هشتمین جلسه از دوره اول لژیون سردار کنگره ۶۰ از نمایندگی گرمسار با دستور جلسه هفته ایجنت و مرزبان با استادی مسافر محمد رضا و نگهبانی مسافر حسین و دبیری مسافر محمد صالح و خزانه داری مسافر اصغر در روز پنجشنبه ۲۷ شهریور ۱۴۰۴ راس ساعت ۳۰ :۱۵ دقیقه آغاز بکار نمود.

خوشحالم که فرصتی شد دوباره در جمع دوستان آموزش بگیرم. لژیون سردار برای من همیشه اهمیت خاصی دارد. به قول دیده بان محترم جناب آقای زرکش که می گفتند بعضی از کشورهای پیشرفته بزرگراههایی هستند که ۲ طبقه اند. طبقه اول برای عبور و مرور عادی است. طبقه دوم که افراد عوارضی را پرداخت می کنند و با سرعت بالا تری یک مسیر مشخص را طی می کنند. لژیون سردار هم به این شکل است. من خیلی چیزها را در یک سال اخیر یاد گرفتم. در حالت عادی در زمان ۱۰ سال هم نمی توانستم یاد بگیرم و درکش کنم. به قول استاد امین تو سی دی هرس می گفتند که تو ذهن من بود ولی به قلب من هنوز راه پیدا نکرده بود.

در لژیون سردار یاد گرفتم که هر آن چه از خدا می خواهم خدا به من می دهد. اگر هم به اجابت نمیرسد از ۲ حالت خارج نیست. یا به صلاح من نیست که ممکن است با اجابت شدنش یک اتفاق بدی برایم بیافتد. یا اینکه تو وقت مناسب آن خواسته را نداشتم. دیگر اینکه من در جایگاهی نیستم که با خدا معامله کنم.

چون من با آن سطح آگاهی که دارم یک خواسته ای را مطرح می کنم که اصلا ممکنه به صلاح من نباشد. خدا همیشه یک چیز بهتری را به من می دهد.
در لژیون سردار یاد گرفتم که چجوری از بخشیدن لذت ببرم. چون بخشیدن به عقیده من هم لذت بخشه هم مفید است. وظیفه من به عنوان یک انسان این است که به هم نوع خودم کمک کنم. چه در کنگره و چه در خارج از این جا، وقتی می بینم با انجام دادنش حال من خوب می شود. با جون و دل این کار را می کنم.
مرزبان کشیک: مسافر اصغر
خلاصه نویسی: مسافر سعید
ارسال گزارش: مسافر غلامرضا
- تعداد بازدید از این مطلب :
108