English Version
This Site Is Available In English

زیباترین حلقه زمینی

زیباترین حلقه زمینی

دهمین جلسه از دوره ششم جلسات لژیون سردار همسفران نمایندگی ایمان با استادی، دستیار اسیستانت سردار پهلوان همسفر شادی، نگهبانی همسفر مرضیه و دبیری همسفر سمیه با دستور جلسه «چگونه در کنگره۶۰ از سایت و اینستاگرام استفاده می‌کنیم» روز سه‌شنبه ۱ مهرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۴۵ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام به جمع یاران محبت، سلام به دوستانی که دور هم جمع شده‌اند که محبت خویش را به محبت بیکران وصل نمایند و خوشا به سعادت من که تو آمدی به سلام. شاکر خالق هستی هستم، بابت این‌که می‌توانم سعادت داشته باشم و در جمع عزیزانی قرار بگیرم که نگاه تک‌تک شما برای من دقیقاً همان مجریان وادی۱۴ می‌باشید که واقعاً لایق این کلمه هستید، نگاه که می‌کنم ذوقی در نگاهتان است. عزیزانی که از من پیشکسوت‌‌تر در این جمع هستند و سعادتی نصیب من شده است که در جمع شما عزیزان باشم. وقتی فکر می‌کنم، دقیقاً مصداق موسی است که وقتی وارد یک مکانی شد (و اِنی آنست ناراً) نگاه می‌کند و یک نوری را می‌بیند و به سمت آن نور حرکت می‌کند، من نیز همین حس را در جمع شما عزیزان دارم؛ در حلقه‌ای از زیباترین حلقه‌ زمینی که نامش را می‌توان گذاشت: حلقه‌ عشاق، بهترین‌ها و بخشندگان.

صحبت از دستور جلسه سایت است که من چگونه از سایت، فضای مجازی و هوش مصنوعی استفاده می‌کنم؟ وقتی نگاه می‌کنم هر چیزی در کنگره۶۰، دقیقاً مانند الماس درخشان است، وقتی الماس را می‌چرانید؛ سایت گوشه‌ای از آن را نشان می‌دهد؛ نگاه می‌کنیم سردار، سیگار، جونز، DST را می‌بینیم و هر کدام مثل الماس درخشان می‌درخشند. آقای مهندس یکی از زیباترین مکان‌ها را بر روی زمین، بهشت زمین برای ما فراهم نمودند و اصلاً نمی‌خواهند که ما از علم روز جدا شویم؛ زیرا برایشان خیلی مهم است.

صحبت از این می‌شود که، شما از علم روز باید استفاده کنید حتی اساتید به نگهبان می‌گویند: شما هم خودتان باید از علم روز استفاده کنید، هم دوستان، یاران و حتی خانواده باید از علم روز برخوردار باشید و به این بیت اشاره می‌کنند که در بیت شما باید حتماً به علم اشاره نمود، موسیقی باشد، کلام‌الله باید جاری باشد، پس متوجه می‌شوم این‌جا فرای خبرهای دیگر است. به شرکت آمازون و نتفلیکس نگاهی می‌کنیم؛ هر کدام به ما می‌گوید: کدام کتاب را مطالعه کن، کجا را باید سرچ کنید. توییتر را داریم در فضای مجازی نگاه کنم و خیلی چیزهای مختلف، یعنی چه خبر است این‌جا؟ همه فضا را می‌برند به سمت فردیت و شخصی‌سازی. در زمان‌های قدیم دور هم می‌نشستیم و فیلمی از یک کانال پخش می‌شد، همه آن را نگاه می‌کردند و حالا برای من جالب است که یک بچه کوچک باب اسفنجی نگاه می‌کند و حتی از  اینستاگرام استفاده می‌کند که ۲ساله است و یک فرد دیگر چیز دیگر، می‌بینم که جهان امروز به سوی فردیت پیش می‌رود.

