امروز چهارم شهریور ۱۴۰۴ است و مطلبی که آقای مهندس میخوانند گفتوگویی است که بین جناب مهندس و استاد سردار جریان یافته است. تمام مسئله جهانبینی، سیدیها و آموزشها این نیست که ما عارف یا فیلسوف شویم. مسئله این است که درست زندگی کنیم و از زندگی برخوردار باشیم. مسئله این نیست که دیگران چه میگویند؛ مهم این است که ما خود چه کسی هستیم و چه میکنیم.
شاید ما اشعار حافظ، مولانا، احادیث و تفاسیر قرآن را به خوبی بدانیم؛ اما آنچه اهمیت دارد کاربرد آنها در زندگی است. باید این آموزهها را به کار بگیریم تا به روزنه موجودیت و حقیقت نزدیک شویم؛ جایی که مطمئن باشیم مسیرمان درست است و همه چیز در آرامش است و ما در فردوس زندگی میکنیم. بهشت فقط در دنیای دیگر نیست اگر شرایط فراهم باشد در همین دنیا نیز میتوان به آن رسید. مهم نیست چه داریم مهم این است که چگونه با موضوعات آن هم بهصورت عملی و کاربردی برخورد میکنیم.
همه شاگردان روزی استاد خواهند شد اگر تلاش و کوشش کنند تا آموختههایشان را به دیگران منتقل نمایند. مسئله مهم خروج از تاریکی است؛ تاریکیی که بین همه ما مشترک است تاریکی اعتیاد، ناآگاهی و بدبختی است. هدف این است که به زندگی صالح و سالم برسیم؛ پس باید بکوشیم از قافله عقب نمانیم. هرگاه از کویر و سختیها گذشتیم و سختیها را تاب آوردیم به آسایش خواهیم رسید.
برای خروج از تاریکی اعتیاد باید سیدی بنویسی، جهانبینی خود را تغییر دهی؛ یعنی افکارت را تغییر دهی و به مرحله عمل برسی حتی اگر دکترا داشته باشی مهم این است که چقدر از زندگی برخورداری و چقدر دیگران از تو رضایت دارند. در کنگره یکی برای همه و همه برای یکی است و تلاش میکنند تا به رهایی برسند.
استاد فرمودند: در این سالها انرژی تو و همسفرانت از بین رفت چرا که آگاه نبودی. انسانِ آگاه انرژیاش را صرف زندگی خودش میکند نه دخالت در زندگی دیگران.
آقای امیندژاکام فرمودهاند: "انرژی مانند پول است. آیا تو پولت را بیهوده هدر میدهی؟" آقای مهندس نیز فرمودهاند: در برابر مشکلات و مسائل زندگی چون نخل استوار باش. نخل در شدیدترین گرما پخته میشود؛ اما خرماهای رسیده میدهد. نخل درختی باارزش است؛ از میوه، برگ، تنه و استقامتش بهرهبرداری میشود. تو نیز میتوانی نخل باشی یا چوب جارو که با هر نسیمی به چپ و راست خم میشود؛ پس قدرت فکر و عملت را بشناس.
گاهی دو انسان از نظر فیزیکی یا ژنتیکی شبیه هم هستند؛ اما از نظر روح یا بهتر بگوییم نفس هیچ شباهتی ندارند؛ مانند دو ماشین یکسان با دو راننده متفاوت؛ پس باید در پی روح مشترک رفت، در پی یافتن خویشِ خویشتن. خویشِ خویشتن یعنی خویشِ خودش؛ خویشتن یا نفس انسان جایی است که روح و نفس در ارتباط با یکدیگرند و در نهایت در هر حال و هر جا که باشید او شما را خواهد یافت و به یاریتان خواهد آمد.
منبع: سیدی ایستاده
نویسنده: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر فرشته (لژیون چهارم)
رابط خبری: راهنما همسفر فرشته
ویرایش و ارسال: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر سعیده (لژیون سوم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی بروجن
- تعداد بازدید از این مطلب :
127