انسانها؛ اگر بتوانند در رفتار خود تعادل برقرار کنند به این صورت است که در عین حال انسانهای مهربانی هستند میتوانند سختکوش باشند و از این طریق خیلی نتایج درخشان و خوبی بهدست میآورند. این امر اتفاق نمیافتد؛ مگر اینکه انسان به دانایی خوبی برسد و بتواند از درون پالایشهای لازم را انجام دهد. اصولاً انسانها خیلی از مفاهیم را در عقل خود آموختهاند؛ ولی در دل خود هنوز راهی برای آن مفاهیم باز نکردهاند. تصور بلد بودن، دانا بودن و عاقل بودن خود به تنهایی خطرناک است. انسان بد، انسانی است که فکر میکند خوب است و انسان خوب، انسانی است که فکر میکند بد است. انسانهای دانا همیشه این احتمال را میدهند که ممکن است اشتباه کنند و عذرخواهی کردن برای آنها خیلی راحت است؛ ولی انسانهای بد، دلایل مختلفی برای توجیه کارهای خود دارند و هرگز حاضر به عذرخواهی نیستند. این یعنی این افراد با اصل موضوع که همان قدرت است خیلی فاصله دارند و معنی قدرت را نمیدانند. قدرت؛ یعنی توان انجام کار و توانایی انجام ندادن کار. آنجاییکه به انسانها قدرت داده میشود؛ ولی خرابکاری صورت میگیرد، بهخاطر این است که فقط توان انجام کار را دارند و توانایی انجام ندادن کار در این افراد شکل نگرفته است و تا منیت درست نشود، این امر اتفاق نمیافتد. باید آموختههای ما از عقل به دل بنشیند و سفر دوم به این منظور است که انسان بتواند مطالب آموخته شده را در قلب خود جاری کند.
مهمترین بخش در ساختمان جسم انسان سلولهای تشکیل دهنده ساختمان جسم هستند که مهمترین سلول، سلول عصبی نام دارد. شکل سلولهای عصبی شبیه درخت است که شامل ریشه، تنه و شاخه میباشد؛ اگر به یک درخت بیش از اندازه آب داده شود؛ چون ریشه در آب غوطهور است؛ پس بهدنبال آب نمیرود؛ بنابراین رشد نمیکند، در نتیجه ریشه سست و ضعیف میشود، این امر باعث میشود درخت توانایی نگهداری میوه را در خود نداشته باشد و محصول کمتری به ما میدهد. زندگی انسانها هم همینطور است؛ اگر امکانات بیش از اندازه در اختیار انسان قرار گیرد، به همان میزان تنبلی زیاد میشود و توانایی انجام کار در انسان کم و کمتر میشود؛ اگر ما بخواهیم درخت رشد کند و نتیجه خوبی بدهد؛ باید آن را هرس کنیم. در واقع شاخهها خواستههای انسانها هستند که ممکن است معقول و نامعقول باشند و خواستههای نامعقول را باید هرس کنیم. خواستهها باید متقارن باشند؛ یعنی انسان چند بعدی باشد، ریشهها هم باید دنبال آب باشند نه غوطهور در آب؛ بنابراین انسانهایی که در سختی بزرگ شدهاند به این معنی است که ریشههای آنها به دنبال آب گشته است. این انسانها ریشههای عمیقی دارند، انسان با اصل و نصب، انسانی است که زحمت کشیده و در سختیها کار کرده است و با طوفان هم نمیشکند.
خلاصه سیدی هرس
نویسنده: مرزبان همسفر معصومه
ویراستاری: راهنمایتازهواردین همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر سمیرا (لژیون دوم)
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر فائزه (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ملایر
- تعداد بازدید از این مطلب :
67