بزرگترین هلدینگی که فکر می‌کنیم وجود دارد، کنگره۶۰ می‌باشد که شرکت‌های بسیاری در آن قرار گرفته است و گویا سایت بین‌المللی، دقیقاً می‌شود، بخش بین‌المللی کنگره۶۰ و این بخش بین‌الملل برای تمام اقشار جامعه خوراک دارد. یک نفر از وزنش ناراحت است از این‌که چرا نمی‌تواند جلوی خودش را بگیرد، می‌گوییم بفرمایید این حلقه وجود دارد، می‌توانید وارد این حلقه شوید و به حال خوش برسید؛ یک فرد از سیگار کشیدن ناراحت است و هر کدام در یک مکانی وارد می‌شوند و به حال خوش می‌رسند، هر کدام یک ورود، یک جذب و یک رهایی دارند. رهایی لژیون سردار چیست؟ قرار است من به چه چیز برسم؟ این هم جزئی از حلقه‌ بی‌نظیری است که در من تعبیر شده، رهایی من چه می‌تواند باشد؟ چگونه من نگهبان لژیون سردار، دبیر و خزانه‌دار هستم ،۱۴ماه الی ۷ماه به من فرصت داده می‌شود که بازی کنم و در این بازی چگونه دیگران را با حس‌ جذب کنم؟

کلام‌الله دقیقاً صحبت از یک مثلث می‌کند: مثلث هدایت در سوره‌ بقره می‌فرماید: (لا ریب فیه هدیً للمتقین) با متقین مثلث شروع کنید (الّذین یؤمنون بالغیب) که آقای مهندس این‌ همه پافشاری می‌کنند، مؤمن کسی است که ایمان به عالم غیب داشته باشد (الّذین یؤمنون بالغیب یقیمون الصلاة) صلاة را با نماز اشتباه نگیرید، باید نماز من را صدا بزند. مؤمن واقعی کسی است که کاری که انجام می‌دهد، حامی نماز است (یقیمون بصلاة) اقامه صلاة، آیا من لیاقت و شایستگی قرار گرفتن در مقابل خالق هستی را دارم یا خیر؟ آیا ذکر من چیزی است که من جزء یقیمون الصلاة باشد (و ینفقون مِمّا رزقناکم ینفقون) از آن‌چه که به او داده‌ایم انفاق می‌کند؟ این ‌می‌شود مثلث هدایت که آقای مهندس در سی‌دی‌های اخیر، چقدر قشنگ تفسیر کردند.

مثلث دیگری به ذهن من شادی می‌آید، مثلثی که برای تکامل نفس من لازم است، مثلث یاد خدا، ذکر خدا و شکر خدا است، شاید ۸۰ الی ۹۰ درصد انسان‌ها همیشه یاد خدا را می‌کنند: بسم‌الله الرّحمن الرّحیم به نام قدرت مطلق، انگار عادی شده، گویا به جان من ننشسته است، هنوز حواس من نیست. وقتی می‌گویم بسم‌الله الرحمن الرحیم، به نام خداوندی که رحمان و رحمانیتش، بخشندگی‌اش را در میان می‌آورم، وقتی نام خداوند را به زبان می‌‌آورم، بخشنده بودنش اولین چیزی است که جلو چشم من می‌آید و با دقت به من می‌گوید: من قبل از هر چیزی بخشیده‌ام.

مگر سفر من این نیست که از ترس به شجاعت برسم؟ لژیون سردار با من این‌ کار را می‌خواهد، انجام دهد، ببخشم و از مالم بگذرم، بخشش، سلطان عمل سالم است، مخصوصاً که در وادی‌ها می‌گوید: (فلا اقتحم العقبه فک رقبه) یعنی تا از آن گذرگاه سخت عبور نکنی، امکان ندارد به آن حال خوش برسید، این را من می‌گویم که تجربه لژیون سردار را داشته‌ام، بی‌نظیر بود، من دقیقاً همین حس را داشته‌ام و این مهم است که باید دردت بگیرد. یک نفر با ۶میلیون پهلوان واقعی می‌شود، یک نفر با ۲۰ میلیارد هم پهلوان نیست، چون از اضافاتش می‌دهد، ولی کسی که از عصاره جانش می‌دهد، در اصل صورت مسئله محبت است و حل آن می‌شود، عشق لایتناهی.

ضلع دیگر مثلث: امواج از استاد سیلور (عقاب سفید) است. امواج می‌تواند من را به زمین بزند، نابود کند و می‌تواند من را ارتقاء دهد و وارد جهان‌های دیگر شوم؛ مثل خیلی‌ از افراد که در کنگره۶۰ این لذت را دریافت می‌کنند، می‌توانم به آن حس‌های ناب درونی برسم.

ضلع سوم صحبت از زنجیرهای عشق می‌شود که استاد رعد می‌باشد و یکی از زنجیرهای بی‌نظیر عشق، لژیون سردار است. قرار است به رهایی برسم. صحبت از سفر اول می‌شود؛ اگر رها شوم یک بند عشقی بین من و خالق مطلق و هستی برقرار می‌شود. در پیام سفر دوم مسئله مهمی خوانده می‌شود که می‌گویند: همسفران در آن مکان لامکان تو را یاری می‌کنند، یعنی (یومنون بالغیب) می‌خواهی کاری انجام دهی، کسی در گوشت می‌گوید:  الان انجام بده، یعنی من به آن آزادی می‌رسم.

پیام سفر دوم، پیام آزادی من می‌شود و به خود می‌گویم: شادی، آیا متوجه شده‌ای که در لژیون سردار برای گلریزان چه چیزی است؟ که آقای مهندس بغض می‌کنند و می‌گویند: اگر بدانید چه خبر است، فرش زیر پایتان را می‌فروشید و وارد این بازی می‌شوید. چه اتفاقی در این‌جا می‌افتد؟ می‌گویند: عشق تکلیف نیست، اگر تکلیف باشد، خارج از نفس آدمی است و آن‌قدر سنگین که تحملش خیلی زیاد می‌شود. صحبت از این است که وقتی می‌خواهید عاشقی کنید، بهای باده (فی المؤمنین انفسهم) وقتی یک مؤمنی خوشحال می‌شود، بهایش آن‌ است که خود را وسط می‌گذارد، هر آن‌چه دارد با تمام وجود برای طبقه اخلاص می‌گذارد. حواس من باید جمع باشد که در لژیون سردار وقتی نزدیک به گلریزان می‌شوم، من هستم و خدای خود، در نهایت روح درون من دست می‌زند یا جن درون من؟ جن درون من می‌گوید، مبادا این کار را انجام دهید، به اندازه ۵۰ تومن خوب است، پله‌پله، DST، پارسال سردار، امسال دنور، حالا کم‌کم پیش بروید.

لژیون سردار واقعاً قماری عاشقانه کردن است. خوش آن قماربازی که ببازد هر چه بودش، نه بماند هیچش، الا هوس قمار دیگر. حواسم باشد، هفته‌ سایت است؛ بزرگترین سرچ، سرچ درون است، درون خود را سرچ کنم که کجای کار قرار گرفته‌ام. آن‌جایی که استاد امین تفسیر رحیم می‌کنند بر وزن فعیل که مهربانی مداوم، یعنی هرگز آن مهربانی قطع نمی‌شود و این جزء ویژگی‌های خودشان می‌دانند. حالا من آمده‌ام به کنگره۶۰، در این‌جا فرصت بازی به من داده شده و صحنه، صحنه الهی است و کارگردان آن کارگردان الهی می‌باشد و زندگی، صحنه‌ یکتای هنرمندی ما است. واقعاً هر کس نغمه‌ خود خواند و از صحنه رود. وقتی نزدیک به گلریزان می‌شود، در پیامی که نگهبان در لژیون سردار می‌خواند: (که خداوند تا به که رخصت دهد) واقعاً به بعضی‌ها رخصت داده شده است که بر روی این صندلی‌ها نشسته‌اند، یعنی باید این رخصت داده بشود، باید (قل تعالو، قل تعالو) حق گفته است که بیا، یعنی صدا زده من آمده‌ام، نشسته‌ام، ولی آیا می‌توانم نغمه‌ خود را خوانم و از صحنه روم؟ تعریف انسان در وادی۱۴، یعنی بخشندگی، انسان بودن یعنی ببخشی و انتظار بازستاندن نداشته باشی. من صدا زده شده‌ام، نشسته‌ام، حالا رهایی لژیون سردار به چه صورت است؟ من چه زمانی رها شده و سفر دومی می‌شوم؟ چه زمانی درون من آن‌قدر آماده می‌شود که صدای پای استاد را بشنوم؟

این‌که آقای مهندس می‌فرمایند: اساتید هر صحبتی که می‌کنند با تک‌تک بچه‌های کنگره۶۰ است، این‌جایی که می‌گویند: حسین مردی است که با محبت وارد قلب‌ها می‌شود و با محبت نسخه می‌پیچد؛ این برای من شادی است. آیا به آن جایگاه رسیده‌ام که با محبت وارد قلب‌ انسان‌ها شوم؟ آیا من هم مانند حسین وقتی می‌گویند: سلام دوستان حسین هستم مسافر، ناخودآگاه دل همه پایین می‌ریزد؟ همین‌طوری که ایشان هستند، آیا من که بچه این مکتب هستم می‌توانم چنین کاری با حال دل آدم‌ها انجام دهم؟

