از آنجا که برای گشایش مسائل و گرهها، باید در آنها دقیقتر شویم و نگاهی سطحی نداشته باشیم، باید ابتدا آن را کاملا بشناسیم و همه جوانبش را در نظر بگیریم. فهم السوال، نصف الجواب؛ تا زمانیکه متوجه اصل سوال نشویم، هیچگاه قادر نخواهیم بود آن را حل کنیم. در مورد مسئله اعتیاد که قرنها بشر را درگیر کرده و دغدغه انسان بوده نیز همینطور است.
آقای مهندس حسین دژاکام، پس از اینکه سالیان دراز با این مسئله دست به گریبان بودند و تمام ابعاد آن را با تمام وجود درک کردند، متوجه شدند که با روشهای متداول و تکراری نمیتوان از این بلای خانمانسوز رهایی یافت؛ ایشان با تحقیق در حوزه علم اعتیاد، تعریف دیگری از آن ارائه دادند و از علوم دیگر مثل علم پزشکی برای کامل کردن آن کمک گرفتند. اعتیاد یک مسئله مهم برای بشریت بوده که جوابی برای چرایی آن پیدا نمیکردند؛
جوابی کامل و صحیح که این مسئله را حل کند. تمام جوابهایی که تا قبل از این به مسئله اعتیاد داده شده بود، بهگونهای فقط حدسیات آنها بوده و آنها هیچ وقت نتوانستند گره از این کلاف سردرگم باز کنند و علم پزشکی در این مسئله به آنجایی رسیده بود که اعتیاد نیز مانند: سرطان، ام.اس و بسیاری از بیماریهای دیگر درمان ندارد و فقط باید با داروهای نگهدارنده آن را کنترل کرد.
در روشهای سنتی که به صورت ضربتی قصد درمان و درواقع قطع فوری اعتیاد را داشتند، فرد مصرفکننده را تا مرز نابودی و مرگ میکشاندند و چه بسا افرادی که طاقت نیاوردند و از دنیا رفتند؛ همچنین افرادی که با این روش مثلا ترک مصرف کردند، دائما با مسائل متعدد و رنجهای آن دست و پنجه نرم میکنند. بعضی معتقدند که افراد مصرفکننده اراده ندارند؛ هیچ کدام از این اشخاص، شناخت واقعی از مقوله اعتیاد ندارند.
بنیان کنگره۶۰ آقای مهندس دژاکام، پس از تلاشهای فراوان برای رهایی از اعتیاد خود، به این نکته رسیدند که ترک اعتیاد، به دلیل تخریبی که موادافیونی بر روی ساختار جسم ایجاد کرده، در کوتاه مدت ممکن نیست و ما با مواد افیونی که وارد بدن کردهایم، سیستمهای داخلی بدن و سیستمهای تولید کننده مخدرهای طبیعی بدن که نعمتی خدادادی بوده را از تعادل خارج کردهایم و آنها را به صورت از کار افتاده درآوردهایم؛
اگر این مواد بیرونی را نیز قطع کنیم، فرد به یکباره دچار اختلالات وسیعی میشود. مهندس دژاکام، نام این سیستم تولید کننده مواد شبه افیونی بدن را سیستم ایکس نامگذاری کردند؛ ایشان معتقدند: حال که تمامی سیستمهای این کارخانه عظیم با اختلال و تعطیلی مواجه شده، باید با کمک ما آرامآرام به چرخه تولید بازگردد و مواد مورد نیاز بدن را خودش تولید کند؛
اما این سیستم عظیم که به وسیله خود ما از کار افتاده، دوباره به آسانی راهاندازی نمیشود؛ اگر ما مواد بیرونی را ناگهان قطع کنیم، یک شوک عظیم به بدن وارد میکنیم؛ بهطوری که آسیبهای آن برای همیشه (البته اگر فرد زنده بماند) در او باقی خواهد ماند؛ این آسیبها علاوه بر اینکه جسم فرد را درگیر میکند، روان و خلقیات او را نیز تحتالشعاع قرار میدهد و دیگر اینکه دیدگاه فرد نسبت به زندگی تغییر میکند.
انسانی که بیمار است، روحش آرامش ندارد، نسبت به هستی و زندگی دچار یأس شده، به پوچی یعنی به آخر خط رسیده و به هر چیزی غیر از انسان شبیه است؛ او بدون مصرف مواد، قادر به فکر کردن نیست و حتی نمیتواند کارها و مسئولیتهای خود را انجام دهد؛ از دنیا و زیباییهایش هیچ لذتی نمیبرد، فقط برای تسکین دردش به دنبال مواد و مصرف آن است و زندگیاش در همین یک کلمه خلاصه میشود.
آقای مهندس دژاکام، تجربیات خود را به مرحله اجرا درآوردند و به صورت تدریجی، شروع به کاهش مواد مصرفی خود کرده و تغییرات خود را دقیق ثبت کردند؛ ایشان معتقدند که با کاهش تدریجی به صورت پلهای، میتوان به بدن فرصت بازسازی داد؛ سرانجام پس از گذشت ۱۱ ماه با همین روش، کمترین آسیب و یا هیچ آسیبی موفق به درمان اعتیاد خود شدند؛
ایشان با استفاده از همین روش، یعنی تیپرینگ مواد مخدر به صورت پلهای، توانستند افراد مصرفکننده دیگری را نیز به درمان برسانند؛ ایشان یافتهها و تجربیات خود را در قالب یک مقاله علمی در کنگره سراسری پزشکی راهکارهای اعتیاد، در دانشگاه علوم پزشکی زاهدان ارائه کردند؛ در این مقاله ایشان تصریح کردند که در صورتمسئله اعتیاد مثلث جسم، روان و جهانبینی باید به موازات هم درمان شود؛
آقای مهندس معتقدند که اعتیاد در جسم انسان، اختلالات آشکاری را ایجاد میکند که قابل رویت است و همگان آن را میبینند و متوجه آن میشوند، از این رو فقط دنبال درمان آن هستند؛ ولی غافل از اینکه اعتیاد در درون انسان، اختلالاتی پنهان در جسم انسان ایجاد کرده که هیچگاه مورد توجه قرار نگرفته است و این نقطه کور درمان یا ترک اعتیادهای ناموفق در روشهای متداول امروزی است؛
به اعتقاد ایشان درمان در بخش جسم (قطع مصرف) حدود کمتر از پنج درصد از بار درمان و سلامتی کامل جسم را حمل میکند؛ اما در عکسالعملهای پنهان فرد دچار افسردگی، گوشهگیری، ناامیدی، کمحوصلگی، کندذهنی، تنبلی، عدم میل به زندگی، زود خسته شدن، گریه کردن و علائم دیگر میشود؛ اینها هیچ کدام ریشه در بیماری روانی ندارند؛ بلکه به دلیل عدم تولید مواد شبه افیونی بدن میباشد؛
استفاده از داروهای عادتآور که به صورت همیشه مصرفی مورد استفاده قرار میگیرد، باعث نابودی چشمههای درونی بدن میشود. نود درصد از این تخریبها از نظر جسمی، پس از گذشت حدوداً ۱۱ ماه به تعادل میرسد. وقتی جسم به تعادل رسید روان نیز به تعادل خواهد رسید؛ اما ده درصد باقیمانده که همان جهانبینی فرد است، اگر تغییر نکند باز هم میتواند شخص را به ورطه اعتیاد بازگرداند.
روش DST یعنی روش درمان تدریجی با استفاده از داروی OT یا همان اپیوم تینکچر در کنگره۶۰، به لطف خداوند و رهنمودهای بنیان کنگره۶۰ توانسته، پس از گذشت ۳۸ سال از آغاز این روش، هزاران انسان گرفتار در دام اعتیاد را نجات دهد و آنها را دوباره به زندگی برگرداند. در کنار آن همسفران و خانوادههای آنها نیز از موهبتهای آموزش در کنگره بهرهمند هستند؛
آرامش و آسایش میوه این درخت تنومند است که باغبان آن هنوز در تلاش است تا انسانهای بیشتری در سراسر دنیا از میوه و ثمره آن بهره ببرند؛ این برکت کنگره۶۰ است. افرادی که در کنگره به درمان رسیدند، هیچ گونه ولع و یا وسوسهای برای مصرف مجدد ندارند و این به معنای درمان است که سیستمهای داخلی بدن دوباره به چرخه تولید بازگشتهاند و نیازی به تامین این مواد از بیرون ندارند.
منابع: مقاله آقای خدامی و کتاب ۱۴ مقاله
نویسنده؛ همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر حوریه (لژیون ششم)
رابط خبری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر حوریه (لژیون ششم)
عکاس: همسفر فائزه رهجوی راهنما همسفر فتانه (لژیون چهاردهم)
ویراستاری و ارسال: همسفر سمانه رهجوی راهنما همسفر الهام (لژیون بیستوپنجم) دبیر اول سایت
همسفران نمایندگی شادآباد
- تعداد بازدید از این مطلب :
184