جلسه اول از دوره دوم جلسات سردار نمایندگی رازی با استادی همسفر مهدیه، نگهبانی همسفر بتول و دبیری همسفر مریم با دستور جلسه «از سایت و هوش مصنوعی و فضای مجازی در کنگره چگونه استفاده میکنم؟» روز سهشنبه ۱ مهرماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۴:۴۵ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
خدای خودم را بسیار شکر میکنم که یک بار دیگر فرصت خدمتگزاری در لژیون سردار را پیدا کردم. از نگهبان، دبیر و خزانهدار لژیون سردار بسیار سپاسگزارم و خدمت جدیدشان را تبریک میگویم. همچنین خدا قوت میگویم به خزانهدار قبلی، همسفر اعظم، دبیر دوم همسفر رقیه و دبیر اول همسفر زهره که چهارده ماه همراه و پشتیبان من بودند. دستور جلسه این هفته درباره سایت است. ابتدا به تمامی خدمتگزاران سایت تبریک عرض میکنم. من و مسافرم، علاوه بر این که یکی از دوستان مسافرم کنگره را به ما معرفی کرد، من با دلنوشته یک همسفر از گیلان با کنگره آشنا شدم و به کنگره آمدم. خیلی خوشحالم که سایت کنگره وجود دارد. من همیشه پستهای اینستاگرام کنگره را لایک و کامنت میگذارم تا کسانی که من را دنبال میکنند نیز ببینند و اگر آشنایی یا مصرفکنندهای دارند، بتوانند با کنگره آشنا شوند. یکی از اقوام ما مصرفکننده شدید هروئین بود، یک بار ترک کرده بود اما موفق نبود. من سایت و اینستاگرام کنگره را به خانواده او معرفی کردم و گفتم جای بسیار خوبی است و میتواند به رهایی برسد. فکر کردم دستور جلسه این هفته که در مورد سایت کنگره است را چگونه به لژیون سردار ربط بدهم. وقتی عضو لژیون سردار شدم و دلنوشتههایی که اعضا برای سایت مینوشتند را میخواندم، حس خوبی پیدا میکردم. مقالات مربوط به لژیون سردار نیز بسیار آموزنده بودند.
سال اول که جشن گلریزان برگزار شد، راهنما همسفر آزاده که استاد جلسه بودند، آنقدر شور و اشتیاق به لژیون سردار دادند که من تصمیم گرفتم عضو شوم. سال اول با صد هزار تومان، سال دوم با دویست هزار تومان عضو شدم. سال سوم، یک دلنوشته در سایت خواندم که برای یکی از لژیونها بود و آنقدر روی من تأثیر گذاشت که یادم است نویسنده آن دلنوشته، برای پدر مرحومش، شش میلیون تومان پرداخت کرده بود و عضو لژیون سردار شده بود. اتفاقاتی که در زندگیاش افتاده بود برایم خیلی جالب بود، چون دقیقاً همان خوابی را دیده بودم که خودم وقتی عضو شدم، خواب پدرم را دیدم. او هم خواب پدرش را دیده بود که بسیار خوشحال و به او افتخار میکرد. اولین بار که عضو شدم، خواب پدرم را دیدم که به همه میگفتند: این صندلیها را فرزندم برای من خریده است و خیلی از مصرفکنندگان روی آنها نشستهاند. در لژیون سردار، وقتی برای سایت؛ دلنوشته یا مقاله مینویسیم، اگر اینها را به سردار ربط دهیم، جذب سردار بیشتر خواهد شد. چون این نوشتهها تأثیر بسیار زیادی دارند. امیدوارم بتوانم بقیه تعهدم را پرداخت کنم. یک کارت مخصوص مسافرم کنار گذاشتند و بیش از نصف پول آن جور شده است. مسافرم گفت؛ این مبلغ برای سردار باشد. تنها آرزوی قلبی من این است که دنور شوم. همیشه گفتهاند از خدا بیشتر بخواهید، یعنی پهلوانی بخواهید تا حداقل دنوری را کسب کنید، ولی من هنوز آنقدر آماده نیستم که برای پهلوانی اقدام کنم، اما دوست دارم دنور شوم. امیدوارم روزی برسد که دنور شوم، در همین نمایندگی. همچنین آرزو دارم نمایندگی رازی بتواند با همین رهجوها و اعضا، دارای یک مکان مستقل شود و همچنین کنگره۶۰ جهانی شود.



تایپیست: همسفر مهدیه رهجوی راهنما همسفر ماهرخ (لژیون اول)
عکاس: همسفر النا
ویرایش: راهنمای تغذیه سالم همسفر اعظم دبیر سایت
ارسال: راهنمای تازه واردین همسفر رقیه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی رازی
- تعداد بازدید از این مطلب :
124