نزدیک به گلریزان که می‌شود، من مدام در ذهنم با خودم می‌گویم: (یا مقلب القلوب و الابصار) یعنی انگار نیاز دارم، قلب من یک دگرگونی داشته باشد، یا محول الحول و الاحوال قرار است حال و هوای من عوض شود. آقای مهندس می‌فرمایند: بادبادک باز وجود دارد؛ هوای مساعد هم باید باشد. فیض روح‌القدس از باز مدد فرماید، دیگران نیز کنند آن‌چه مسیحا می‌کرد؛ یعنی باد، کنگره۶۰ است، آیا من می‌توانم بادبادکم را در مسیر قرار بدهم که خراب نشود؟ آیا می‌توانم از امواجی که بر زمین فرود می‌آیند، آن‌چه برداشتنی است بردارم؟ آیا می‌توانم حرکت‌هایم را هدایت کنم که دقیقاً به مرکز باد بروم و به سمت آن ارتقاء پیدا کنم؟ خیلی‌ افراد در کنگره‌۶۰ به این حال خوش می‌رسند، برق نگاهشان فرق می‌کند، آرام هستند و هیچ چیز آن‌ها را به هم نمی‌ریزد. استاد امین فرمودند: اگر ۱نفر با دو تا بشکن حال شما را خراب کرد، مشکل از تو است نه طرف مقابل. لژیون سردار قرار است من را خیلی بزرگ کند؛ چون لژیونی است که به راحتی من را به تکامل نفس می‌رساند. برمی‌گردم به مثلث تکامل که به ذهنم می‌رسد، ذکر خدا چیست؟ (الا بذکر الله تطمئن القلوب ) ذکر خوب است، مدام در یاد خود سبحان‌اللّه، در ذهن و درون من باشد خیلی خوب است، اگر به جانم بنشیند، آن‌جا تبدیل به یاد خداوند می‌شود.

اولین آیه کلام‌الله، الحمدلله رب‌العالمین یعنی تسلیم محض، یعنی شکر به اتفاقی که می‌افتد و جایگاهی که نصیب من می‌شود، پهلوان شده‌ام الحمداللّه، نشده‌ام الحمداللّه این یعنی تسلیم محض، پله‌ آخر که در وادی‌ها اشاره می‌کنند، اگر رسیدید به توکل، رضا و تسلیم؛ یعنی به آرامش و آسایش رسیده‌ام. اگر توانستم به این جایگاه برسم، آفرین بر من، حال و احوال من و آن شاگردی که در مکتب کنگره۶۰ کرده‌ام، استادی داریم بی‌نظیر، روز پزشک، دانشمند، نویسنده، می‌توان به ایشان تبریک گفت. آن‌چه خوبان همه دارند، ایشان همه را یک‌جا دارند.

دل من گرد جهان گشت و نیابید مثالش، به که ماند؟ به که ماند؟ خودشان می‌فرمایند: من را معلم راستین بدانید، من معلم هستم، بیش‌تر از این نگویید، ولی همه این را می‌دانیم؛ محقق، دانشمند، عارف‌بحثی، عارف ذوقی، همه این‌ها هستند و من رسیدم به دریا و با یک سبو خشنود باشم، این واقعاً ناشکری است که آمده‌ام کنگره۶۰ مثل یک قطره، تنها بخواهم رهایی مسافرم را بغل کنم و بروم، بخواهم بگویم من رفتم؛ ولی محبت این است که از عصاره‌ جانم بگذرم. وادی۱۴، وادی لژیون سردار است و خطابه‌هایش ۳ مثلث هستند. خطابه اول از سردار: اضداد است، مهم‌ترین صحبتی که در این خطابه می‌شود، همیشه اضداد وجود دارند، وقتی می‌خواهم کارت بکشم، دل من مثل بید می‌لرزد، خدایا نکند امروز بروم و ماشین خراب شود.

تایپیست: همسفر آرنیکا رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون دهم)
عکاس: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون دهم)
ویرایش: همسفر سمانه رهجوی راهنما همسفر هدی (لژیون پانزدهم)
ویراستار و ارسال: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر بهاره (لژیون دوازدهم)
همسفران نمایندگی ایمان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .