دست‌ها را هم به افتخار ایشان بزنید. ممنونم.

در ادامه جشن تولد یکسال رهایی مسافر علی اصغر برگزار گردید که توجه شما را به خلاصه سخنان ایشان جلب می‌کنم:

سلام دوستان، اصغر هستم یک مسافر.
مصرف مواد مخدر برای من یک جنگ همیشگی بود؛ با خودم، با خانواده، با همسایه‌ها و حتی با فرزندانم. تمام افکار و انرژی‌ام صرف مواد مخدر می‌شد و زندگی در آشفتگی و ناامنی می‌گذشت. در آن شرایط، کمک خانواده و دوستانم و از همه عزیزانی که همیشه پشتیبان من بودند، بی‌نهایت ارزشمند بود و امروز قدردانشان هستم.
وقتی وارد کنگره شدم، مسیر زندگی‌ام تغییر کرد. با آموزش‌ها و خدمت در کنگره، آرامش و استقلال را تجربه کردم. حالا می‌توانم با صبر و تمرکز، حتی با مشکلات جسمی مثل دیابت، به زندگی ادامه دهم و از هر قدمی که برای خودم و دیگران برمی‌دارم، لذت ببرم.
کنگره به من یاد داد که مسیر درست را پیدا کنم، مسئولیت زندگی خودم را به عهده بگیرم و با کمک دوستان و راهنماها، راه مستقل و سالمی بسازم. حضور و تشویق شما باعث انگیزه و رشد من است.
ممنون که صحبت‌های منو گوش کردید. 🌹

تایپ و ویرایش: مسافر دانیال لژیون دهم، مسافر مهیار و مسافر امیر لژیون دوم
بارگزاری خبر: مسافر هادی لژیون نهم
مرزبان خبری: مسافر احمد
مرزبان کشیک: مسافر سعید
مهرماه 1404                                 شعبه صالحی (تهرانپارس)

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .