English Version
This Site Is Available In English

گفت‌گو با ایجنت و گروه مرزبانی آکادمی

گفت‌گو با ایجنت و گروه مرزبانی آکادمی

ایجنت محترم مسافر علی:

سلام دوستان علی هستم مسافر، آنتی‌ایکس قرص، شیشه و کوکائین، مدت سفر اول دوازده ماه، راهنما آقای تفرشی، روش درمانDST، داروی درمان OT، مدت رهایی ۱۲ سال ،سفر سیگار کردم به راهنمایی آقای تفرشی، داروی درمان نیکوتین جویدنی، مدت رهایی از سیگار ۸ سال.

در مورد نحوه آشنایی خود با کنگره و اینکه سفر اولتون چطور گذشت برای ما بفرمایید؟

نحوه آشنایی من از طریق سایت بوده، خواهرم که متوجه حال نامتعادل من شدند، دنبال درمان مؤثر می‌گشتند و کنگره را پیدا کردند. سفر اول بسیار دشواری داشتم، تحت نظر روان‌پزشک‌های مختلف بودم و نه‌تنها درمان‌نشده بودم کار به‌جایی کشیده بود که بیش از ۳۰ قرص، از انواع مختلف مصرف می‌کردم و کاملاً حالت غیرعادی داشتم و همه می‌گفت محال است که درمان شوم.

از شرایط خود بعد از رهایی و فراز و نشیب‌هایی که در آن دوران مواجه شدید برای ما بازگو می‌فرمایید؟ آیا چشم‌اندازی نسبت به خدمت داشتید؟

من به خاطر تخریبی که در آن زمان داشتم، ۳۵ قرص می‌خوردم و از تعادل کاملاً خارج‌شده بودم این شانس را داشتم که تحت نظارت مستقیم جناب مهندس سفرم را انجام دادم و افتخار نشستن در لژیون آقای تفرشی داشتم و لژیون ما فضا جوری بود که هرکس به آنجا می‌آمد نه‌تنها خوب می‌شد بلکه یک خدمتگزار می‌شد و با واژه خدمت از همان ابتدا آشنا می‌شد. چون در کار تجارت بودم و ورشکست شده بودم و گفتم من‌بعد رهایی میرم و برمی‌گردم خدمت مالی می‌کنم و قصد خدمت نداشتم ولی باتدبیری که راهنما دید و شناختی که از معجزه خدمت در کنار آموزش داشت من را به این مسیر راهنمایی کردند.

تکامل خدمتگزاری شما در کنگره چگونه بوده؟

به خاطر دارم بسیار دوست داشتم میکروفون گردان شوم. دبیر لژیون شدم. در سفر دوم که رهایی‌ام مصادف با روز رهایی جناب مهندس بود و اولین خدمتم به‌عنوان بایگانی‌چی در OT، در آن زمان مسئول کارت عضویت شدم، در OT ثبت کردن را یاد گرفتم، مسئول OT شدم.

بعد از گذشت مدتی تغییر و تحولاتی رخ داد سبک‌کاری عوض شد و توفیقی که داشتم، زمان ایجنتی آقای مهندس را دیدم. دبیر شدم، درس خواندم و در امتحان راهنمایی قبول شدم و رفتم در انتشارات و سپس مسئول چاپخانه شدم و در آن زمان به این عظمت نبود. جای کوچکی بود در خیابان نوبهار با دوستان سفر اولی، هنوزم این افتخار دارم که به‌عنوان ایجنت در چاپخانه در ساختمان سیمرغ خدمت می‌کنم و لژیون داری را شروع کردم و دیدم چه‌کار سخت ولی پر عشقی است والان هم به‌عنوان ایجنت آکادمی در خدمت شما هستم.

 انسان‌ها در هر دوره‌ای ذهنشان درگیر یک موضوعی است که آن را دنبال می‌کنند، آن موضوعی که در دوران ایجنتی بیشتر زمان‌ها در ذهن شما بود چیست؟

اینکه چقدر من ایراد دارم، چقدر باید یاد بگیرم، چقدر باید روی خودم کارکنم. واقعاً در این دو سال اخیر به آن رسیدم که بتوانم همیشه شاگرد بمانم چون تا وقتی‌که شاگرد بمانم می‌توانم یاد بگیرم.

مرزبان محترم مسافر حامد:

سلام دوستان حامد هستم مسافر، آنتی‌ایکس شیره به‌صورت خوراکی، مدت سفر اول یک سال و سه روز راهنما آقای شمس، روش درمانDST، داروی درمان OT، مدت رهایی یک سال، سفر سیگار کردم به راهنمایی آقای فرشاد، مدت رهایی از سیگار یک سال.

از نحوه آشنایی خود و سفر اول برای ما بفرمایید؟

سال‌ها اینجا را می‌دیدم و همسرم نیز صفحه اینستاگرام کنگره را دیده بودند و خلاصه آمدم و روزی که برای تازه‌واردین آمدم تولد سه سال رهایی راهنمای بزرگوارم بود. در لژیون نشستم و در طول سفر سعی کردم بنویسم و رفتن در لژیون سیگار باعث شد تا کیفیت سفر اولم فرق کند.

از فراز و نشیب‌های سفر دوم برای ما بگید و اینکه چگونه برای مرزبانی اقدام کردید؟

بسیار زود من بعد از رهایی می‌خواستم بروم در ساختمان سیمرغ در روابط عمومی خدمت کنم که آقای لطفی گفتند باید ۶ ماه از سفر دوم بگذرد و ۳ روز بود که از ۶ ماه گذشته بود و رفته بودم برای خدمت در سیمرغ. انتخابات مرزبانی آکادمی شد و خیلی اتفاقی تنها برای انجام تکلیف اسم نوشتم و راهنماها تشویقم کردند گفتند تو که با همه موضوعات چالش داری، آموزش‌های خوبی را از این جایگاه دریافت خواهی کرد. اسم نوشتم و خدارا شکر رأی آوردم.

می‌توانید از این مسیری که از سفر اول تا به اینجا طی کردید برای ما بگویی و کمی توصیف کنی؟

این را می‌دانم که رسیدن به تکامل در این مسیر راهی طولانی است اما تأثیر سفرم را در زندگی می‌بینم. باید بگویم که نوشتن CDبسیار مؤثر است و سفر سیگار و این مسیر جهان‌بینی بود که در این مسیر برایم تغییر کرده. آرامش و آسایشی که در خود می‌بینم.

مرزبان محترم مسافر مرتضی:

سلام مرتضی هستم مسافر. آنتی ایکس تریاک، روش درمانDST، داروی درمان OT، یازده ماه و ۱۱ روز سفر کردم راهنما آقای سیروس حسین زاده رهایی بیست ماه و هجده روز، سفر سیگار کردم راهنما آقای احمد زمانی رهایی از سیگار ۱۸ ماه و سیزده روز.

در مورد نحوه آشنایی خود با کنگره ۶۰ و تجربیات سفر اولتون به ما می‌فرمایید؟

من کنگره را از ۸۲ می‌شناختم آشنایی داشتم ولی نمی‌شد که بیایم و گاهی برای کمک می‌آمدم، چند بار سفر ناقص داشتم و بار آخر این را درک کردم که باید خواست فرد قوی باشد تا رهایی برای او اتفاق بیوفتد. وقتی به اصطلاح رهجو سر خط نباشد نتیجه خوبی نخواهد گرفت.

از سفر دوم خود برای ما بگویید و چه شد که در انتخابات مرزبانی شرکت کردید؟

درطول سفر اول همیشه از صحبت مرزبان‌ها الهام گرفتم و در کلام آنها رمز و رازی را یافتم که احساس کردم بخاطر جایگاه آنها است که می‌توانند اینگونه سخن گویند و واقعیت در دنیای خودم هر موقع صادقانه در مسیر خدمت قدم گذاشتم تغییر را در کار و زندگیم احساس کردم. برای همین به خودم گفتم روزی جایگاه مرزبانی را تجربه خواهم کرد و در نظر من خدمت تنها باید صادقانه باشد حال در هر جایگاهی که باشد فرقی نمی‌کند.

مرزبان محترم مسافر محمدحسین:

سلام محمد حسین هستم مسافر، آخرین آنتی‌ایکس مصرفی شیره خوراکی متادون گل بوده ۱۱ماه و سه روز سفر کردم، با روشDST داروی OT، به راهنمایی آقا ابراهیم کریمی لژیون ششم، ورزش در کنگره فوتبال، سفر سیگار داشتم به راهنمایی مسافر فرشاد، رهایی از بند سیگار یک سال و ده ماه رهایی از بند مواد دو سال

آدم وقتی به رهایی می‌رسد انگار تازه به یادش می‌آید که چقدر کار عقب افتاد دارد، چی شد که شما این مسئولیت قبول را کردید؟

قاعدتاً الان درزمانی هستیم که همه دغدغه‌های بسیاری برای امرارمعاش دارند ولی وقتی به رهایی رسیدم آن‌قدر حال خوبی را تجربه کردم که گفتم اگر با یازده ماه کناره کنگره بودن این‌قدر دستاورد برایم داشت در ادامه اگر در این ساختار قرار بگیرم چه نصیبم خواهد شد. شاید اگر بر روی کار مادی صرفاً تمرکز می‌کردم درآمدم بیشتر بود ولی در کنگره آن‌قدر بارِ معنوی و آموزشی دریافت کردم و می‌کنم که قطعا با مادیات قابل قیاس نیست، گرچه اگر هر شخصی با آموزش‌های کنگره به تعادل برسد حتما بر روی زندگی مادی و جهان فیزیکی خود هم تأثیرات مهمی و مثبتی می‌گذارد. کنگره محل تمرینی است که من می‌توانم گره‌های خودم را بازکنم و آدم بهتری باشم و بتوانم از خودگذشتگی را هم فرا بگیرم، زیرا کسانی از وقت، انرژی و پولشان گذشتند که من به رهایی رسیدم.

هرکدام از ما خوب فکر کنیم یک جمله شعار ماست که در طول مدت‌زمانی مثلاً یک سال آن جمله را همش با خودمان مرور می‌کنیم جمله‌ای که در ذهن محمدحسین در این‌یک سال وجود دارد چیست؟

کنگره۶۰ جایی است که خودم را به خودم برمی‌گرداند و با آن خودِ واقعیم رو‌به‌رویم می‌کند.

کنگره به من گفت که می‌توانی آدم بهتری باشی اگر بخواهم باز کوتاه‌ترش کنم این است که، تکامل در سریع‌ترین حالت در کنگره برای من اتفاق افتاد و این تکامل ادامه‌دار است قطعا اگر قرار بود بیرون از کنگره این آموزش‌ها را یاد بگیرم، سال‌های سال هم نمی‌توانستم این آموزش‌ها را فرا بگیرم‌ و با خود می‌گویم اگر کنگره۶۰ نبود من کجا بودم.

آیا محمدحسین آینده خود بعد از مرزبانی را نیز با کنگره تصور می‌کند؟

صد در صد وقتی کسانی را می‌بینم که بیست‌وپنج سال در کنگره خدمت می‌کنند والان دیده‌بان هستند یا در جایگاهی دیگر خدمت می‌کنند من نیز الگوی خودم این افراد را قراردادم که محمدحسین بیست سال دیگر کجاست و دوست دارم عضو کوچکی از این دریای بزرگ باشم. این جزو بزرگترین خواسته من از خداوند است که تا آخرین لحظه از زندگیم بتوانم در مسیر خدمت قدم بگذارم.

می‌خواستم روراست از شما بپرسم محبت را چگونه دریافت کردی؟

محبت واقعی را موقعی دریافت کردم که ارزش خدمتی که به من شد ومی‌شود را قدری فهمیدم و به قول آقای مهندس محبت و عشق تنها چیزی هستند که هرچقدرم خرج شود زیاد تر می‌شود،  قبل از من کسانی مرزبان بودند خدمت کردن و من هم آن‌ها را الگو قرار دادم و دیدم خدمت کردن با حس خوب و عشق بالاترین چیزی است که سعی می‌کنم به آن برسم. 

مرزبان محترم مسافر پارسا:

سلام دوستان پارسا هستم یک مسافر. با ۷ سال تخریب وارد کنگره شدم با مصرف الکل و مواد محرک، سفرم ۱۱ ماه و ۶ روز طول کشید و در لژیون سوم آکادمی و به راهنمایی آقا داوود رهایی‌  یک سال و ۶ ماه است، رشته ورزشی من والیبال است، در ادامه مسیر، درمان وابستگی نیکوتین انجام دادم و رهایی از نیکوتینم یک سال و چهار ماه است.

نقش جایگاه مرزبانی در کنگره ۶۰ چیست؟

برداشت من از حضور در کنگره ۶۰ و این مکان مقدس، شبیه یک دانشگاه بزرگ برای زندگی و آموزش انسانیت است. جایگاه مرزبانی در صور پنهان، نقش پاسدار نظم و قاعده در مسیر احیای انسانی را ایفا می‌کند. مرزبانی، مسئول حفظ، توسعه و رشد شعبه در جهت پیشبرد اهدافی است که عدالت، معرفت و عمل سالم برای رسیدن به حقیقت است.

چه ویژگی‌هایی در رفتار شما به‌واسطه خدمت در جایگاه مرزبانی تغییر کرد؟

یکی از چالش‌های بزرگ من پیش از ورود به کنگره، فقدان اعتمادبه‌نفس و اقتدار واقعی بود که گاهی باعث می‌شد نقابی بر چهره بزنم و چهره‌ای غیرواقعی از خود ارائه دهم. جایگاه مرزبانی مانند کاتالیزور بود که ذهن و روح مرا تصفیه و تسویه کرد؛ این خدمت مقدس به من کمک کرد تا با تفکر، تمرین و آموزش مستمر، به اقتدار حقیقی خود برسم و از ظلمات ضعف و تردید خارج شوم.

