علم پیچیده نیست و هر چیزی کلیدی دارد. کنگره۶۰ معتقد است که در کنار بازسازی جسم، باید روان و جهانبینی فرد مصرفکننده تغییر یابد. بر همین مبنا، شرح صورتمسئله اعتیاد را تحت عنوان مقالهای در مورد راهکارهای اعتیاد در سال ۱۳۷۸ در اولین کنگره سراسری پزشکی در زاهدان ارائه دادند و مورد پذیرش قرار گرفت.
بیان کامل موضوع اعتیاد و درمان آن، و اینکه اعتیاد یک علم و رشته تخصصی است و برای تکامل علوم اعتیاد باید کلیه علوم و رشتهها به کمک آن بیایند، حاکی از این است که هر مسئلهای صورتمسئله دارد. یعنی قبل از پاسخ دادن و تفکر به جواب، ابتدا باید دقیقاً سؤالها را مشخص کنیم و بدانیم به دنبال چه مجهول گمشدهای هستیم. یکی از مشکلات اصلی اعتیاد تاکنون، وجود هزاران سؤال مجهول بوده که هیچکس در کل جهان نتوانسته به آنها پاسخی بدهد و در نهایت، در کل جهان اعلام شد که اعتیاد درمان ندارد یا ادعای درمان اعتیاد را در کوتاهمدت و چند ساعت مطرح نمودند.
یکی از مهمترین اقدامات آقای مهندس تألیف کتاب «عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر» و ارائه متد DST بود که تمامی این مجهولات را به یک مجهول یا ایکس یا معادله تبدیل نمودند و بیان کردند که فرد، هر چهقدر تلاش میکند با هیچ شیوه و متدی حالش خوب نمیشود، به تعادل نمیرسد و میل و وسوسه مواد را با خود دارد.
تا اینکه آقای مهندس مبدأ، مقصد و هدف را در اعتیاد مشخص کردند و مثلثی را به نام جسم، روان و جهانبینی ترسیم نمودند. ضلع اول جسم است که وقتی دچار مشکل میشود، انواع و اقسام دردها از موهای سر گرفته تا انگشتان پا، فرد را فرا میگیرد و از تعادل خارج میشود. ضلع دوم روان یا صور پنهان است که دچار به هم ریختگی میشود؛ البته این به مفهوم روانی بودن فرد مصرفکننده نیست؛ چون جسم از تعادل خارج شده، روان نیز از تعادل خارج میشود، زیرا مخدرهای طبیعی بدن از تعادل خارج شدهاند و فرد مصرفکننده شبیه افراد روانی رفتار میکند و علائمی مانند افسردگی و گوشهگیری از خود نشان میدهد. ضلع سوم جهانبینی است که شامل تفکرات و دیدگاه شخص نسبت به زندگی میشود و دچار تحول و دگرگونی، البته در جهت منفی، میشود و هیچ امیدی به زندگی ندارد؛ یعنی جهانبینی افیونی.
مهمترین مسئلهای که آقای مهندس دریافت کردند سیستم ایکس بود؛ سیستمی که مواد شبهافیونی و مخدرهای طبیعی بدن را که تمام ابعاد وجودی انسان (همان جسم، روان و جهانبینی) را در بر میگیرد، دچار اختلال کرده و وظایف خود را بهدرستی انجام نمیدهد. در قسمت جسم، سیستم تولیدکننده مواد شبهافیونی و مخدرهای طبیعی، نوروترانسمیترها و میانجیهای عصبی مانند دینورفین، اندروفین، دوپامین، سروتونین و … دچار اختلال شده و تولید آنها با ورود مواد بیرونی مانند تریاک، هروئین، الکل، شیشه و غیره، وابسته و جایگزین مخدرهای درونی شده است.
آقای مهندس از روش متد DST استفاده کردند که D به معنای ضریب 0/8 درصد است که میزان مصرف فرد را در اندازه مناسب به ۳ وعده در روز تبدیل میکنند. S به معنای پلههای ۲۱ روزه است که یک نوع فرآیند سلولی تلقی میشود و T به معنای مدت زمان سازگاری در طی ۱۰ الی ۱۱ ماه است که فرآیند سازگاری را انجام میدهند. داروی OT یا همان اپیوم تینکچر، سیستم درونی بدن را راهاندازی میکند و با این روش، فرد را به تعادل لازم میرساند. با این روش ۹۰ درصد از نظر جسم و روان به تعادل میرسد و ۱۰ درصد باقیمانده که مربوط به جهانبینی و نگرش فرد نسبت به خود و درک آن نسبت به جهان اطراف فرد است، با آموزش صحیح و تلاش خود فرد به تعادل لازم میرسد.
اگر مسافر خودم را مثال بزنم، همیشه فکر میکردم به خاطر موقعیت شغلی و فشار زیاد کار اینگونه رفتار میکند. همیشه دچار چرت زدن و خوابآلودگی بود. اگر حرفی دو بار تکرار میشد، پرخاشگری میکرد و هیچگونه تعادلی بر روی فکر و کارهای روزانه خود نداشت. در مجموع، نه خودش لذتی از زندگی میبرد و نه ما در کنار او آرامش لازم را داشتیم. تا اینکه وارد کنگره شد، سفر خود را آغاز کرد و تحت آموزش و مصرف داروی OT قرار گرفت. خدا را شکر، از انسانی که هیچگاه با امید از فردای خود صحبت نمیکرد، اکنون به انسانی تبدیل شده که با هزاران امید، آینده را برای خود و اطرافیانش به تصویر میکشد.
نویسنده: همسفر نسرین رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون سوم)
عکاس: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون ششم)
رابط خبری: همسفر آذر رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون سوم)
ویرایش و ارسال: همسفر مهناز رهجو راهنما همسفر اعظم (لژیون هشتم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی دنا شهرضا
- تعداد بازدید از این مطلب :
172