وقتی برای اولینبار با واژه «صورتمسئله اعتیاد» روبهرو شدم، فکر نمیکردم بتواند دریچهای باشد در جهت فهمی عمیق از تاریکیها. من همانند بسیاری از انسانها اعتیاد را یک ضعف اخلاقی و بیارادگی میدانستم. دیدگاههایی وجود دارد که میگویند: اعتیاد درمان ندارد؛ و به خیال خود فرد معتاد را کاملا میشناسند؛ در حالی که برایشان مجهول است که چرا حتی پس از ترکهای طولانی با انواع متدها، فرد حالش خوب نمیشود و به تعادل نمیرسد؟ برای کشف مجهولات، نیاز به مطرح شدن سوال درست است و برای مطرح کردن سوال درست بایستی واقف بر علوم بود یا حداقل از نیمی از علم برخوردار بود. به دلیل اینکه موضوعی عمیق و چند بعدی است؛ نیازمند این بود تا شخصی که خودش وارد این قضیه شده آن را بشکافد و به عبارتی کسی که خودش در اقیانوس غرق شده و برای بیرون آمدن تلاش کرده و موفق شده؛ راه نجات از اقیانوس را نشان دهد. آقای مهندس با نگاهی علمی و تجربی اشکال کار را یافتند و این دیدگاه به حل صورتمسئله اعتیاد انجامید. اعتیاد یک مسئله است و هر مسئلهای هم صورتمسئله دارد. کنگره ۶۰ مشخص نمود اعتیاد یک بیماری است که در قسمت جسم، روان و جهانبینی تخریب ایجاد میکند.
در قسمت جسم سیستم تولیدکننده مواد شبهافیونی طبیعی بدن دچار اختلال میشود؛ زیرا مخدر بیرونی جایگزین این مواد شده و با قطع ناگهانی، شوک شدیدی به بدن وارد میشود که عکسالعملهایی مانند عطسه، انواع درد و ... خواهد داشت. در کنگره ۶۰ طبق پروتکل DST، داروی اوپیوم تینکچر طی ۱۰ تا ۱۱ ماه، با توجه به شرایط فرد و زیر نظر راهنما، بهتدریج تیپر شده و در نهایت قطع میشود. در قسمت بعدی مصرفکننده مواد مخدر در قسمت خلقوخو و روان دچار اشکال میشود. این به همریختگی به مفهوم بیمار روانی بودن نیست؛ چون جسم تعادل ندارد، روان هم از تعادل خارج شده و حالاتی مثل افسردگی، گوشهگیری و ... به فرد دست میدهد؛ پس ریشه این اختلالات در جسم است نه در روان، که با به تعادل رسیدن جسم و جهانبینی، روان نیز در شرایط مطلوب قرار خواهد گرفت. در قسمت سوم تفکرات و دیدگاه شخص به زندگی نیز دچار تحول و دگرگونی میشود؛ البته در جهت منفی. در این حالت شخص امیدی به زندگی ندارد، قادر به فکر کردن، تصمیم گرفتن و انجام کارها و مسئولیتهای خود نیست، همه چیز را وارونه میبیند، از همه طلبکار است و فکر میکند که زندگی بدون مواد مخدر معنایی ندارد؛ به چنین وضعیتی، جهانبینی افیونی گفته میشود.
در قسمت جهانبینی به موازات به تعادل رسیدن جسم و روان میتوان با آموزش، این قسمت را نیز به تعادل رساند؛ اما باید به یاد داشت که آموزش، جریانی بیپایان است؛ که همواره باید از آن نوشید. آموختن، نه مقصدی دارد و نه مرزی؛ بلکه خود مسیر است. پس صورتمسئله اعتیاد نشان میدهد که برای درمان واقعی، باید هر سه ضلع را بازسازی کرد؛ درمانی که اگر درست اجرا شود؛ هیچگاه برگشتی ندارد و فرد به تعادل خواهد رسید که این عمل با فرمانبرداری از راهنما و آموزشها، نوشتن سیدی و شرکت در کارگاههای آموزشی کنگره ۶۰ انجام خواهد گرفت و میتوان گفت: اعتیاد یک فرصت است برای شناخت خود، برای رشد و برای بازگشت به زندگی. سپاس از بنیان کنگره ۶۰ و مبتکر متد DST، جناب مهندس دژاکام، برای درمان اعتیاد و کاشف صورتمسئله اعتیاد و نگارنده علمیترین مقالاتی که تاکنون در خصوص شناخت انسان، بیماری اعتیاد و راهکارهای اصولی آن به رشته تحریر درآمده است.
نویسنده: همسفر هستی رهجوی راهنما همسفر رویا (لژیون یکم)
رابطخبری: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر رویا (لژیون یکم)
ویرایش و ارسال: همسفر آتوسا رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون هفتم) نگهبان سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
173