روزی که جایگاه مرزبانی را تحویل می‌دهید، چه نکته‌ای را به نفر بعدی پیشنهاد می‌کنید؟

بهترین تجربه‌ای که به دست آوردم، اهمیت دادن ویژه به سفر اولی‌ها است. آن‌ها همچون خون جاری در رگ‌های کنگره‌اند و من  هرگز نباید گذشته و حال و هوای خودم را فراموش کنم. آفت اصلی انسان، فراموشی و ناسپاسی است. رفتار، گفتار و پندار یک مرزبان در صور پنهان مسیر درمان و آگاهی مسافران سفر اول تأثیر عمیقی دارد. بنابراین، آرزوی رهایی برای تمام دردمندان مصرف مواد مخدر را باید در دل داشته باشیم و با عدالت و معرفت خدمت کنیم.

آیا خاطره خاصی از طول مدت سفر یا خدمتی که در نمایندگی دارید، در ذهنتان مانده است؟

من هرروزه شاهد رهایی جمع کثیری از انسان‌هایی هستم که در اثر انتخاب‌های اشتباه و جهل، حقیقت مسیر زندگی خود را گم‌کرده بودند و‌ اکنون به مدد علم کنگره ۶۰‌ توانستند از بزرگ‌ترین مانع پیشرفت زندگی خود عبور کنند و این خودباوری در ناباوری است. به لطف خداوند و تلاش و تحقیقات جناب مهندس و تجربه‌های علمی کنگره ۶۰ در مقوله صورت‌مسئله اعتیاد ، افراد دیگر با این بیماری مثل قدیم برخورد نمی‌کنند . صورت‌مسئله اعتیاد سال‌هاست که در کنگره ۶۰ مطرح گردیده و راه‌حل منطقی برای آن پیداشده . اکنون زمان آن است که علم کنگره بیش‌ازپیش  جهان‌شمول گردد و در این مسیر هرکدام از ما اعضا نقش مهمی را بر عهده‌داریم. 

مرزبان محترم مسافر احسان: 

سلام احسان هستم مسافر، آخرین آنتی‌ایکس مصرفی B2  ،گل ، ریتالین و قرص‌های اعصاب بوده، 12ماه و19 روز سفر کردم، با روشDST داروی OT, راهنما آقا مهدی پور موسی لژیون چهاردهم ،ورزش در کنگره فوتبال، سفر سیگار داشتم به راهنمایی مسافر آقای مهدی پارسا، رهایی از بند سیگار ده ماه رهایی از بند مواد یک سال و هشت ماه.

در مورد نحوه سازگاری خود با دارویOT و روش DST برای ما میگویید؟

یکی از دوستان اینجا را معرفی کرد که الآن راهنمای تازه‌واردین است آقا محسن، آن موقعی که من سفرم را شروع کردم در آن زمان پروتکل B2 همان پروتکل شیشه بود و با سه‌دهم آغاز می‌شد. من به خودم می‌گفتم که هدف تو درمان است و باید این مدت سازگاری را پشت سر بزاری ولی این ایمان را داشتم که در همان پله پایین در بدنم اتفاقی دارد رخ می‌دهد و همین‌طور به‌مرورزمان تغییرات را در خودم احساس می‌کردم.چون بیماری اعصابم داشتم می‌دیدم که علائم آن در حال کاهش است ولی همیشه تا روز رهایی نیروهای تاریکی القائات خود را داشتند و بعد از رهایی آن نوع القا کم شد تا ناپدید شد.

آیا سفر  دوم شما فراز و نشیب داشت یا همیشه یک‌شکل به سمت بالا حرکت می‌کردی؟

من‌بعد از رهایی رفتم که کارکنم و مشکلات مالی را حل کنم . خدمت چندانی نداشتم فقط دستیار مرزبان خبری بودم و استوری‌های اینستاگرام را می‌گذاشتم، همین مقدار بند باریک رابطه من با کنگره بود. اما 7 ماه کار می‌کردم ولی نتیجه‌ای که می‌خواستم حاصل نشد و حالم خوب نبود که برگشتم و شروع کردم کارآموزی مبصری را شروع کردم و هم‌زمان ثبت نامه OT را انجام می‌دادم چند ماه که گذشت به پیشنهاد راهنمایم رفتم شدم ناظر مبصرهای کلینیک و اتفاقی که برام افتاد در آن 7 ماه موفقیت‌های بیرون از کنگره من موفق‌تر بود و این همان صحبت استاد امین است که شاخه‌های درخت باید باهم رشد کند.

در این مدت خدمت مرزبانی چه درسی را فراگرفتید ؟

مرزبانی خدمتی است که به من احسان این کمک را می‌کند که توانایی‌های خفته خودم را بیدار کنم تا نیروهایی را که از دست دادم بازیابی کنم و ارتقا بیابم چون در مرزبانی تو باید چندین کار را انجام دهی و در لحظه تصمیم بگیری مدیریت زمان انرژی را یاد می‌گیری این‌ها قابلیت‌هایی است که کنگره در خدمت مرزبانی به من بخشید.

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .